به اسم گورباچف عليه روحاني
«پرزيدنت، آکتور سينما»؛ مستندي است که شب گذشته از شبکه مستند صداوسيما پخش شد. موضوع اين فيلم «آخرين روابط سياسي ميان ايالات متحده آمريکا و اتحاد جماهير شوروي» است. در قسمت نام تهيهکننده اين فيلم مانند محصولاتي از اين دست، يک نام به چشم ميخورد: «سازمان هنري رسانهاي اوج»؛ مؤسسهاي که دامنه همکاريهايش از «تتلو» […]
«پرزيدنت، آکتور سينما»؛ مستندي است که شب گذشته از شبکه مستند صداوسيما پخش شد. موضوع اين فيلم «آخرين روابط سياسي ميان ايالات متحده آمريکا و اتحاد جماهير شوروي» است. در قسمت نام تهيهکننده اين فيلم مانند محصولاتي از اين دست، يک نام به چشم ميخورد: «سازمان هنري رسانهاي اوج»؛ مؤسسهاي که دامنه همکاريهايش از «تتلو» تا «ابراهيم حاتميکيا»ست. فروردين ماه امسال بود که خبرگزاري اصولگراي «نسيمآنلاين» نوشت: «مستند «پرزيدنت؛ آکتور سينما» به کارگرداني و نويسندگي محمدرضا بوروني توسط مرکز مستند سفيرفيلم و به تهيهکنندگي سازمان هنري رسانهاي اوج، در حال توليد است». وبسايت «سفيرفيلم» درباره اين مستند نوشته: «مستند «پرزيدنت؛ آکتور سينما» روايتگر تلاشهاي ميخائيل گورباچف، آخرين رهبر اتحاد جماهير شوروي، در جهت ايجاد رفاه براي مردم شوروي است. گورباچف معتقد بود تا زماني که تنشهاي شوروي با کشورهاي غربي و بهخصوص آمريکا ادامه داشته باشد، رسيدن به يک اقتصاد موفق ناممکن است، به همين دليل اولويت عالي خود را تنشزدايي و برقراري رابطه و مذاکره با آمريکاييها قرار داد. در خلاصه داستان اين مستند که سعي دارد داستان يک پيروزي بدون جنگ را روايت کند، آمده است: شوروي، حسرت، آشوب، تنش با دنيا. مردي ميآيد تا کشوري بزرگ را با دنيا آشتي دهد… افراطيها اجازه خواهند داد؟». اين مستند بهار امسال و در گرماگرم رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري دوازدهم، در برخي دانشگاههاي کشور اکران شد؛ فراتر از آن جلسات نقد و بررسي هم بعضا برگزار شد. يکي از اين جلسات نقد و بررسي حدود دو هفته پيش از انتخابات بود که در يکي از فرهنگسراهاي «شهرداري تهران» برگزار شد؛ کارشناس آن هم «خسرو معتضد» بود که به عنوان چهره نزديک به احمدينژاد شناخته ميشود.
تيزر مستند
هرچند اين مستند موضوع و اسمش به روابط آمريکا و شوروي بازميگردد ولي تيزر دودقيقهاي و همچنين پوسترهاي آن، نشان از اهداف ديگري دارد؛ مشابهتسازي فروپاشي شوروي و مذاکرات هستهاي. تيزري دودقيقهاي از اين مستند منتشر شده بود که ابتداي آن از قول «ناصر نوبري» آخرين سفير ايران در اتحاد جماهير شوروي مينويسد: «در ايام مذاکرات هستهاي در حسرت ماشين زماني بودم تا با آن مردم ايران را به شوروي ٣٠ سال پيش ببرم؛ اين فيلم همان ماشين زمان من است». پس از آن ريگان در يک گفتوگو نشان داده ميشود که سخنان او زيرنويس ميشوند: «در فيلمهاي عادي معمولا آدمهاي شرور شکست ميخورند و فيلم پايان خوشي دارد اما من نميتوانم در مورد فيلمي که خواهيد ديد چنين قولي بدهم». پس از آن تصاويري از درگيريهاي خياباني در شوروي پخش ميشود و گوينده روي آن متني را ميخواند. تصاوير ادامه دارد تا به تصاوير گورباچف و ريگان ميرسد و گوينده که از گويندگان اخبار ورزشي صداوسيماست اين جملات را ميخواند: «آمريکا، شوروي؛ دو مرد ميآيند؛ ريگان، گورباچف؛ يک راه تازه؛ «صلح»، «اميد»؛ اين راه ادامه خواهد داشت؟». پس از گفتن اين جمله، تصوير يک گزارش نشريات خارجي را نشان ميدهد که تيترش اين است: «دونالد ريگان چه چيزي ميتواند به اوباما در مورد توافق با ايران ياد بدهد؟». در پايان تيزر باز هم ريگان در همان حالتي که اول تيزر نشان داده شد، ميگويد: «قصه هنوز تمام نشده، شمايي که داريد اين فيلم را ميبينيد، قسمتي از آن هستيد».
