دیپلماسی ایرانی: برای نسل دهه ۶۰ همیشه دایره های قرمز محدود وجود داشته است، دایره هایی واقعی و گاهی خیالی. این نسل زندگی اش با دایره ای محدود از بازی هایی نوستالژیک، مایحتاج محدود و کوپن ها، صف ایستادن های طولانی، حسرت های طبقاتی، میز و نیمکت های سه نفره مدارس، دایره محدود پذیرش در دانشگاه و دایره محدودتر بازار کار، گره خورده است. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در راس دولت پنجم و رئیس جمهور سال ۶۸، همیشه در مرکز این دایره ها بود. روزگاری به عنوان وضع کننده این دایره ها شناخته شد، زمانی محدود کننده تر لقب گرفت و دورانی هم به باز کردن این دایره گذارند. درحالی که هر کدام از این تفاسیر به تنهایی برای او غلط است، هاشمی شاید همراه با ما در این دایره ها زیست و سعی داشت آنها را پذیرفتنی تر کند. حالا مرگش ما را با این دایره های واقعی و خیالی تنها گذاشته با یک نومیدی مگو از روبرویی با این پرسش که آیا بدون او توان عبور از خط های قرمز این دایره ها را خواهیم داشت یا نه؟
هاشمی شاید اولین خط قرمزی بود که خیلی از ما در عالم کودکی آن را تجربه کردیم. زمانی که نه اینترنت بود، نه موبایل و نه شبکه اجتماعی، هاشمی قهرمان شایعات بود؛ شایعاتی که در خانه و در مهمانی های خانوادگی می شنیدیم و همگی یک ترجیع بند همیشگی داشتند: مبادا این را در مدرسه بگویی! شایعات هاشمی روزگاری، حکایت دستگاه ویدیو را داشت، همه جا بود ولی اگر هم بود در خانه همسایه! دو دهه بعد، دوباره شایعات هاشمی برای قدرت گرفتن شخصی دیگر بر سر زبان ها افتاد، تاریخ دوباره تکرار شد و این بار در شکل طنزش: شایعات هاشمی در اواخر دهه ۸۰ حکایت ماهواره را داشت، با خنده ای حاکی از باور نکردن. همه جا بود ولی اگر هم بود در خانه همسایه!
هاشمی که ایران پس از دفاع مقدس را تحویل گرفته بود، صفحات تاریخ را ورق زد و یک نام را مناسب آن روزگار دید: امیرکبیر. هاشمی برای ساختن دوباره ایران، یاد او را در لقب سردار سازندگی از آن خود کرد. او زیرساخت هایی ضروری را ساخت و بهایش را به قیمت شایعات تمام نشدنی و تورم بالا پرداخت کرد. تا علی لاریجانی، رئیس مجلس این روزها بگوید: «هاشمی همت خود را شجاعانه پای پاک کردن غبار تخریب های جنگی صدام گذاشت.» باز هم قصه عجیب تاریخ و مرگ هاشمی در شب سال مرگ سیاستمدار محبوبش امیر کبیر.
هاشمی دوره دوم ریاست جمهوری خود را به بازسازی روابط خارجی کشور گذراند. او تنها کسی بود که توانست رابطه ایران و عربستان سعودی را احیا کند. این نقش آن قدر عمیق بود که چند ساعتی از مرگ او نگذشته رهبران تمامی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در پیام هایی جداگانه ضمن مدح او، درگذشتش را تسلیت گفتند. شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان، در پیامی به حسن روحانی، رفسنجانی را یکی از «صداهای سیاسی واقع گرا و میانه رو» نامید. شخصیت خارجی هاشمی آن قدر تاثیرگذار بود که شب گذشته، مسابقه ای در منطقه برای مدح هاشمی جریان داشت. سید حسن نصرالله گفت: «مواضع هاشمی را هرگز فراموش نخواهیم کرد.». خالد قدومی، نماینده حماس لقب «مرد بحران ها» را برگزید. مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در توییتر به ایران تسلیت گفت. رئیس جمهور افغانستان، محمد اشرف غنی، «هاشمی را شخصیتی تاثیرگذار در قلوب طرفدارانش» معرفی کرد. نواز شریف نخست وزیر پاکستان او را «عملگرای خردگرا» خواند که برنامه هایش برای اصلاح ایران، راهنمای وحدت در جهان اسلام بود. همچنین نخست وزیر هند در توییتی اعلام کرد «از طرف یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون نفر از هموطنانم عمیق ترین تسلیت ها را برای درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی به ملت ایران ابراز می کنم.» عبدالله گل، رئیس جمهور سابق ترکیه هاشمی را «پرزیدنت رفسنجانی» خطاب کرد. امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان گفت که «هاشمی رفسنجانی در تحقق صلح تاجیکستان نقشی اساسی داشت.». کاربران خارجی عادی توییتر هم در این مسابقه شرکت کردند. برای نمونه عمار مصطفوی نوشت: «هیچ وقت ایستادن هاشمی پای کشمیر را از یاد نمی برم.» کاربر دیگری از امارات گفت: «مساله این نیست که ما او را دوست داشتیم یا نه، مساله این است که منطقه به او نیاز داشت.».
