گفتگو با برترین رتبه علوم تجربی در شهرستان های میبد و اردکان
شب کنکور سعی کردم به فکر کنکور و دغدغه آن نباشم/مادرم بهترین مشاورم بود
پدر و مادر می توانند نقش بالایی داشته باشند چه مادی و چه معنوی. از یک سو در فراهم کردن محیط آموزشی و از سوی دیگر تقویت روحیه و آرامش دادن به جوان خود.
به گزارش صدای میبد: شهر میبد از دیرباز مأمن افراد بلند همتی بوده است که ناملایمات طبیعت و روزگار را با پشتکار و همت مسخر اراده خویش ساخته اند. میبدی ها نسل در نسل و از پدر به فرزند این خصوصیت استقامت و جنگندگی را چونان میراثی گرانبها حفظ نموده اند. یکی از این نمونه ها را می توان خانم سعیده السادات افضلی پور دانست. دختری که این روحیه مقاومت، ایستادگی و همت بلند داشتن را از پدر آزاده خویش به یادگار برده است. پدری که سال های سال در زندان های مخوف عراق و در کنار بزرگانی چون مرحوم ابوترابی و دکتر پاکنژاد با درد و رنج های غربت و اسارت دست و پنجه نرم کرد و اکنون که از آن دوران تنها خاطراتی تلخ و شیرین باقی مانده است نظاره گر افتخار آفرینی فرزند خویش در رقابت بزرگ علمی کشور عزیزمان ایران است. گفتگوی ما را با خانم افضلی پور که با رتبه ۴۱۳ کشوری توانسته بهترین رتبه علوم تجربی را در بین شهرستان های میبد و اردکان از آن خود کند در زیر می خوانید:
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
سعیده السادات افضلی پور فیروزآبادی هستم. محصل مدرسه فرزانگان شاکر اردکان و در رشته تجربی رتبه ۴۱۳ کشوری و ۹ شاهد درکنکور سراسری را کسب کردم.
چگونه شد که رشته علوم تجربی را انتخاب کردید؟
به علت علاقه فروانی که به درس زیست و شیمی در دوران راهنمایی و اول دبیرستان داشتم. همچنین نظر مثبت خانواده نسبت به علوم تجربی نیز یکی از عوامل انتخابم بود.
از کی به صورت جدی درس خواندن را شروع کردید؟
تابستان سال سوم دبیرستان به صورت کاملاً جدی برای کنکور درس خواندم.
در میان درس ها کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
ریاضی، فیزیک و شیمی
چه کسی بیشترین تاثیر را روی شما داشته است؟
مادرم که در مقام خود بهترین مشاور بود. گهگاهی که حس ناامیدی به سراغم می آمد اولین کاری که می کردم با مادرم صحبت می کردم و مرا آرام می کرد.
انتظار این رتبه را داشتید؟
انتظار رتبه بهتری داشتم. با وجود این از اینکه با رقابت شدید امسال توانستم چنین رتبه ای را کسب کنم از خداوند شاکر هستم.
چگونه از رتبه ات خبردار شدید؟
همراه با مادرم و یکی از دوستانم بیرون رفته بودم در مسیر برگشت یکی از دوستانم به من خبر داد که نتایج آمده بلا فاصله به خانه آمدم و نتیجه ام را از سایت سازمان سنجش گرفتم.
شیوه درس خواندن شما چگونه بود ؟
درس را با علاقه می خواندم. در دوران تحصیل ام سعی کردم متناسب با علاقه در آن زمان درس مورد علاقه ام را بخوانم. البته در این دوران سعی کردم در طول مدت تحصیل زمانی که برای درس خواندن صرف می کردم با کیفیت بالا باشد که به طور قطع می توان گفت بالای ۹۰درصد کیفیت داشت. در کنارشان زمانی را اختصاص به تفریح می دادم و زمانی که تفریح و استراحت می کردم بدون دغدغه درس آن را سپری می کردم که به نوبه خود باعث می شد کمتر خسته شوم.
چه پیشنهادی برای کسانی که سال دیگر باید در کنکور شرکت کنند دارید؟
توصیه من این است که در کنار تلاش و کوشش که نقش مهم در موفقیت دارد اعتماد به نفس خود را بالا ببرند. به نظر من این دو عامل باعث می شود فرد به نتیجه برسد و موفقیت برایش حاصل شود.
چه رشته ای را می خواهید انتخاب کنید؟
پزشکی در دانشگاه تهران یا شهید بهشتی.
به کلاس کنکور می رفتید؟
خیر. من در مدرسه فرزانگان که شرایط نسبتا خوبی را داشت تحصیل کردم. در این دوران سعی کردم که در کلاس هایی که در مرکز مدرسه فراهم می شد متناسب با نیاز هایم شرکت کنم.