پوسترهاي معنادار
يک اکانت هم در توييتر با نام «پرزيدنت، آکتور سينما» وجود دارد که بخشهايي از آن را منتشر کرده است. زمان ساخت اين اکانت جولاي ٢٠١٧ يعني ماه پيش ميلادي است. حساب توييتري «سفيرفيلم» هم از دنبالکنندگان اين اکانت است. در عکس بالاي اکانت اين مستند که به آن «هِدِر» ميگويند، يکي از پوسترهاي اين مستند جا خوش کرده است. در اين پوستر تعدادي از مقامات غربي و شوروي در زمان فروپاشي انحاد جماهير شوروي به صورت سياه و سفيد خودنمايي ميکند؛ «دونالد ريگان، بيل کلينتون، مارگارت تاچر، ميخاييل گورباچف، بوريس يلتسين». جلوي آنها هم مقامات ايراني و آمريکايي در زمان مذاکرات برجام و بعد از آن به صورت رنگي قابل مشاهده هستند؛ «حسن روحاني، عباس عراقچي، محمدجواد ظريف، باراک اوباما، دونالد ترامپ، جان کري». البته اين مستند پوستر ديگري هم دارد؛ پوستري که در جلوي آن گورباچف و ريگان کنار يکديگر نشستهاند و به سمت هم لبخند ميزنند و در حال سلفيگرفتن هستند. اما در صفحه نمايشگر موبايلي که با آن در حال سلفيگرفتن هستند، تصوير «حسن روحاني» رئيسجمهوري ايران و «باراک اوباما» رئيسجمهوري پيشين آمريکا ديده ميشود كه در حال لبخندزدن به يکديگر هستند.
بيلبوردسازان
اما تهيهکننده اين مستند، يد طولايي در توليد چنين برنامههايي دارد؛ اولينباري که نام «اوج» به چشم مردم ايران آمد، به مذاکرات هستهاي در پاييز ١٣٩٢ برميگردد؛ مذاکراتي که ماحصل آن شد «توافق موقت ژنو». حين مذاکرات تيم هستهاي ايران بيلبوردهايي تحت عنوان «صداقت آمريکايي» در سطح شهر تهران نصب شدند؛ در گوشه اين بيلبوردها هم نام «اوج» به چشم ميخورد. يکي از اين بيلبوردها، دو نفر ايراني و آمريکايي را پشت ميز مذاکره نشان ميداد که شخص ايراني شباهت زيادي با مشخصات ظاهري «جواد ظريف»، وزير خارجه و رئيس تيم مذاکرهکننده ايران داشت. اين موضوع، حدود چهار سال بعد در جريان مناظرههاي انتخاباتي رياستجمهوري دوازدهم محل انتقادات تند «حسن روحاني» و «اسحاق جهانگيري» درباره رقباي اصولگرايشان و «بيلبوردسازان» شد. روحاني در دومين مناظره جملاتي گفت که بيشتر به نظر ميرسيد مخاطب آنها «محمدباقر قاليباف» و «سيدابراهيم رئيسي» باشند تا ساير رقبا: «افرادي که امروز کانديدا هستند، بايد بهطور صريح بگويند با برجام ميخواهند چه کنند؟ چگونه با دنيا ميخواهند تعامل کنند؟ اگر برجام توافقي است که مورد قبول است، چرا اينقدر در تهران بيلبورد زديد و فحاشي کرديد؟ اگر ميگوييد ميدان جنگ بوده که درست هم هست، وقتي ديپلماتها در ميدان بودند، پشت پرده چه کرديد؟ چه حرفهاي نامربوطي زده شد؟». «اسحاق جهانگيري»، ديگر نامزد انتخابات هم در همان مناظره به تندي از «بيلبوردسازان» انتقاد کرد: «فرار به جلو کفايت نميکند؛ بلکه مردم بايد سوابق و عملکرد افراد را ببينند و ببينند که برخوردها چگونه بوده است؛ در همين بيلبوردهاي خيابانهاي تهران براي خاليکردن دل ظريف و يارانش چه تهمتهايي که زده نشد؛ ولي امروز با برجام عکس يادگاري ميگيرند». محمدجواد ظريف، وزير خارجه هم ارديبهشتماه در گفتوگويي درباره بيلبوردها گفته بود: «اميدوارم کساني که حين مذاکرات بيلبورد زدند، در برابر وجدان خود آسوده باشند». او در ادامه با انتقاد از اين اقدامات سؤالاتي درباره منبع مالي آنها مطرح کرده بود: «دوستان ما يکي پس از ديگري اين پوسترها و بنرها و پلاکاردهايي را که ساخته ميشد که من نميدانم چگونه و از کدام بودجه ساخته ميشد، در سطح شهر نصب ميکردند.
