نطق 45 دقیقه ای اسحاق جهانگیری در تلویزیون
معلوم نیست با ۷۰۰ میلیارد دلار چه کردند/ از این درد اگر از غصه بمیریم رواست/ چهار سال آوار برداری می کردیم/ بعضی ها رنگ عوض کرده اند/ تاریخ نباید تکرار شود
پلاسکو سوخت. شاید من اولین نفری بودم که به شهردار زنگ زدم و ایشان گویا در خارج از شهر بودند. در هر صورت پلاسکو در عرض دو ساعت آتش گرفت، در عرض چند ثانیه فروریخت و در عرض چند روز آواربرداری شد و در عرض چند سال ساخته میشود. وضعیت کشور نیز همین گونه است.
عصر ایران- سه شنبه شب نوبت اسحاق جهانگیری بود که با عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری و در برنامه «با دوربین» از شبکه اول تلویزیون با مردم صحبت کند.
او در این برنامه به روایت نحوه مدیریت کشور در دوره های مختلف پرداخت. از دولت جنگ در دهه ۶۰ گفت که چگونه با ۷ میلیارد دلار در سال کشور را اداره می کرد در حالی که بخش های قابل توجهی از این بودجه صرف بنیه دفاعی کشور و جنگ می شد به اضافه تأمین کالاهای اساسی و گاه تنها یک میلیارد دلار باقی می ماند.
او بر این عدد تأکید کرد چرا که بعد تر بعضی نوبت به ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی در طول هشت سال احمدی نژاد می رسید و می خواست مقایسه کند و چنان با اندوه از اتلاف منابع یاد کرد که گفت: اگر انسان از این درد بمیرد رواست.
جهانگیری نام هایی را بر زبان آورد که در سال های اخیر از تلویزیون شنیده نشده و اگر هم بیان شده در مقام نفی بوده است.
مهم ترین فراز های نطق ۴۵ دقیقه ای اسحاق جهانگیری که به نظر می رسد مشمول جرح و تعدیل نشده (مگر احتمالا در یک مورد) از این قرار است:
– پدرم کارگر معدن بود. کار در معدن انسان را با سختیها بیشتر آشنا می کند، در این صورت است که انسان میداند راهکار رسیدن به روزهای خوب عبور از سختیهاست و این فرهنگ را ایجاد میکند که انسان باید با سختیها روبرو شود و برای برون رفت از آنها راهکار داشته باشد.
– نخستین مسئولیت حکومتی ام مدیریت جهاد سازندگی جیرفت در سال ۵۹ بود و در این مسئولیت فهمیدم چگونه میتوان کار گروهی کرد، به مردم بی منت خدمت کرد و با درد و رنج مردم همراهی و مشکلات را حل کرد.
-دو سال در جیرفت بودم و در ادامه مسئول جهاد کرمان شدم و سپس با در خواست دوستان جیرفتی،کاندیدای مجلس شورای اسلامی شدم و دو دور دوم و سوم با رای بالای مردم جیرفت نماینده آنها در مجلس شورای اسلامی شدم و به کمیسیون برنامه و بودجه رفتم.
– در آن زمان جنگ بود و برنامه برای اداره کشور سخت بود؛ هفت میلیارد دلار درآمد کلی کشور بود و باید دست مریزاد گفت به آنها که آن زمان کشور را اداره کردند. از این هفت میلیارد دلار، ۴ میلیارد دلار برای تقویت بنیه دفاعی بود و از سه میلیارد دلار باقی مانده، با دو میلیارد دلارش باید کالاهای اساسی کوپنی وارد می کردیم و با یک میلیارد دلار باقی مانده، کشور را اداره میکردیم.
-واقعا روزهای سخت و دشواری بود، اداره کشور سخت بود اما اطلاعات زیادی به دست آمد و کشور خوب اداره شد. [این جملات را بُغض ادا می کرد. شاید به یاد دو برادر شهید خود افتاد. برادرانی که هیچ گاه از نام آنان استفاده نکرده است].
– پس از جنگ دوره سازندگی رسید و برای نخستین بار بحث شد که باید از منابع خارجی استفاده کنیم، اما برخی فکر میکردند استفاده از این منابع به معنی عبور از انقلاب است. ما در این دوره در مورد مناطق آزاد هم بحث کردیم اما برخی دوستان انقلابی گفتند این مساله بازگشت از خیلی مسائل است اما کمیسیون برنامه و بودجه ایستاد تا آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شدند و از آن حمایت کردند.
