دلواپسان و پمپاژ تبعیض، دروغ و بی ادبی / زمستان خواهد گذشت…
کیست نداند که در حال “فرار به جلو” هستند تا مردم یادشان برود که خودشان بودند که با سوء عملکرد خود، تحریم ها را بر ملت ایران تحمیل کردند و حالا مدعی هستند چرا دولت جدید خرابکاری های ما را هر چه زودتر جمع و جور نمی کند. البته حق دارند زیرا هیچ کس دوست ندارد خرابکاری اش جلوی چشم باشد!
عصر ایران – زمانی که سعید جلیلی رئیس مذاکره کنندگان هسته ای ایران بود و دستاورد مذاکراتش نیز قطعنامه ها و تحریم های مکرری بود که بر ایران تحمیل می شد، چنان فضای رسانه ای و سیاسی کشور را بسته بودند که هیچ کس حق نداشت نقدی حتی کوچک و نرم بر روند مخربی که تیم مذاکره کننده وقت در پیش گرفته بود، مطرح کند.
شورای عالی امنیت ملی که دبیری اش با جلیلی بود، رسانه ها را تحت فشار قرار می داد تا هیچ کس، متعرض روش مذاکراتی آقایان نشود، چه رسد به این که مردم بخواهند در انتقاد از مذاکره کنندگان تحریم آور، تجمعی برگزار کنند و دست نوشته ای را بالای سر ببرند.
تصور کنید که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و حکمرانی دلواپسان امروز بر شورای عالی امنیت ملی دیروز، تجمعی علیه مذاکره کنندگان هسته ای برگزار می شد! به راستی چه رفتاری با آنها می شد؟!
اما امروز که مذاکره کنندگان دیروز و حامیان آنها، از دولت و شورای عالی امنیت ملی و تیم مذاکرات بیرون رفته اند، حرام مطلق دیروز ، به حلالی واجب تبدیل شده است و نه تنها انتقاد می کنند، که از توهین و دروغ های شاخدار و شایعه سازی و داد و بیداد نیز ابایی ندارند!
البته که در مقایسه دو تصمیم دولت قبل و دولت کنونی مبنی بر بستن یا گشودن فضای نقد، با وضعیت فعلی موافق هستیم و انتقاد را حقی همگانی می دانیم که دلواپسان نیز در بهره مندی از آن محق هستند، ولی ذکر چند نکته را خالی از فایده نمی دانیم:
۱ – سیاست یک بام و دو هوای دلواپسان، لکه ننگی است که در کارنامه آنها ثبت شده است. چگونه تا دیروز که خودشان عهده دار مذاکرات بودند، با منتقدان شدیدترین برخوردهای سلبی را می کردند ولی امروز طرفدار آزادی بیان شده اند؟!
آیا آزادی بیان موهبتی است که فقط برای آنهاست و باقی مردم، تنها در صورتی آزادند که حرف های آنها را تکرار کنند؟!
یک بام و دو هوای دیگرشان نیز به ماجرای تجمعات بدون مجوز مربوط می شود. دلواپسان در روزهای اخیر، تجمعاتی را علیه مذاکره کنندگان هسته ای برگزار کردند که هیچ کدامشان هم مجوز نداشت.
البته طبق قانون اساسی، برگزاری تجمعات، حق همه مردم است و به اعتقاد ما و طبق قانون اساسی تجمع کنندگان صرفاً باید به مراجع ذیربط اطلاع بدهند و پلیس هم موظف است امنیت آنها را برقرار کند، مشروط بر این که مسلح نباشند و تجمع شان مخل مبانی اسلام نباشد(اصل ۲۷ قانون اساسی).
بنابراین، طبق قانون اساسی، دلواپسان کار خلافی نکرده اند. ولی همین ها، اجازه نمی دهند که دیگر مردمان، به روش آنها تجمع برگزار کنند و حرف شان را بزنند. جالب این که به برنامه های دارای مجوز دیگران حمله هم می کنند!
آنها به یاد داشته باشند که هر چند امروز می توانند یکه تازی کنند ولی احساس تبعیضی که با این روش های غیراخلاقی به جامعه پمپاژ می کنند، می تواند عواقب نامطلوبی را در پی داشته باشد.
۲ – دلواپسان سیاست زده، برخلاف تظاهری که دارند، عملاً پایبند ولایت فقیه نیز نیستند. تنها هنر آنها، هزینه کردن از رهبری است و لاغیر.
مگر نه این است که رهبر معظم انقلاب، بارها و بارها به صراحت و تکرار و تأکید بر عملکرد تیم هسته ای صحه گذاشته اند؟ مگر در همین سخنرانی چند روز قبل، از عضای تیم مذاکرات هسته ای به عنوان “برادران” ی که در راستای مواضع نظام مشغول کار و تلاش اند و عرق می ریزند یاد نکردند؟ مگر به صراحت توهین به وزرا را منع نکردند؟!
پس کو تبعیت “دلواپسان” از ولایت فقیه؟! هنوز سخنان رهبری به آرشیو سایت رهبری هم نرفته، تجمع برگزار می کنند و انواع و اقسام شعارها و دست نوشته های توهین آمیز را نثار “برادران” ی که در راستای مواضع نظام مشغول کار و تلاش اند و عرق می ریزند، می کنند.