من در بعضي از راهپيماييهايي که شرکت ميکردم، ميديدم بنرها و پلاکاردهاي متحدالشکل، تمامرنگي و مقوا عليه بنده و همکارانم ساخته شده و دست بعضي دوستان هست که با حرکتهاي نامناسب و خارج از شئونات يک جامعه اسلامي اين بنرها را نشان ميدادند. حالا اينکه اين بنرها و پلاکاردها و پوسترها، روحيه رزمندگان صف اول ديپلماسي را تضعيف ميکرد، به کنار؛ اما پولش از کجا آمده؟ کدام منبع مالي در اين حجم وسيع؟ من بعيد ميدانم کار فردي بود، چون هيچکدام از اينها دستنويس نبود، بلکه متحدالشکل، يکشکل و يکقيافه با بهترين چاپ رنگي بود که حتما از بودجه بنده خارج است که بخواهم شخصي يا حتي سازماني چنين کاري را بکنم. تعجب ميکنم اين پولها از کجا آمد و چگونه خرج شد؟».
از تتلو تا حاتميکيا
«اوج» که در سال اول دولت روحاني اقدام به تهيه فيلم انتقادبرانگيز «من روحاني هستم» کرده بود، بعدها انيميشني با نام «بچرخ تا بچرخيم» با مضمون مذاکرات هستهاي تهيه کرد که در شبکه «پويا» پخش شد. در لواي اين انيميشن، انتقادهاي زيادي به برجام شده بود. «اوج» دستي هم بر آتش فيلمسازي دارد؛ به نوشته سايت اين مؤسسه «سريال ٢٥ قسمتي «آشوب» به کارگرداني امير پوروزيري محصول تازه مرکز فيلم و سريال سازمان هنري رسانهاي اوج است». موضوع اين سريال «دفاع مقدس» است. فيلم سينمايي «باديگارد» هم يکي ديگر از محصولات سازمان هنري رسانهاي اوج است. اين سازمان سابقه همکاري با چهره جنجالي اين روزهاي شبکههاي اجتماعي را هم دارد؛ «امير تتلو». اين چهره که در انتخابات اخير از حاميان «سيدابراهيم رئيسي» بود، سال ١٣٩٤ نماهنگي با مضمون انرژي هستهاي تهيه کرد که در آن روي عرشه ناو دماوند در درياي خزر آهنگش را اجرا کرد. دريادار «حبيبالله سياري»، فرمانده نيروي دريايي ارتش، در مصاحبهاي در پاسخ به اين سؤال که «آيا خود اميرحسين مقصودلو شخصا براي مجوز اقدام کرد؟» گفت: «خير. درخواست مجوز از سوي مؤسسه فرهنگي- هنري اوج مطرح شد». اين مؤسسه هم مانند ساير اصولگرايان، دامنه فعاليتش را گسترده کرده؛ هم با تتلو همکاري ميکند و هم با حاتميکيا؛ هم انيميشن توليد ميکند و هم مستند؛ انيميشن و مستندي که از صداوسيماي ملي هم پخش شدند.
یعنی اینقدری که رسانه های اصلاح طلب تتلو رو بزرگش کردن، اصولگراها نکردن.
صدای آمریکای میبد!:
شما بگو کجای این فیلم بد بود؟ تاریخ رو روایت کرد، دیگه تاریخ که ما نساختیم،هان؟!!
بجای اینکه بیاید و جبهه گیریهای پوچ بکنید، قرآن شما رو راهنمایی کرده که ” فاعتبروا یا اولی الابصار”
البته اگر شما اولی الابصار باشید 🙂
شما بعد از انتخابات آب را آنجا ريختيد به قول بت بزرگتان محمود!
هنوز که مشکل روحی روانی داری صدای میبد، هنوز خوب نشده ای؟:)
آخه جواب شما چه ربطی به موضوع داشت؟
آدم یاد بچه ها می افتد زمانی که جوابی برای گفتن ندارند، به هر دری میزنند تا تخلیه شوند.
حالا اگر اینحوری تخلیه میشی پس بگو مشکلی نداره
خدا شفات بده.
ضمناً محمود حداقل برای شخص بنده اصلا هم بت نیست، دنبال شخصیتهای جدیدتر باشید تا به اینطرفی ها گیر بدهید
همين كه از لاك درآمده اي خدا را شكر. از مسخره كردن نام خداوند كه دست نكشيده اي! اتفاقا امثالي مثل شما هر روز جلوي محمود سجده مي كنند مطمئن باش
همچنان امیدوارم خدا شفات بده
باور کن دو سه بار کامنت تو و خودم رو خوندم تا ببینم میتونم ارتباطی پیدا کنم، ارتباط پیدا نشد که نشد.
شما درگیر همین جمله زیر باش علی الحساب: “علی برکت الله”
چون هیچ ربطی به بحث نداشتم این رو گفتم، چون میدونم از این بی ربط بودن ها خوشت میاد 🙂
آب را حتما اونجاد بریز! خدای نکرده طرفدار محمود کم نشه!
فکر کنم شما باید آب رو بریزی اونجا که میسوزه، چون خیلی از محمود میگی این رو گفتم، زیرا اون خطاب به شما گفت آب رو بریز اونجاد نه ما 🙂
خخخخ