تاریخ : 11 می 2017 - 8:20 - شناسه خبر : 21874 یادداشت

داغ معدن و داغداری بزرگان

ارغوان فرزین‌معتمد

هرکس که تجربه تلخ ازدست‌دادن را چشیده باشد، به‌خوبی می‌داند که شوک ازدست‌دادن عزیز چقدر سخت است. به‌ویژه اگر عزیزت را ناگهانی از دست بدهی. این شوک آن‌قدر بزرگ است که در وهله اول احساس می‌کنی می‌خواهی بر سر دیگر عزیزانت فریاد بکشی. فریاد بکشی و بگویی چرا نتوانستند جلوی این فاجعه را بگیرند.  زمانی […]

هرکس که تجربه تلخ ازدست‌دادن را چشیده باشد، به‌خوبی می‌داند که شوک ازدست‌دادن عزیز چقدر سخت است. به‌ویژه اگر عزیزت را ناگهانی از دست بدهی. این شوک آن‌قدر بزرگ است که در وهله اول احساس می‌کنی می‌خواهی بر سر دیگر عزیزانت فریاد بکشی. فریاد بکشی و بگویی چرا نتوانستند جلوی این فاجعه را بگیرند.  زمانی که پدرم را ناگهان و در چشم برهم‌زدنی از دست دادم، این حس تلخ را به خوبی تجربه کردم. احساس می‌کردم می‌خواهم بر سر تمام کسانی که دوستشان دارم، فریاد بزنم و بگویم چرا نتوانستید جلوی این فاجعه را بگیرید. آن زمان نه من که بقیه اعضاي خانواده هم انگار با همین احساس دست‌به‌گریبان بودند. انگار می‌خواهی برای فرار از فاجعه‌ای که برایت رخ داده، با فریادکشیدن بر سر دیگران یا پیداکردن مقصر آرام شوی. آن زمان درعین‌حال بیش از همه دوست‌ داری که دیگران همراهی‌ات کنند، دلداری‌ات دهند، سکوت کنند، فریادت را بشنوند و هیچ نگویند. خوب به یاد دارم در آن زمان وقتی یکی از نزدیک‌ترین اقوام برای دیدن ما آمد، مادر پدر که داغدار فرزند بود، میهمانش را با فریاد میزبانی کرد. در آن بحران بود که دوستان واقعی را شناختم. دوستانی که غم من را درک کردند و با تمام ناملایمات روحی من در کنارم ماندند. دوستانی که مفهوم واقعی دوست‌داشتن و همراهی را  اثبات كردند. این روزها وقتی فاجعه بزرگ ازبین‌رفتن هم‌وطنان معدنچی به طور ناگهانی اتفاق افتاد، به غم وصف‌ناشدنی عزیزانشان می‌اندیشیدم. به اینکه فریادشان را بر سر چه کسی بزنند و خود را چطور آرام کنند و کجا آرام گیرند. وقتی رئیس‌جمهور و وزیر کار از نزدیک در میان این جمع حاضر شدند، خدا را شکر کردم. فارغ از توجه به تبلیغات منفی رسانه‌ای، به گمانم این حرکت رئیس‌جمهور و وزیر کار بزرگ‌ترین نشانه درک ایشان از غم ازدست‌دادن بود. درک غم مردم چیزی نیست که پشت تریبون و جلوی رسانه بیان شود. درک غم مردم یعنی پای همه‌چیز برای ایجاد یک ثانیه آرامش بایستی. اگر رئیس‌جمهور و وزیر کار به میان مردم داغ‌دیده رفتند تا گوشی شوند برای فریاد کسانی که تمام زندگی‌شان بر باد رفته است، اگر با اینکه می‌دانستند شیطنت‌های رسانه‌ای درست قبل از انتخابات ممکن است منافع سیاسی آنها را به خطر اندازد، باز هم رفتند؛ یعنی به واقع انسان هستند. یعنی به‌واقع درک می‌کنند داغ یعنی چه، یعنی به واقع می‌دانند داغ‌دار در بحرانی‌ترین شرایط نیاز دارد تا عزیزترین، قوی‌ترین و ریش‌سفیدترین فردی که می‌شناسد، کنارش باشد. به‌عنوان کسی که درد داغ ناگهانی را چشیده است و به نمایندگی از تمام کسانی که داغ را می‌شناسند، در برابر رئیس‌جمهور و وزیر کار ایران سر احترام فرود می‌آورم و قدردانی می‌کنم. ایمان دارم که مردم ما فارغ از شیطنت‌های تبلیغاتی، عادلانه قضاوت می‌کنند.

 

نظرات ارسال شده

  1. مظلوم نمایی کردن یک طرف و این نامه روباه مابانه هم یک طرف واقعا متاسفم برای رای چه کارها که نمی کنید.

ارسال نظر