– من در دوره سازندگی و بعد از مجلس سوم به سمت استاندار اصفهان منصوب شدم و در آنجا یاد گرفتم چگونه با گروههای سیاسی مختلف کار کنم و مشکلات را حل و کار را پیش ببرم، از علما و مردم اصفهان آموختم که چگونه میتوان گامهای بلند برای توسعه کشور برداشت. بسیاری از طرحهای بزرگ اصفهان یادگار آن دوران است. اخیرا که به عنوان معاون اول رئیس جمهوری به این شهر سفر کردم، ورزشگاههایی را دیدم که در آن زمان کلنگش زده شده بود.
– در آن دوران یک سبک مدیریت را یاد گرفتم و آن اینکه که مسائل کشور را میتوان با گفت وگو و قانون حل کرد و می شود با تفاهم بحران ها را به مسئله تبدیل و آن را حل کرد. یک نمونه اینکه من در استانداری بودم و دوستان روزی از اداره اطلاعات اصفهان خبر دادند که آیتالله منتظری قصد سفر به نجفآباد دارند و موضوع خیلی عجیبی بود. وی از سال ۶۸ که از قائم مقامی رهبری برکنار شده بودند تا آن سال حواشی مختلفی برایشان در قم، اصفهان و نجفآباد بوجود آمده بود. فکر می کردیم که وارد یک بحران بزرگ شدیم و حضورشان می تواند مشکل ساز باشد. من به عنوان رئیس شورای تامین استان جلساتی را تشکیل دادم. عدهای گفتند راه را ببندیم و اجازه ورودش را به شهر را ندهیم و عده ای دیگر پیشنهادهای دیگری دادند.
– به این نتیجه رسیدیم که هیچ ممانعتی ایجاد نکنیم و با ایشان صحبت و مذاکره کنیم. ما از حضورشان در نجف آباد استقبال کردیم، روز آخر اعلام کردند میخواهند سخنرانی کنند و من به فرماندار گفتم هرجا می خواهند اجازه این کار را بدهید. آن سخنرانی کم ترین حاشیه ای برای جمهوری اسلامی نداشت.
-همه مشکلات کشور را میتوان این گونه حل کرد. ما خودمان مسائل ساده کشور را به بحران تبدیل میکنیم و بعد میگوییم نمیتوان آن را حل کنیم.
-پس از دوران سازندگی دوران اصلاحات بود. در این دوره گام های بلندی برداشته شد و کشور وارد دوره جدیدی از توسعه قرار گرفت و به اعتقاد من، برنامه سوم توسعه کشور بهترین برنامه از نظر تدوین و بهترین برنامه از نظر عملکردی در تاریخ جمهوری اسلامی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بود و جالب است که این برنامه نویسنده اش مجموعه دولت آقای سید محمد خاتمی و تصویب کننده اش مجلسی بود که آقای ناطق نوری رئیس آن است.
– در وزارت صنایع گفتیم واردات از مهر عدم ساخت نجات پیدا کند و صرفا با تعرفه انجام و هرکس میخواهد واردات کند باید تعرفه آن را به دولت بپردازد. برای تدوین تعرفهها همه ذی نفعان دخالت داشتند و میلیاردها تومان به در آمد دولت اضافه شد.
-آن دوران وقتی شاخصها دیده شد، قرار شد افقهای بلندتری برای کشور دیده شود و از این رو مقام معظم رهبری چشم انداز ۲۰ ساله را مطرح کردند تا پس از آن، ایرانی پیشرفته و قدرت اول در اقتصاد و علم در منطقه باشیم و هر ایرانی به آن افتخار کند.
جهانگیری آنگاه به روایت آن هشت سال رسید:
متاسفانه دوره جدیدی اتفاق افتاد. یکی از برنامهنویسان مشهور دنیا جمله تلخی دارد و میگوید توسعه در جهان سوم یک حرکت پاندولی است. هر وقت حرکتی به نقطهای میرسد به جای اینکه بالا برود، برمیگردد. امیرکبیر وقتی خواست توسعه را شروع کند، کشته میشود. هم در داخل و به خصوص در خارج به محضاینکه میبینند کشورهای در حال توسعه اقدام توسعهای را آغاز و نزدیک به رسیدن به نقطهای هستند با ترفندهایی به دنبال بدنام کردن چهرههای اصلی توسعه میافتند.
