شهرمن دیگر نشانی از دوچرخه ندارد
سید سعید موسوی
پایگاه اطلاع رسانی یزدی نیوز در یادداشتی آورده است: روزگاری نه چندان دور که از خیابان ها و کوچه پس کوچه هایش عبور می کردی صدای زنگ دوچرخه ها به راحتی به گوش می شنیدی.
تعداد دوچرخه سوار ها در آن به قدری زیاد بود که جلال آل احمد نویسنده نامی در سفرش به یزد در نوروز ۱۳۳۷ شمسی از فراوانی دوچرخه ها به حیرت آمده بود و با رد نظر کسانی که اصفهان را شهر دوچرخه ها می نامیدند با گفتن این که در یزد در آن سال بیش از ۲۰۰ هزار دوچرخه وجود دارد ، یزد را به درستی شایسته این لقب می داند.
اما اکنون در بهار ۱۳۹۴ که بیش از ۶۰ سال از آن روزها می گذرد در یزد دیگر به غیر از یکی دو ایستگاه دوچرخه و بچه هایی که به قصد تفریح سوار این وسیله می شوند نمی توانید نشانی از ماندگاری لقب شهر دوچرخه ها ببینی.
امروزه دوچرخه سوار شدن برای اکثریت مردمان یزد نه تنها ارزشی محسوب نمی شود بلکه دوچرخه سواری نشانی از بی کلاسی و فقر تلقی می شود.
امروزه سرعت داشتن در شهر اهمیت پیدا کرده و همین عاملی است که شهر جولانگاه موتورسوران و خودروسواران شده است . وابستگی شدید به وسایل حمل و نقل موتوری نه تنها منجر به افزایش آلودگی هوا و آلودگی صوتی شده است بلکه فراتر از آن رفته و آسیب های جدی روحی و جسمی فراوانی را بر شهر و شهروندانش وارد ساخته است.
ناحق نیست اگر بگوییم که خودرو محوری در شهر یزد عامل اصلی تخریب بافت تاریخی شهر می باشد روندی که از ۱۰۰ سال پیش آغاز شده و اکنون نیز ادامه دارد همان گونه که جلال آل احمد به خوبی در سفرش به یزد در سال ۳۷ بیان کرده بود:’هر شهری را در هر گوشه از مملکت به صورت یک چهار خیابان درآوردن و تلاقی خیابان ها و کوچه های فرعی را با این چهار خیابان اصلی به زوایای قائم بدل ساختن؛ آسوده ترین راه برای گرفتن هر نوع رنگ محلی از شهرها ! یزد هم از این قاعده مستثنی نیست.’
حال سوالی اساسی که علت این دگردیسی و تغییر در چیست و آیا می توان بار دیگر یزد را به واقع شهر دوچرخه ها دید؟
در پاسخ به این سوال اهل فن شهرسازی، گسترش بی برنامه کالبدی شهر ناشی از افزایش جمعیت در نیم قرن اخیر، عمومیت یافتن استفاده از خودرو و موتور سیکلت ، ضعف شدید در سیستم حمل و نقل عمومی و نبود مسیرهای ویژه دوچرخه و اولویت دادن به خودروها در شهرسازی به جای انسان ها را علل اصلی این پدیده می دانند
باید اضافه کرد که اگر امروز در یزد داشتن خودروهای بیشتر برای خانواده ها به عنوان ارزش تلقی می شود ناشی از ناکارآمدی سیستم حمل و نقل عمومی و کاربری زمین است که شهروندان را مجبور ساخته برای تامین نیازهای حداقلی و امور روزمره خود دست به تهیه وسیله نقلیه شخصی بزنند.
ذکری که رفت تنها بخشی از حال این روزهای شهر یزد بود اکنون سوالی که مطرح می شود این است که راه چاره چیست ؟ فرار به گذشته و یا جنگیدن با دنیای مدرن ره به جایی نمی برد فقط به پیچیدگی و وخامت مساله می انجامد ، حقیقت امر این است که در دنیای امروز دیگر نمی توان خودرو و ترافیک را به کلی از زندگی شهری حذف کرد و در عین حال نمی توان سلطه ی بی چون و چرای آن را پذیرفت. ما دیگر نمی توانیم به گذشته های دور برگردیم و نظام حمل و نقل پیشامدرن را چه خوب و چه بد احیا کنیم.
البته شکی نیست که وجود امکان حرکت در شهر ، هدف بسیار پسندیده و با ارزش است اما باید در نظر داشت ملاک خوب بودن یک شهر ، داشتن بزرگراه و پل و زیرگذر بیشتر نیست بلکه شهر ایده آل شهری است که برای انسان ها ساخته شده باشد که در تحقق این امر توجه به دوچرخه و عابران پیاده اصلی اساسی است. ک/۱
ارسال نظر