دوستهای شوهر خرابکن را بشناسيد!
گاهي لازم است همراهانتان را پس از ازدواج غربال کنيد و آنهايي که براي زندگي مشترکتان خطرناکند را کنار بگذاريد. ما در اين مطلب به ۸ گروه از دوستان خطرناکي اشاره کردهايم که ميتوانند دوام زندگي مشترکتان را تهديد کنند و شما و همسرتان را به جان هم بيندازند اما شک نکنيد اين فهرست هميشه […]
گاهي لازم است همراهانتان را پس از ازدواج غربال کنيد و آنهايي که براي زندگي مشترکتان خطرناکند را کنار بگذاريد. ما در اين مطلب به ۸ گروه از دوستان خطرناکي اشاره کردهايم که ميتوانند دوام زندگي مشترکتان را تهديد کنند و شما و همسرتان را به جان هم بيندازند اما شک نکنيد اين فهرست هميشه قابل گسترده شدن است.
اين گروه هاي دوستي براي زندگي مشترک شما تهديدي جدي هستند. بعضيها به محض متاهل شدن دور همه رفقاي گذشته را خط ميکشند و بيخيال همه خاطرات قديمي ميشوند. برخي هم دوستانشان را تا اندازهاي به دنياي بعد از ازدواجشان راه ميدهند که انگار آب از آب تکان نخورده و هيچ تغييري در زندگيشان ايجاد نشده است. درست است که رفقا پيراهني نيستند که روز به روز عوضشان کنيد اما به هر حال به قول سهراب سپهري هميشه «دوستاني بهتر از آب روان» نصيبتان نميشود؛
به همين دليل گاهي لازم است همراهانتان را پس از ازدواج غربال کنيد و آنهايي که براي زندگي مشترکتان خطرناکند را کنار بگذاريد. ما در اين مطلب به ۸ گروه از دوستان خطرناکي اشاره کردهايم که ميتوانند دوام زندگي مشترکتان را تهديد کنند و شما و همسرتان را به جان هم بيندازند اما شک نکنيد اين فهرست هميشه قابل گسترده شدن است.
دوستان اهل بازي «من از تو خوشبختتر هستم»
ميتوانيد حدس بزنيد اين دوستان چه جور آدمهايي هستند؟ آنها اصرار دارند با شما وارد رقابت بر سر داراييهايشان شوند؛ مثلا مدام از روابط عالي با همسرشان حرف بزنند و شرح بدهند شريک زندگيشان مثل يک بره مطيع است و آنقدر عاشق که جانش را کف دستش گذاشته و هر دم، آماده است آن را فدايشان کند. تصويري که آنها از زندگيشان ميسازند، هميشه اغراقآميز است. همه افتخارشان خلاصه ميشود در مارک لباسها، لوازم منزلشان، درآمد بالا، تفريحات اعياني، خريدهاي آنچناني، سفرهاي اعجابانگيز و دوردور کردن در فروشگاههاي گرانقيمت.
چه خطري تهديدتان ميکند؟
مهمترين ضرر همنشيني با اين دست آدمها، مقايسه کردن زندگي خودتان با آنها و افزايش حس نارضايتي در شماست. نتيجه اين بازي هم از همان اول معلوم است؛ زندگي مشترکتان هرقدر هم که خوب باشد آنها هميشه يک برگ برنده براي رو کردن دارند تا ثابت کنند اهميتي ندارد چقدر براي خوشبختي دست و پا بزنيد، آنها هميشه از شما خوشبختتر هستند.
اين گروه از دوستان، بيآنکه نظر شما را بپرسند، شما را به يک رقابت احمقانه بر سر بيشتر به دست آوردن و بيشتر داشتن وارد ميکنند و انتظاراتتان از زندگي مشترک و همسرتان را تا جايي بالا ميبرند که هيچوقت به آنچه داريد، راضي نميشويد.
دوستان اهل بازي «من چقدر بدبختم!»
رفتار اين گروه دقيقا برعکس گروه قبلي است. کارشان فقط نق زدن است. آنها زندگي شما را با مال خودشان مقايسه ميکنند و دائما غبطه ميخورند و با حسرت تمام نشدنيشان تاثيري منفي بر زندگي مشترکتان ميگذارند.