به غیر از درس خواندن به چه چیزهای دیگری علاقه مند هستید؟
به کارهای هنری، موسیقی، مطالعه ی رمان های علمی- تخیلی مثل هری پاتر
برنامه خاصی برای مطالعه داشتید؟
سعی کردم در این دوره توجه بیشتری بر روی کتب درسی بگذارم. بعد از تسلط در کتاب های درسی شروع به تست زدن از کتاب های آموزشی مختلف می کردم. در مورد ساعت مطالعه نوسانات زیادی داشتم اما همواره سعی می کردم کیفیت را جایگزین کمیت کنم.
نقش مدرسه در موفقیت شما چقدر بود؟
مدرسه در ایجاد محیط آموزشی در سطح بالا و رقابت سازنده بین دانش آموزان می تواند نقش مهمی در روند پیشرفت یک دانش آموز داشته باشد .
عوامل موفقیتتان را در چه می دانید؟
در نگاه اول کمک خداوند که در این دوران نقش به سزا و خاصی برای من داشت. سپس تلاش و کوشایی یک دانش آموز در کنار محیط اطراف آن می تواند نقش داشته باشد. خانواده ام محیط آرامی را برای من فراهم کردند. آرامش به طور مستقیم بر کیفیت درس خواندن تأثیر دارد. عملکرد مدیر و معلمان گرامی را باید نگاه کرد اما به نظر من دو عامل دیگر نیز هست که نقش کمتری از سایرین ندارد و آن اعتماد به نفس و امید داشتن است. امید سبب می شود یک دانش آموز بعد از شکست نیز روحیه ی ادامه دادن را در خود داشته باشد.
من در طول دوران تحصیلم سعی کردم که به جنبه داشتن سهمیه توجهی نداشته باشم و تمرکزم فقط بر روی افزایش سطح معلوماتم باشد.
موفقیت را چه رنگی می بینید؟
آبی آسمانی
شب کنکور را چگونه گذراندی؟
شب کنکور سعی کردم به فکر کنکور و دغدغه آن نباشم. همراه با مادرم بیرون رفتم تا ذهنم را خالی از استرس کنم. در برگشت نیز در خانه شام خوردم برای آرامش قلبم دعا کردم. از بزرگان دین کمک خواستم و سپس خوابیدم. خوشبختانه در سر جلسه کنکور فاقد هیچ گونه استرسی بودم که مدیون لطف خداوند هستم.
توصیه ای به کنکوری ها دارید؟
توصیه ام این است که در هر زمانی هستند شروع به کار و تلاش کنند زمان را از دست ندهند. به امید اینکه در آینده هیچ گاه جمله از آنها با ای کاش شروع نشود.
نقش پدر و مادرتان در موفقیت شما چگونه بود؟
پدر و مادر می توانند نقش بالایی داشته باشند چه مادی و چه معنوی. از یک سو در فراهم کردن محیط آموزشی و از سوی دیگر تقویت روحیه و آرامش دادن به جوان خود.
لطفاً درصدهایی که زده اید را برایمان بگویید؟
ادبیات ۸۰/ دینی ۹۶/ عربی ۸۵/ زبان ۶۷/ ریاضی ۷۵/ زیست ۷۶/ فیزیک۷۳/شیمی۷۷
حرف پایانی؟
در آخر از مدیران و معلمان گرامییم که در دوران های مختلف تحصیل از همان ابتدایی که تلاش بسیاری در حق ما دانش آموزان کردند و همچنین جناب آقای موحدی فرد رئیس آموزش و پرورش میبد با وجود اینکه من دانش آموز اردکان بودن دلسوزانه پیگیری مسائل آموزشی من بودند تشکر می کنم. همچنین از شما و همکاران گرامیتان که ترتیب این مصاحبه را فراهم نموده اید تشکر می کنم.
مادر خانم افضلی پور: چه توصیه هایی برای مادرانی که فرزند کنکوری دارند دارید؟
با توجه به حساسیت های خاص دوران کنکور و دغدغه های یک دانش آموز، مادر در دادن دل گرمی با فرزند خود ایجاد روحیه و … فراهم نمودن محیط آرام در منزل نقش کلیدی دارد.
آقای افضلی پور از آزادگان و جانبازان دفاع مقدس هستند. با ایشان نیز گفتگویی را ترتیب داده ایم که در زیر می خوانید.
آقای افضلی پور لطفا خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.
سیدرضا افضلی پور فیروزآبادی هستم. آزاده دفاع مقدس که در عملیات والفجر مقدماتی در تاریخ ۲۱/۱۱/۶۱ به اسارت نیروهای بعثی در آمدم و به مدّت ۹۰ ماه و ۶ روز اسیر بودم. همچنین جانباز ۴۵% نیز می باشم.