– متاسفانه دوره جدیدی آغاز شد [اشاره به دوران احمدی نژاد] در این دوره من در کنار بودم و در هیچ مسئولیت دولتی نبودم، نگاه می کردم و البته برای اینکه از مردم فاصله نگیرم یک ماهنامهای به نام «صنعت و توسعه» منتشر کردم تا تجربیاتم را حتی به مدیرانی که از لحاظ سیاسی اختلافنظر داشتیم، ارائه دهم بلکه مسیر به درستی طی شود.
-مسیر توسعه کشور منحرف و سرمایههای انسانی و مادی کشور نابود شد و معلوم نیست ۷۰۰ میلیارد دلار سرمایه کشور چگونه هزینه شد. اگر کسی از این غصه بمیرد جای سرزنش نیست. چی شد با این کشور این کار را کردند؟ مگر مردم چه بدی کرده بودند و ایران چه جرمی مرتکب شده بود که با منابع و نیروهای انسانی آن این گونه برخورد شد. در یک مورد، میدان مشترک نفتی ما با قطر تا سال ۸۴ به صورت مساوی برداشت میشد اما در سال ۹۲ متاسفانه آنها دو برابر ما برداشت میکردند و حق ملت ایران را غارت می کردند.
– قیمت ارز در داخل کشور بالا می رفت، فکر می کردند که راه اینکه قیمت ارز را پایین بیاورند ظرف ۱۷ ماه ۲۲ میلیارد دلار در بازار دوبی وبازار استانبول فروختند تا قیمت ارز در تهران پایین بیاید. ۳۰ درصد آن را یک صرافی فروخت البته پرونده شد و افراد دستگیر شدند و از سرنوشت آن خبری ندارم. در آن موقع جیب ایرانیها را میگشتند تا فردی که می خواست از ایران خارج شود بیش از ۵ هزار دلار بیشتر نباید با خود از کشور خارج بکند. هر ارزی که از کشور خارج می شود باید به جای آن یک کالایی وارد کشور شود.
– در آن دوران از این تصمیم ها زیاد گرفته شد و آواری بر سر اقتصاد ایران ریخته شد، افزود: علاوه بر آوار اقتصادی در کشور یک آوار سیاسی در کشور هم ایجاد شد، کی فکر میکرد فرزندان انقلاب و رهبری روبه روی هم قرار بگیرند؟ اتفاقات عجیبی است، متاسفانه این اتفاق رخ داد. گفتنش خیلی تلخ و دردآور است و نگفتنش هم اینکه ممکن است بعضی ها فکر کنند یک دوره ای بود و تمام شد و مردم هم فراموش کردند و می توانیم با عوض کردن رنگ به شکل دیگری به جلو بیاییم، نه، مردم ایران به هوش و مواظب باشید، تاریخ نباید این گونه تکرار شود، ما نسلی هستیم که حضور داشتیم و دیدیم.
– قیمت ارز و سکه در سال ۹۱ و ۹۲ لحظه ای تغییر مییافت. سال ۸۴، قیمت دلار ۸۰۰ تومان بود ولی در سال ۹۲، حدود چهار هزار تومان بود. سکه ۸۰ هزار تومان بود ولی در سال ۹۲ یک و نیم میلیون تومان شده بود. کسانی که الان شعار میدهند و میگویند یکی، دو ساله میتوان بیکاری را حل کرد، چرا دیروز را فراموش کردهاند؟ شاغلین کشور در سال ۸۴، ۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بود و در سال ۹۱ یعنی بعد از گذشت ۷سال خالص ایجاد اشتغال صفر بود یعنی طبق آمار مرکز آمار ۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر شاغل داشتیم لذا وقتی می خواستیم کار را شروع کنیم ابتدا باید آواربرداری می کردیم.
– من برای فهم مطلب میخواهم مثالی بزنم. پلاسکو سوخت. شاید من اولین نفری بودم که به شهردار زنگ زدم و ایشان گویا در خارج از شهر بودند. در هر صورت پلاسکو در عرض دو ساعت آتش گرفت، در عرض چند ثانیه فروریخت و در عرض چند روز آواربرداری شد و در عرض چند سال ساخته میشود. وضعیت کشور نیز همین گونه است.