مهسا که دوستي با يکي از اين آدمها را تجربه کرده است، تعريف ميکند در يک مهماني خانوادگي همان دوست حسرتخور، مدتها حرکات شوهر او را زير نظر گرفته بود و همين که دور هم جمع شده بودند تا گپي بزنند، خطاب به شوهر مهسا گفته بود: «شما چه همسر مهرباني هستيد. شوهر من هيچ وقت در کارهاي خانه کمکم نميکند. شوهرم ميگويد، مرد واقعي نبايد در خانه دست به سياه و سفيد بزند.
خوش به حال زنتان. واقعا شما با اين همه کار بيرون از خانه چطور به کمک کردن در خانه هم ميرسيد؟» حسرت خوردن اين دوست اما به همينجا ختم نشده بود. او در مهماني بعدي، حسودي کرده بود که چرا شوهر مهسا او را «عزيزم» خطاب ميکند اما شوهر خودش، اسمش را صدا ميکند و بعد باز موضوع کمک کردن شوهر مهسا در امور خانه را پيش کشيده بود و با خندهاي از سر لج گفته بود: «شما مثل يک کدبانو کار ميکنيد!»
چه خطري تهديدتان ميکند؟
خودتان را جاي مهسا بگذاريد. احساس ميکنيد با نشان دادن اين واکنشها همسرتان چه احساسي پيدا ميکند؟ دوستان حسرتخور گذشته از انرژي منفياي که با خود به هر جمعي ميآورند، ميتوانند در شما يا شريک زندگيتان احساس برتري کاذبي ايجاد کنند و شما دو نفر را در اوج خوشبختي به جان هم بيندازند.
دوستاني که زيادي صميمي ميشوند
اين گروه از دوستان، حد و مرزي براي ارتباطاتشان نميشناسند. آنها ديگران را بيش از اندازه به حريم خصوصيشان وارد ميکنند و به خود هم اجازه وارد شدن به خط قرمزهاي زندگي ديگران را ميدهند. چنين افرادي دعواي زن و شوهريشان را خيلي راحت به خانه شما ميآورند، سرزده سراغتان ميآيند و برنامههايتان را به هم ميزنند و از اينکه در مناسبات زندگي خصوصيتان دخالت کنند، ابايي ندارند.
آنها با همسرتان هم به اندازه شما صميمي ميشوند و مثل يک دوست قديمي بينياز به حضور شما با او وارد ارتباط شده و حتي درددل ميکنند و گاهي حتي دايه عزيزتر از مادر ميشوند و همسر شما را به عنوان دوست صميمي و قديميشان معرفي ميکنند.
چه خطري تهديدتان ميکند؟
بيتعارف و خيلي سريع، نام آن دوستاني را که در روابط با همسرتان حد و مرز نميشناسند، از فهرست رفقاي صميميتان حذف کنيد.هر ارتباطي تعريفي دارد. رابطه همسر شما و دوستانتان هم از اين قاعده مستثنا نيست. فراموش نکنيد هميشه پس از ازدواج اين امکان وجود دارد که برخي دوستان عمدي يا غير عمدي تلاش کنند بيش از حد با همسرتان صميمي شوند.
ممکن است تصور کنيد شما جوان و برازنده هستيد و همسرتان شما را براي زندگي مشترک انتخاب کرده است پس اين بيش از حد صميمي شدنها، تاثيري در نظر همسرتان نسبت به شما ندارد اما در اشتباهيد. به هرحال روابط تعريف نشده و خارج از عرف يک دوست، هميشه وسوسهاي دائم براي شريک زندگي شماست که راه لغزش را برايش هموار ميکند. گاهي شنيدن درد دلهاي ديگران و همدردي با آنها ميتواند ما را بيش از اندازه به آنها نزديک کند.