اسارت چه اثری بر شما داشت؟
اسارت برای همه دوستان آزاده و بالاخص بنده نسبت به اسارت حضرت زینب درک و فهم قلبی داد. ان موقع که این بانوی بزرگوار بدست یزیدیان به اسارت گرفته شد.گوشه ناچیزی از رنجها و مشقات بانو حضرت زنیب(س) را در دوران اسارت درک می کردیم. آزادگان سرافراز والفجر مقدماتی وقتی بدست رژیم بعثت اسیر شدند سه شبانه روز در مخفیگاه وزارت دفاع در بغداد که جائی مخوف و ترسناک و از نظر بهداشتی کثیف و بدبو بود در دو سالن ۷۵ نفره زندانی شدند. همگی شبانه روز ایستاده بودیم چرا که جای نشستن وجود نداشت. آن روزها را با زد و بندهای شبانه روزی و بدون آب و غذا سپری کردیم. اسرا مدام شعار اللهُ اکبر و مرگ بر صدام می دادند و ساختمان وزارت دفاع عراق را به لرزه درآورده بودند. همچنین زمانیکه اُسرا سوار بر ماشینهای ایفاء نمودند و در خیابانها و بازارهای مهم بغداد می گرداندند و مردم فریب خورده بغداد کفش و سنگ از طبقات مختلف ساختمانها حواله ما می کردند. همه به حقیقت اسارت زینب کربلا درک و فهیم واقعی پیدا نمودند.
خاطره ای از دوران اسارتتان برایمان بازگو کنید.
در دوران اسارت افتخار این را داشتم که چند سالی در کنار آزادگانی همچون مرحوم ابوترابی و دکتر عباس پاکنژاد باشم و از آنها کسب فیض نمایم. آقای ابوترابی روحی لطیف و مهربانی داشت و پدری مهربان برای همه آزادگان در زندان متوسل ۲ بودند. یادم نمی رود وقتی به آزادگان گوشزد می نمود که برای رفع مشقت های روحی و جسمی خودتان متوسل به قرآن شوید و سعی کنید خود را با قرآن مأنوس نمایید و قرآن را حفظ کنید و به آنها وعده داده بود کسانی که در اسارت حافظ قرآن شوند اینجانب بعد از اسارت مستقیماً آنها را نزد حضرت امام خواهم برد سیل عظیمی از آزادگان شروع به حفظ قرآن نمودند، زمانیکه حضرت امام در بستر بیماری قرار گرفت همه آزادگان اردوگاه که تنها دلخوشی شان این بود که روزی آزاد می شوند و به دیدار رهبرشان می روند و جمال نورانی ایشان را خواهند دید هر روز برای رفع کسالت ایشان دست به دعا برداشته و زار زار گریه می کردند. ولی خواست خدا این بود که آزادگان به وطن باز گردند و جای خالی ایشان را مشاهده نمایند. زمانیکه خبر فوت آن فقید عالیقدر به گوش آزادگان در زندان طنین انداز شد. آزادگان چند روزی سر به دامن قرار داده و در فقدان آن بزرگوار گریه و زاری می نمودند و خیل عظیمی از آزادگان به خاطر این مصیبت عظما راهی بهداری زندان شدند و مدتی در بستر بیماری قرار گرفتند.
چه توصیه ای به جوانان دارید.
بنده برای همه جوانان آرزوی موفقیت می نمایم و آرزوی قلبی ام این است که همه جوانان ایرانی در کسب علم و دانش موفق باشند. و برای فرزندان خودم هم آرزوی موفقیت داشته و دارم. کسب رتبه توسط دخترم به خاطر توانایی و تلاش های خودش و خواست خدا بوده است. عزت و ذلت دست خدای تواناست «تُعِزُّ مَن تشاء و تُذِلُّ من تشاء».
همه زحمتها در رشد علمی از تلاش و پشت کار خودش و کار ساز بودن مشاوره و راهنمایی مادرش در امور تحصیلی ایشان بوده است.
بنده چون نظامی بودم و روحیه نظامی گری هنوز در وجودم قرار دارد و به قول رهبر انقلاب شما جزء پیش کسوتان نظامی هستید نه بازنشستگان به حق می گویم که تمام تلاش و کوشش علمی نامبرده و کسب رتبه همّت خودشان و مشاوره و راهنمایی مادر و پی گیری مدرسه تیزهوشان اردکان بوده و بنده نقش بسزایی در این زمینه نداشته ام فقط برای او دعا کرده و می کنم.
این موفقیت بزرگ رو به خانم افضلی پور تبریک می گم و آرزوی موفقیت برای ایشان دارم.
گفتنی است که مادر ایشان از مدیران موفق مدرسه حکمت بفروئیه است.