کسبوکار خبر
مصطفي ملکوتي-پژوهشگر
امروز در ايران، روز خبرنگار نامگذاري شده است. در عصر اطلاعات «صنعت خبر» قلمرو بزرگ کسبوکارهاي پيچيده و خبره روزگار ماست. در اين صنعت واحدهاي کسبوکار متفاوتي ديده ميشود که گاه با بههمپيوستن اين واحدهاي استراتژيک کسبوکار، غولهاي صنعت خبر ظاهر ميشوند. بازيگران اصلي صنعت خبر را آژانسهاي خبري يا خبرگزاريها تشکيل ميدهند؛ مانند خبرگزاري […]
امروز در ايران، روز خبرنگار نامگذاري شده است. در عصر اطلاعات «صنعت خبر» قلمرو بزرگ کسبوکارهاي پيچيده و خبره روزگار ماست. در اين صنعت واحدهاي کسبوکار متفاوتي ديده ميشود که گاه با بههمپيوستن اين واحدهاي استراتژيک کسبوکار، غولهاي صنعت خبر ظاهر ميشوند. بازيگران اصلي صنعت خبر را آژانسهاي خبري يا خبرگزاريها تشکيل ميدهند؛ مانند خبرگزاري ايرنا در ايران و در سطح جهاني بازيگران بزرگي مانند رويترز (Reuters)،آسوشيتدپرس (Associated Press)، فرانسپرس (France- Press)، خبرگزاري روسيه (TASS) و خبرگزاري چين و هند و… . در صنعت و کسبوکار خبر مانند هر کسبوکار ديگري با تأمينکنندگان، خريداران، رقبا، تغييرات تکنولوژي و فرصتها و تهديدات بازار مواجه هستيم. خبرگزاريها نقش تأمينکننده را براي رسانهها بازي ميکنند و خبر را مانند کالايي به صاحبان رسانهها ميفروشند. رسانهها به نوبه خود از طريق شبکه توزيع خود اخبار را به مصرفکننده نهايي يا همان مخاطبان هدف ميرسانند. رسانهها برای دسترسي وسيعي که به انبوه مخاطبان دارند، ميتوانند واسطه دسترسي صاحبان کالا و خدمات به مشتريان شوند و ازاينرو با فضايي که براي بازاريابي، تبليغات و برندسازي فراهم ميآورند، به درآمد سرشاري دست مييابند. ازجمله مهمترين صنايع وابسته به صنعت خبر ميتوان به: چاپ و انتشار، راديو و تلويزيون، روزنامه، رسانههاي مجازي، تبليغات، سايتهاي خبري، کانالهاي خبري ماهوارهاي، وسايل ارتباط جمعي و رسانههاي مدرن شهري اشاره كرد. امروزه بيشترين حجم توليد و پخش خبر را ميتوان در انواع گوناگون رسانههاي مجازي ديد. اين رسانهها شامل شبکههاي اجتماعي نظير توييتر (Twitter) وبسايتهاي خبري مانند ياهونيوز (Yahoo News)، تابناک، خبر آنلاين و ديگر ظرفيتهاي محيط مجازي است. حتي وبسايت اغلب شبکههاي خبري تلويزيوني و روزنامهها اکنون بيشترين بازديدکننده را دارد؛ مانند شبکههاي تلويزيوني CNN و BBC يا روزنامههاي گاردين (Guardian) و واشنگتنپست
(Washington Post) و همينطور روزنامههاي ايران که گاهي نسخههاي ديجيتال آنها مشتريان بيشتري دارد. بنگاههاي برجسته و مشهور صنعت خبر با ورود به زنجيره ارزش و ادغام کسبوکارهاي بههمپيوسته، به بنگاههاي سودآور بزرگي تبديل شدهاند که در سطح جهاني به رقابت ميپردازند. مديريت اين نوع کسبوکار پيچيده است و دخلوخرج آن معمولا شفاف نيست. در کسبوکار خبر، آژانسهاي خبري، رسانه مادر محسوب ميشوند و عمده هزينههاي آنها شامل هزينه جمعآوري و نگارش و نشر خبر است. دستمزد خبرنگاران، سردبيران خبري و رابطان و منابع خبري ازجمله هزينههاي درخورتوجه است. خبرهاي گوناگون، مخاطبان گوناگون دارد و مثلا خبرهاي اقتصادي مطلوب فعالان اقتصادي است و اينگونه افراد براي بهدستآوردن اطلاعات تجاري آماده پرداخت هزينههاي جزئي هستند؛ اما اخبار سياسي و اجتماعي مخاطبان متفاوتي دارد که مستقيما هزينهاي پرداخت نميکنند. يک بنگاه خبررساني هزينههايي را که براي تهيه و پخش اخبار سياسي ميکند، از کجا به دست ميآورد؟ تکليف خبرگزاريها و بنگاههاي خبرپراکني دولتي روشن است. هزينه مستقيم آنها را دولت ميپردازد. نهتنها در ايران که در بسياري از کشورهاي جهان بنگاههاي خبررساني با حمايت دولت يا احزاب سياسي و نهادهاي قدرت فعاليت ميکنند؛ زيرا هدف اصلي اين خبرگزاريها اثربخشي در جامعه هدف براي رسيدن به اهداف سياسي، فرهنگي و مذهبي است. البته کارکرد اينگونه خبرگزاريها در عمل به يک سايت سياسي فروکاسته ميشود؛ حال آنکه خبرگزاريهاي حرفهاي بدون جهتگيري سياسي تلاش ميکنند رخدادها را همانگونه که واقع شده است، گزارش کنند. گزارشهايي فوري، دقيق، صحيح و بدون کموکاست؛ زيرا خبرگزاري حرفهاي از تحليل خبر اجتناب ميکند.قدرت آژانسهاي خبري بزرگ در ميزان جذب شمار مخاطبان و جلب اعتماد مردم است. برخي آژانسهاي خبري ميتوانند با قدرت رسانهاي خود تحولات اجتماعي جوامع گوناگون را هدايت کنند و بر سرنوشت سياسي برخي کشورها تأثير بگذارند؛ ازاينرو دولتهاي تمرکزگرا و قدرتهاي بزرگ اقتصادي از هرگونه هزينهاي براي رسانههاي اثربخش دريغ ندارند و به درآمد مستقيم آن کمتر اعتنا ميکنند؛ اما در بخش خصوصي يک خبرگزاري چگونه ميتواند هزينههاي خود را تأمين کند و يک کسبوکار سودآور در بازار خبر داشته باشد؟ فرض بر اين است که يک کسبوکار خبري با توجيه درست اقتصادي داشته باشيم؛ وگرنه در اين کسبوکار نيز درآمدهاي نامشروع زيادي نهفته است؛ از قبيل خريدوفروش اخبار محرمانه و باجخواهي از اشخاص حقيقي و حقوقي و دامنزدن به شايعات بياساس و انتشار اخبار کذب و… .
براي ايجاد آژانس خبري بهمثابه يک بنگاه اقتصادي لازم است امکان فروش خبر و انتشار آزادانه آن وجود داشته باشد.خبرگزاريهاي ايران يا مستقيما وابسته به دولت هستند يا به نحو غيرمستقيم به نهادهاي رسمي و سياسي وابسته هستند؛ بنابراين در ايران کسبوکار خبري رسما جريان ندارد و تا هنگامي که ساختار سياسي و حقوقي در ايران اجازه «فروش خبر» را ندهد، کسبوکار خبر در قالب يک بنگاه خصوصي رونق نميگيرد؛ درحاليکه عموم آژانسهاي خبري نظير رويترز از محل فروش خبر درآمد کسب ميکنند و بهعنوان يک بنگاه اقتصادي نقش ايفا ميکنند، در ايران پايبندنبودن به کپيرايت و حقوق معنوي اثر موجب ميشود کسي براي خريد خبر پول نپردازد. از سوي ديگر انتشار خبر رايگان از سوی خبرگزاريهايي که از بودجههاي دولتي و عمومي تأمين ميشوند، رقابت داخلي در بازار خبر ايران را با مشکل جدي مواجه کرده است. با وجود غيراقتصاديبودن خبرگزاريها در ايران تعداد آنها زياد است؛ در سالهاي ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ بيش از ۲۰ خبرگزاري مجوز فعاليت گرفتهاند! تعداد خبرگزاريهايي که در ايران وجود دارد مانند تعداد بانکها، با استانداردهاي جهاني فاصله دارد. اينهمه خبرگزاري با تيراژ محدود روزنامه در ايران همخواني ندارد. جالب اينکه بين اخبار رسمي اين خبرگزاريها با آنچه بهطور غيررسمي در جامعه منتشر ميشود، فاصله معناداري وجود دارد که فلسفه وجودي اين آژانسهاي خبري را زير سؤال ميبرد. يکي از مهمترين ارزشهاي خبري وجود تنوع و تکثر است. با وجود اين تعداد خبرگزاري، هنوز تنوع و تکثر خبري نداريم و اين در حالي است که در کشورهاي پيشرفته، تنوع خبري چشمگيري وجود دارد.خوشبختانه تکنولوژيهاي مدرن ارتباطي تا حد زيادي انحصار اخبار رسمي را شکسته است و شبکههاي خبري مجازي خصوصي و بدون مجوز دولت به اطلاعرساني ميپردازند. گرچه اخبار اينگونه سايتها چندان معتبر نيست، اما با اقبال شهروندان مواجه شده است و حتي مقامات سياسي، خبرگزاريهاي رسمي و مطبوعات به آنها واکنش نشان ميدهند. همچنين نقش اثربخش رسانههاي ماهوارهاي فارسيزبان که در خارج از کشور به تهيه و پخش اخبار ايران ميپردازند نيز نمونه ديگر تغيير فضاي خبري است. اگر شرايط براي حضور بخش خصوصي در صنعت خبر فراهم شود، آژانسهاي خبري حرفهاي پا به عرصه وجود ميگذارند.
ارسال نظر