در روابط انساني بايد مدام هدفها را بسنجيم و از خود بپرسيم منظور اصليمان از ارتباط با ديگري چيست. دوستاني که بلد نيستند بهدرستي به اين سؤال جواب بدهند در ارتباط با آدمهاي ديگر از جمله همسر شما با چالش مواجه ميشوند و چه بسا حتي دچار سوءبرداشت شوند.
دوستان خيانتکار
اين افراد يا از زندگي با شريکي که انتخاب کردهاند ناراضياند و به همين دليل در جاي ديگري به دنبال خوشبختي ميگردند يا اينکه خود را اهل تنوع يا قرباني يک عشق ناگهاني معرفي ميکنند و رابطهاي موازي با زندگي مشترکشان را شکل ميدهند. ممکن است اين افراد از سر شرم يا به هر دليل ديگري اين رابطه را از شما و ديگران پنهان کنند يا اينکه برعکس شما را محرم رازهاي مگويشان تلقي کنند و خاطرات و اتفاقهايي که در اين رابطه تجربه ميکنند را با شما تقسيم کنند.
دوستاني که به همسرشان خيانت ميکنند، عهدشکنيهايشان را با آب و تاب برايتان تعريف ميکنند، دست به دامن توجيههاي مسخره ميشوند، دليلهاي عجيب و غريب ميتراشند تا شما را قانع کنند که حق داشتهاند عهدشان را در زندگي مشترکشان بشکنند و راه بيفتند پي هوسشان.
چه خطري تهديدتان ميکند؟
رفت و آمد با آنها دو اشکال بزرگ دارد؛ اولا آهستهآهسته، زشتي عهدشکني پس از ازدواج برايتان کمرنگ ميشود و امکان دارد تغيير باورهايتان بيآنکه متوجه باشيد به تغيير رفتار منجر شود. پژوهشگران ميگويند بسياري از رفتارهاي ناخوشايند و واکنشهاي نادرست از طرف ديگران به ما منتقل ميشوند. آنها ميگويند رفتارهاي مخرب به نوعي واگيردار هستند و بيآنکه بدانيد ميتوانند زندگي شما را به تسخير خود در بياورند.
از طرف ديگر همسر شما هم خواسته يا ناخواسته بخاطر اين معاشرتها در معرض ويروس واگيردار خيانت قرار ميگيرد.
ثانيا زندگي مشترکتان هميشه در خطر است چون کسي که به عهدش با نزديکترين شريکش يعني همسرش وفا نکرده است ميتواند در رفاقتش با شما هم بيوفا باشد و زندگي مشترکتان را به خطر بيندازد.
خطر ديگري هم در کمينتان است
شما محرم رازهايي ميشويد که نه از عهده فاش کردنشان برميآييد و نه توان نگه داشتنشان را داريد. هر زمان که همسر دوست خيانتکارتان را ميبينيد، احساس ميکنيد وظيفه نجات دادن زندگياش را با گفتن چنين رازي داريد و از سوي ديگر در قبال حرفي که مجوز به زبان آوردنش را نداريد هم مسئوليد و هم ممکن است با مطرح کردن اين موضوع فاجعهاي را به بار بياوريد که توان تحمل عواقبش را نداريد.
دوستاني که ازدواجتان توي کتشان نميرود
اين گروه ارزشي براي وقت شما در زندگي مشترک قائل نيستند. آنها درک نميکنند که پس از ازدواج بخشي از وقت و قلب شما متعلق به همسرتان است و شما را تمام و کمال ميخواهند. اگر به اين افراد بگوييد نميتوانيد همه روزتان را همراهشان در پاساژها دوردور کنيد يا در کافيشاپها بنشينيد و قهوه دوبل بخوريد يا به درددل آنها گوش کنيد، شما را به جوگير بودن يا عوض شدن متهم ميکنند و براي هميشه رويتان خط ميکشند.
