بازی میانه روها ؛ درباره رقابت لاریجانی-عارف
موفقیت مجلس دهم، تنها در گرو همگرایی عملی میانه روهای عقلگراست. این جریان معتدل، قبلاً در جریان برجام توانسته است تجربه و نمره خوبی داشته باشد و اینک زمان تعمیم آن تجربه تاریخی به سایر امور داخلی برای عبور از مشکلات است.
در مجلس شورای اسلامی اتفاق خوبی افتاده است. از آن جهت که برای ریاست مجلس، دو سیاستمدار کاندیدا شدند که پیروزی هیچکدام شان برای منافع ملی نگران کننده نبود.
تندروها در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی تمام عزم خود را جرم کرده بودند که پارلمان دهم را قبضه کنند. رد صلاحیت گسترده رقبای آنان نیز باعث شده بود تصاحب مجلس، در رؤیاهایشان پر رنگ تر شود.
در یکی دو سال آخر مجلس نهم، آنچه در کانون توجه مردم و تقابلات سیاسی بود، دعوای موافقان برجام و مخالفانش بود.
از یک سو، برخی افراد و جریان ها که به “دلواپسان” معروف شدند، با تمام توان در تلاش بودند که برجام را منتفی کنند و از دیگر سو، طیف معتدل، از برجام که مقدمه ای برای لغو تحریم ها و بازگشت تدریجی ایران به جامعه جهانی بود حمایت می کرد.
برجام در دولت، با هدایت شخص حسن روحانی پیش می رفت و در وزارتخارجه با دیپلماسی محمدجواد ظریف. اما این ماجرا، ضلع سومی هم در مجلس داشت که به رهبری علی لاریجانی جریان داشت.
بی گمان و بی هیچ تعارفی اگر علی لاریجانی و طیف معتدل همراه او در مجلس نهم نبودند، توافق هسته ای و برجام به مشکلات عدیده ای گرفتار می شد. لاریجانی واقعاً نقشی تاریخی در تصویب برجام و کمک به دولت روحانی داشت.
در واقع برجام ووقایع پیرامونی اش، یک دگرگونی اساسی در بافت سیاست داخلی ایران به وجود آورد و آن، کمرنگ شدن دو قطبی “اصلاح طلب – اصولگرا” و تبدیل تدریجی آن به تقابل دو طیف “میانه رو – تندرو” بود.
در این فرایند، میانه روها و عقلگرایان دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به هم نزدیک شدند و تندروهای اصولگرا هم دور یکدیگر جمع شدند. (تندروهای اصلاح طلب نیز که قبلاً حذف شده بودند و اساساً در بازی نبودند.)
در چنین فضایی، حضور پررنگ مردم در انتخابات مجلس نه تنها محاسبات تندروها را به هم زد بلکه شکل گیری بافت جدید سیاسی را تقویت کرد و مجلس دهم با اکثریتی از عقلا و میانه روهای دو جریان «اصلاح-اعتدال» و «اصولگرا» تشکیل شد.
بدین سان، رقابت های داخلی مجلس به نوعی تبدیل به رقابت های درون گفتمانی شد چرا که علی لاریجانی با سابقه اصولگرایی و البته با حفظ ماهیت اصولگرایانه اش در جریان میانه روی عقلگرا تعریف می شود. محمدرضا عارف هم با نگهداشت صبغه اصلاح طلبانه اش، یکی از چهره های جریان میانه روی عقلگراست.
هم از این روست که رقابت این دو، نه در میان تندروها، غلغله به پا کرد، چرا که اساساً آنها بیرون از بازی مانده بودند و نه تشویش اعضای طیف های مختلف جریان میانه رو را به دنبال داشت چرا که پیروزی هر کدام از آنها، پیروزی میانه روی بود.
البته بدیهی است که جریان میانهروی عقلگرا نیز طیف بندی های درونی خاص خود را دارد و هر کدام شان متمایل به پیروزی افراد خود بودند و این ذات سیاست است.
به هر روی، انتخابات ریاست مجلس، پایان یافته است (چرا که معمولا رئیس منتخب موقت، رئیس دائمی می شود و عارف هم کاندیدا نخواهد شد) و مجلسی مانده است با اکثریت میانه رو و انبوهی از مشکلات کشور … و شاید وقتی بعد از پایان رأی گیری، عارف به سمت لاریجانی رفت و او را در آغوش گرفت و پیروزی اش را تبریک گفت، به این معنا اشاره داشت.
موفقیت مجلس دهم، تنها در گرو همگرایی عملی میانه روهای عقلگراست. این جریان معتدل، قبلاً در جریان برجام توانسته است تجربه و نمره خوبی داشته باشد و اینک زمان تعمیم آن تجربه تاریخی به سایر امور داخلی برای عبور از مشکلات است.
عصر ایران
ارسال نظر