تجمع دلواپسان در مشهد
آنها رهبری را تنها تا جایی می پذیرند که حرفی موافق مواضع شان بزنند یا سخنی بگویند که بتوانند از آن، به نفع خود تعبیر کنند. در غیر این صورت “با کمال وقاحت”، خود را به “ناشنوایی” می زنند، انگار نه انگار که ولی فقیهی که این همه سنگش را به سینه می زنند، حرفی گفته و دستوری داده است. آنها دچار بیماری کَری خودخواسته هستند.
۳ – سران دلواپسان، در روزنامه ها، سایت ها و سخنرانی ها و حتی برنامه های تلویزیونی، داد و بیداد راه انداخته اند که با پذیرش تیم مذاکرات هسته ای ایران، قرار شده است تمام مراکز نظامی ایران تحت نظارت خارجی ها درآید.
دین که به جای خود، انصاف، حیا و جوانمردی که نباشد، همه چیز می تواند باشد! هنوز که توافقی نشده و سندی امضا نشده؛ پس طبق کدام قرار و مدار ، مقرر شده است که مراکز نظامی ایران را بدهیم تحت سیطره بیگانگان؟! چرا دروغ می گویند و شایعه می سازند؟!
وانگهی، مگر اصولی چون استقلال نظامی کشور، حق تحقیق و توسعه هسته ای، غنی سازی در داخل ایران و … تحت نظر رهبری نظام در مذاکرات پیگیری نمی شود؟ آیا چند دلواپس برون افتاده از دولت، بیش از رهبری ، مردم و دیپلمات هایی که به تعبیر رهبری، فرزندان انقلاب هستند، می فهمند؟! هیچ کس نگران آینده مملکت نیست و فقط همین ها هستند؟!
۴ – دلواپسان در موضوع تحریم هم به شدت دچار سردرگمی هستند.
از یک سو همانند رئیس سابق خود، تحریم ها را کاغذپاره می دانند و از دیگر سو، می گویند چرا تیم هسته ای نتوانسته است تحریم ها را بردارد؟
در این باره باید خطاب به اینان گفت که اگر این همه نگران تحریم هستید، چرا زمانی که این تحریم ها وجود نداشت و خودتان باعث و بانی اش شدید، ابراز نگرانی نمی کردید؟
کیست نداند که در حال “فرار به جلو” هستند تا مردم یادشان برود که خودشان بودند که با سوء عملکرد خود، تحریم ها را بر ملت ایران تحمیل کردند و حالا مدعی هستند چرا دولت جدید خرابکاری های ما را هر چه زودتر جمع و جور نمی کند. البته حق دارند زیرا هیچ کس دوست ندارد خرابکاری اش جلوی چشم باشد!
۵ – تیم مذاکره کننده هسته ای در عین حال که مجرب ترین تیم دیپلماتیک ایران است، بی هیچ مبالغه ای، مظلوم ترین نیز هست. از یک سو، باید در برابر شش تیم قدرتمند دنیا که یکی از دیگری قلدرتر و زیاده خواه تر است روز و شب مذاکره و مبارزه کنند و وقتی خسته از نبرد دیپلماتیک برای تازه کردن نفس به کشورشان بر می گردند، عده ای قدرنشناس که حتی کلمات مربوط به امور هسته ای را بلد نیستند درست ادا کنند، بر سرشان عربده می کشند و انواع و اقسام توهین ها و بی ادبی ها را نثارشان می کنند تا بدانجا که رهبر انقلاب، صریحاً از آنها می خواهد توهین را کنار بگذارند.
بی تردید اگر نبود حمایت های رهبری و همدلی و همراهی قاطبه مردم ایران با تیم مذاکرات هسته ای و اگر نبود دغدغه منافع ملی و آینده فرزندان این مردم، هیچ کس حاضر نمی شد این همه رنج را به جان بخرد و فحش هم بشنود.
اما روزهای سخت، سرانجام به پایان خواهند رسید، زمستان تمام خواهد شد و روسیاهی به زغال می ماند و این، تاریخ است که درباره دلواپسانی که دلواپس کشور و ملت نبودند، به سختی قضاوت خواهد کرد.
تند نروید. زمان جلیلی هم مخالفت، منعی نداشت و همین آقای صادق زیباکلام در محافل مختلف علیه سیاستهای هسته ای نظام موضع میگرفت. در ثانی مگر شما دستور دیروز وزیر کشور را نشنیدید که هرگونه تجمع هسته ای را ممنوع اعلام کرد؟ این است آزادی تجمع اصل۲۷؟ درباره شورای امنیت هم بخش عمده ای از آن بخاطر محرومیتهای یکجانبه ای بود که همین آقای روحانی پذیرفته بود و رهبری با مشاهده خیانتهای غربیها آنرا برنتافت و در زمان همان دولت خاتمی دستور شکستن پلمبها را دادند و متعاقب آن قطعنامه ها شروع شد. خواهشا خاطرات آقای روحانی را بخوانید و اینقدر عوامانه قضاوت نکنید.