چه خطري تهديدتان ميکند؟
اگر بخواهيد اين افراد را در کنار خود حفظ کنيد، بايد برخي مناسبات زندگي مشترک را زير پا بگذاريد. براي چنين دوستاني محدوديتهاي شما در مجردي سفر رفتن قابل درک نيست. آنها نميپذيرند شما گذشته از همسرتان با خانواده او هم وصلت کردهايد و بايد وقتي را براي بودن در کنار دوستان ديگر و فاميلها هم در نظر بگيريد. براي اين افراد پذيرفتني نيست که شما مسئوليت رسيدگي به امور خانه را داريد و نميتوانيد ۸ شب خسته و بيرمق به خانه بازگرديد و قبل از آمدن به تنهايي شامتان را بخوريد.
اگر بخواهيد چنين دوستاني را حفظ کنيد، احتمالا از سوي همسرتان انگ بيمسئوليتي ميخوريد و اگر هم بخواهيد از زندگي مشترکتان محافظت کنيد، احتمالا مدام بايد طعنهها و گلايههاي آنها را تحمل کنيد اما يادتان نرود دوستان واقعي بايد به اين شراکت جديد در زندگيتان احترام بگذارند و در غير اين صورت همراههاي مناسبي براي ادامه مسير دوستي نيستند.
دوستاني که عادتهاي بد دارند
دوستان وراج که ارزشي براي زمان قائل نيستند، دوستان اهل دود و دم، دوستان قانونشکن، دوستان فحاش و بددهن و خلاصه دوستاني که ميدانيد عادتهاي ناپسندشان در حدي خطرناک است که امکان دارد همنشيني با آنها به زندگي مشترکتان آسيب بزند، نبايد در فهرست دوستان پس از ازدواجتان باقي بمانند.
چه خطري تهديدتان ميکند؟
در نظر داشته باشيد که هر رفيقي نقاط ضعفي هم دارد اما گاهي برخي صفات ناپسند يک به اصطلاح دوست، بلاي جانتان ميشود. يادتان نرود بسياري از صفات ناپسند واگير دارند و زودتر از خصوصيات پسنديده اطرافيانتان به شما منتقل ميشوند. شايد در آغاز فحاشيهاي يک دوست برايتان آزاردهنده شود اما به مرور گروه واژگان شما شبيه به هم ميشود و حتي لحن و حالت حرف زدنتان هم به يکديگر شباهت پيدا ميکند حتي اگر احساس کنيد توان ايستادگي در برابر اين هجوم را داريد، نميتوانيد از توانايي همسرتان در اين مورد هم مطمئن باشيد.
دوستاني که آتش بيار معرکهاند
همه ميدانند آسمان هيچ زندگي مشترکي هميشه آفتابي نيست و گاهي وقتها هم ابري ميشود. اين جور وقتها دوستان واقعي تلاش ميکنند به شما و همسرتان براي بازسازي زندگيتان کمک کنند اما دوستاني هم وجود دارند که به جاي بازسازي روابطتان، آتشبيار معرکه ميشوند و در لباس مشاوري امين، مدام تحريکتان ميکنند که مبادا از خطاي همسرتان بگذريد يا با جرات در حضور همسرتان به اشتباههايتان اعتراف و طلب بخشايش کنيد.
حتي اگر قهرتان با وجود کارشکنيهايشان، سرانجام به آشتي برسد آنها آرام نميگيرند طوري که انگار دلخوريشان از مشکلات زندگي شما از خودتان هم بيشتر است به همين علت است که اگر همسرتان در جمع حضور نداشته باشد يا دربارهاش بد ميگويند يا آنقدر به ضعفهاي زندگيتان اشاره ميکنند و از آنها ميپرسند که دست آخر سردرددل شما هم باز شود.
بعد يک گوش خوب براي غيبت شنيدن ميشوند و همه نکات منفي را به خاطر ميسپرند و در گفتوگوهاي بعدي با همان الفاظ و صفتها درباره همسرتان حرف ميزنند اما شما ديگر نميتوانيد بابت توهينهايشان به آنها گلايه کنيد چون بخش عمده حرفهايشان با استناد به گفتههاي شما در زمان آن درددلهاي دوستانه است!