عکس های هاشمی در کنار میخائیل گورباچف در خبرگزاری های خارجی دست به دست می شد و تمام خبرگزاری های مهم جهان تیتر یک خود را به هاشمی اختصاص دادند. خبرگزاری های مختلف دنیا، از جمله فرانسه پرس، رویترز، آسوشیتدپرس، بی بی سی، نشریات ایندپندنت و نیویورک تایمز، واشنگتن پست و دیگر رسانه های جهانی و تصویری به فاصله کمی خبر درگذشت هاشمی رفسنجانی را بازتاب دادند. نیویورک تایمز او را «یکی از سرسخت ترین، زیرک ترین و مؤثرترین رهبران ایران» نامید و فاکس نیوز او را از قدرت های پرنفوذ جمهوری اسلامی و پشتیبان حسن روحانی خواند. واشنگتن پست نقش احتمالی اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخاب رهبر آینده جمهوری اسلامی را برجسته و او را از «با نفوذترین چهره ها و از نیروهای محرکه برای اصلاحات» معرفی کرد. به گفته این نشریه نبود هاشمی رفسنجانی می تواند بر انتخابات ریاست جمهوری آینده ایران تاثیر بگذارد. بلومبرگ نیز هاشمی رفسنجانی را مدافع «اقتصاد آزاد» دانست و نوشت او مروج دیدگاه های میانه رو بود. شبکه خبری سی ان ان نیز دیدگاه های رفسنجانی را راهی برای روابط بهتر ایران با غرب دانست. اندیشکده استراتفور آمریکا نوشت با مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی بخشی از انقلاب ایران درگذشت. این اندیشکده نوشت: «هاشمی رفسنجانی در دوران فعالیت دراز مدتش توانست بین گروه های داخلی و میان ایران و رقبای خارجی اش به ویژه شورای همکاری خلیج فارس و غرب تعادل و توازن ایجاد کند.»
جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست درباره هاشمی توییت کرد: «امشب جایی در گوشه و کنار تهران تندروها در حال پایکوبی اند. آنها رفسنجانی را حریف اصلی و تهدیدی برای خود می دانستند.» این توییت قصه تاریخ را بازگو می کند. سال ۱۳۷۶، نقطه عطفی در تاریخ ایران رقم خورد. انتخاب رئیس جمهوری تماما اصلاح طلب که کارشناسان او را لجبازی یک ملت با هاشمی اصولگرا می دانستند. ملت و دهه شصتی هایی که خود در ابتدا همین را قبول داشتند. اما گذر زمان نشان داد که «مرد مصلحت ایران» در کجای دایره سیاسی قرار گرفته است. پس از پایان دوران خاتمی و انتخاب شدن محمود احمدی نژاد، فردی که برنامه اصلی اش کوبیدن هاشمی و گرم کردن بازار داغ شایعات ضد هاشمی بود، غبارها رفته رفته فرونشست. اندک اندک نیروهای سیاسی و مردم جایگاه میانه، نقش حکمیتی و پل ارتباط بودن هاشمی را پذیرفتند. هاشمی از چهره ای مخدوش شده در سال ۸۴ به فردی محبوب در شامگاه یکشنبه ۱۹دی ماه ۱۳۹۵ تبدیل شد که دوست و دشمن برای او گریستند و مردم بسیاری برایش شمع روشن کردند و نامش به نیکی و بدون هیچ شایعه ای در شبکه های اجتماعی ترند شد. در شبی که آن سوی دنیا جوایز گولدن گلوب توزیع می شد و مریل استریپ از ترامپ انتقاد کرد و ترامپ بلافاصله پاسخش را توییت کرد، هاشمی جایزه قلوب مردم را به دست آورد تا نشان دهد: «صبر، تامل، تحمل و خویشتنداری در برابر سخت ترین اتهامات، شایعات و رفتارها یک سیاستمدار را قهرمانی واقعی خواهد کرد، نه زبان تند و سرشار از کنایه و دروغ.»
هاشمی حالا نیست، اما دایره ها هستند. او درون دایره های محدود، با نگاه همیشه محو و آرامش، برای بیرون دایره ها زندگی کرد، بدون این که برای خطوط قرمز جنجال ایجاد کند، سعی کرد آنها را کمرنگ تر کند. حالا ما هستیم و این دایره ها و این جمله ابوالفضل بیهقی که گویی به قامت هاشمی دوخته شده است: «جهان را گشتم و کارها راندم و عاقبت کار آدمی مرگ است.»
ارسال نظر