– خوشبختانه در حال حاضر ماشین اقتصاد کشور از دره بیرون آمده ولی این ماشین داغان شده است، گفت: ما در مسیر توسعه قرار گرفتهایم. موفق شدیم در این دوران تورم را از ۴۰ به حدود ۶٫۸ درصد کاهش بدهیم. این برای خیلی ها باورکردنی نبود و برای همین هم است که کسی امروز از تورم حرف نمیزند و نمیگوید در زمان کوتاهی این مشکل را حل میکنیم. رئیس جمهوری برای حل این مساله وقت گذاشت و در هفته دو جلسه با حضور ایشان برگزار میشد و در هر صورت رونق شروع شده است.
– فکر نمیکردند برجام و توافقی حاصل شود ولی با انتخاب یک تیم قوی دیپلماتیک توافق هستهای صورت گرفت. رئیس جمهوری در این باره وقت گذاشت. مقام معظم رهبری با هدایتها و حمایتهایشان کار را دست گرفتند و ما به همه اهدافمان در برجام رسیدیم. ما ایرانهراسی را به ایران دوستی تبدیل کردیم و ریسک های مهمی را از ایران دور کردیم، مگر یادمان رفته که به بهانه تحریم چه فسادهایی در این کشور رخ داد و چه منابعی هدر رفت.
– دنیا عاشق کار کردن با ایران شده و ما شاهد هجوم هیاتهای شرق و غرب به ایران هستیم، گفت: آمریکاییها بعد از انقلاب نمی خواستند ایران حتی یک هواپیما بخرد و ما را تحریم کرده بودند اما امروز چرا با ما توافق کردند و میگویند چرا این توافق و معامله را خبری نمیکنید. ملت ایران شما دارای بزرگترین تمدن جهانی هستید.
– منابع خارجی در حال آمدن است و حرکت اقتصاد شروع شده است، افزود: صادرات غیرنفتی ایران افزایش یافته است. در سال ۹۴و ۹۵، میزان صادرات غیرنفتی ما از میزان واردات فزونی گرفته است که در تاریخ ایران بیسابقه است. قبلا نفت میفروختیم و کالا وارد میکردیم ولی اکنون کالای غیرنفتی صادر میکنیم و کالا وارد میکنیم.
– قدر مدیران مان را بدانیم و نگذاریم آنها با تهمت از صحنه خارج شوند. چگونه به ناگهان خانه مسئولان دولت را نشان میدهند. یکی از آنها، درخصوص خانه من بود که دروغ بود و خانه همسایهام را نشان دادند. بنده با شفافیت کامل مسئولین از نظر مالی موافق هستم، ولی همه (یعنی سه قوه، نیروهای مسلح ) در یک شفافیت و اتاق شیشه ای قرار بگیرند و خانه همه مسئولان نشان داده شود.
– دولت آینده را به عنوان دولت آینده و امید نامگذاری کرده ام. مهمترین سرمایه این کشور امید است و ما با امید می توانیم آینده ایران را خوب بسازیم. از نظر اقتصادی باید رشد اقتصادی کشور را تداوم دهیم، باید ایجاد اشتغال کنیم. برنامههای بسیار دقیقی برای توسعه اشتغال تهیه شده است. کارنامه من در ایجاد اشتغال در وزارت صنایع، در همین دولت و در دو سال اخیر، هر سال حدود ۶۵۰ هزار شغل ایجاد شده است.
– زنان در ایران مظلومترین بخش از جامعه ما هستند؛ نه حرمت آنها و نه حقوقشان رعایت میشود. زن ها باید در نیمی از مدیریت و اقتصاد کشور سهیم باشند، کجای دنیا نیمی از جمعیت جوان فعال تحصیلکرده اش در میدان اقتصاد حضور ندارند. جمعیتی که هرکجا بوده جواب داده و عملکرد درخشانی داشته اند. خوشبختانه ما در این دولت هم سفیر زن و هم فرماندار زن داریم که رفت و در منا شهید شد که از قضا سنی هم بود.
آخ الهی بمیرم….بعد رفتم بانک زدم ….آره …بانک گردشگری…..و از بیت المال ارتزاق کردم واینگونه بود که موجود به این زشتی شد میلیاردر …..