چه خطري تهديدتان ميکند؟
چرا آنها نميتوانند زندگي آرام شما را تحمل کنند؟ جالب است بدانيد گاهي رفتارهاي جسورانهاي که اين نوع دوستان براي برخورد با همسرتان به شما توصيه ميکنند، آرزوهايي است که براي زندگي مشترک خودشان دارند؛ آرزوهايي که سرکوب شده است و نتوانستهاند عمليشان کنند چون ميدانستهاند که اين رفتارها زندگي مشترکشان را خراب ميکند.
براي مثال مردي که در زندگي مشترکش هميشه از ترس رفتار پرخاشگرانه همسرش، ساکت و سر به زير بوده است در اداره وقتي ماجراي مشاجره دوستش را با همسرش ميشنود به او پيشنهاد ميکند گاهي زنش را کتک بزند؛ رفتاري که او پيشنهاد ميکند در واقع گرايش سرکوبشدهاي در خودش است که نتوانسته در زندگي مشترک خودش اجرايياش کند چون ميداند که همسرش با پرخاشگرياش برخورد خواهد کرد.
گروه ديگري از دوستان «آتش بيار معرکه»، توصيههاي بدي براي شما دارند چون خودشان، تجربههاي بدي در زندگي مشترک داشتهاند و بيشتر از آنچه به شما پيشنهاد ميکنند از زندگي ياد نگرفتهاند. برخي از آدمهاي اين گروه زندگيهايي از هم پاشيده دارند و طبيعتا تجربههايشان از همان زندگي را به شما هم منتقل ميکنند.
براي نمونه امکان دارد دوستي که زندگياش به علت خيانت همسرش به طلاق رسيده است به محض اينکه درددل شما را درباره کمتوجهي و حواسپرتي همسرتان بشنود به شما هشدار دهد که احتمالا شريک زندگي شما هم در حال خيانت کردن است.
در حقيقت اين گروه تجربههاي ناخوشايند خودشان را به زندگي ديگران «تعميم» ميدهند. «تعميمدهي» يک «خطاي شناختي» است و معمولا وقتي اتفاق ميافتد که مهارت لازم براي تحليل چالشها را نداشته باشم.
آنها با تعميمدهيهاي نابجا، محيطي تاريک، ترسناک و پر از گزند و بياعتمادي را در زندگي مشترک برايتان توصيف ميکنند در حالي که اگر بخواهيد واقعگرايانه به زندگي نگاه کنيد، ميفهميد آنقدرها هم که اين دوستان توصيف ميکنند تلخ نيست مگر آنکه خودتان فقط دنبال ناخوشيهايش بگرديد.
اما اين دوستان گروه سومي هم دارند؛ کساني که درکي از مشکل شما ندارند و توصيههايي کليشهاي و انتزاعي را برايتان سرهم ميکنند. اگر شما با دوست مجردتان در مورد بدخلقي امروز همسرتان درددل کنيد، احتمال اينکه فکر کند دعوا نمک زندگي شماست، بسيار کم خواهد بود.
او با شنيدن توصيفهاي شما، رفتار همسرتان را به موقعيتهاي ديگر تعميم ميدهد و از اينکه شما آنقدر سادهايد که حاضر به جدا شدن از چنين مردي نيستيد، عذاب ميکشد و البته اين عذاب را به شما هم منتقل ميکند. چنين دوستي نميتواند بپذيرد زندگي زير يک سقف با چالشهايي هم همراه است که گذر زمان و شناخت بيشتر شما و همسرتان از يکديگر به کم شدنشان کمک ميکند.
دوستاني از جنس مخالف
شايد بپرسيد که تا کجا ميتوان با جنس مخالف دوستي کرد. ما ميگوييم هر زمان، روابط دوستانه شما با چنين دوستي به حدي رسيد که در حضور همسرتان مجبور شديد سطح ارتباطتان با او را پنهان کنيد يا حس کرديد حريمهايتان در حال فراموشي است يا اگر شک کرديد که شايد بخشي از وظايف همسرتان را روي دوش او انداختهايد؛ مثلا سنگ صبور يا مشاورتان شده است، بايد نگران شويد و سطح ارتباطتان را با او اصلاح کنيد. اگر دير بجنبيد، زندگي مشترکتان به خطر ميافتد.
منبع: مجله سیب سبز
ارسال نظر