عبرت از غدیر
محمد کوکب- قائم مقام انتشارات صدرا
برای عبرت از غدیر، باید از آن عبور کرد و طلعت شمس غدیر، علی (ع) را در آیینه تاریخ عبرتآموز پس از غدیر رؤیت کرد؛ چه نهال نورس آیین پاک محمدی (ص) در غدیر خم به جاری زلال کلام عطرآگین پیامبر خدا که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، قامت برافراشت و به گل نشست، […]
برای عبرت از غدیر، باید از آن عبور کرد و طلعت شمس غدیر، علی (ع) را در آیینه تاریخ عبرتآموز پس از غدیر رؤیت کرد؛ چه نهال نورس آیین پاک محمدی (ص) در غدیر خم به جاری زلال کلام عطرآگین پیامبر خدا که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، قامت برافراشت و به گل نشست، اما دیری نپایید که به تیغ غضب سیاستپیشگان کمر خم میکرد و میپژمرد که دست خیبرگشای علی (ع) بار دیگر مانع از فروشکستن این درخت تناور شد و چنین بود که غدیر با وجود بدخواهان در حافظه تاریخ جاودانه شد. نکته محوری در باب غدیر که میتواند و باید برای امروز جهان اسلام به کار آید، تصمیم سخت و تاریخسازی است که امامعلی (ع) در قبال حق مسلم خویش گرفت. پس از جریان سقیفه بنیساعده و تصمیم سران مهاجر و انصار مبنی بر نقض وصایت پیامبر اکرم (ص) و غصب خلافت مولیالموحدین، سه راه فرا روی علی (ع) قرار داشت:یکی اینکه قیام کند و از حق سلبشده خویش دفاع کند، دیگر اینکه به این تصمیم تن در دهد و از حق شخصی خود بگذرد و در قبال حق امت اسلام نیز لب به اعتراض نگشاید و راه سوم اینکه از حق عمومی امت دفاع کند و شایستگی خود را برای خلافت و جانشینی پیامبر برای تداوم آرمان شهدای بدر و احد و… با صراحت و شجاعت تمام اظهار دارد تا برای کسانی که در غدیرخم حضور داشتهاند و آنان که جانفشانیهای او را در لحظهلحظه بالندگی نهال اسلام دیدهاند، حجت تمام شود؛ اما درعینحال برای صیانت از حق بزرگتر، یعنی حفظ وحدت در مقابل دشمن خارجی، از حق خود در گذرد، از قیام دست بردارد و راهورسم سکوت پیشه کند و علی (ع) این راه سوم را برگزید. به قول زندهیاد دکتر علی شریعتی، «از همه سخنانی که علی (ع) در مدت عمرش گفته است، جملهای رساتر، بلیغتر، زیباتر، اثربخشتر و آموزندهتر وجود دارد و آن ٢٥ سال سکوت علی است؛ ٢٥ سال سکوت در نهایت سختی و سنگینی برای یک انسان، آنهم نه یک انسان گوشهگیر و راهب، یک انسان فعال اجتماعی. بزرگترین تجلی علی (ع) و شهامت و فداکاری و حقپرستی او در این سکوت نهفته است»,١ آری، این اسوه ایمان و حقپرستی آنجا که برای حفظ مکتب باید فداکاری کند، بیمحابا جان خویش را در طبق اخلاص مینهد و در بستر پیامبر میخوابد تا اگر لازم باشد، به ضربت شمشیر کفار قریش قطعهقطعه شود، ولی اسلام باقی بماند و آنجا که باید از تمامت اسلام دفاع کند، از آبروی خویش مایه میگذارد و در سنگر سکوت مصلحتآمیز از همان حقیقتی پاسداری میکند که همه هستی و ایمان خود را به پای او داده است.سکوت علی (ع) سکوتی حسابشده، معنادار و منطقی بود و نه از سر اضطرار و بیچارگی. به قول استاد شهید مطهری، «برای او آسان بود که قیام کند و حداکثر آن بود که به واسطه نداشتن یار و یاور، خودش و فرزندانش شهید شوند.
اما سکوت و مدارا در برخی شرایط بیش از قیامهای خونین نیرو و قدرت تملک نفس میخواهد»,٢سکوت امام علی (ع) سکوتی هرچند تلخ و جانکاه، از سر صلابت و استواری است. این کلام کوبنده چون پولاد اوست که «خلافت جز مرا نشاید که آسیا سنگ، تنها گرد استوانه به گردش درآید. کوه بلند را مانم که سیلاب از ستیغ من ریزان است و مرغ از پریدن به قلهام گریزان. اگر در دفاع از خود سخن بگویم، گویند خلافت را آزمندانه خواهان است و اگر خاموش باشم، گویند از مرگ هراسان است. هرگز! من و از مرگ ترسیدن، پس از آنهمه ستیزه و جنگیدن؟! به خدا سوگند به آنچه کردید، گردن مینهم، چندان که مرزهای مسلمانان ایمن بود و کسی را جز من ستمی نرسد. من خود، این ستم را پذیرفتم و اجر چنین گذشت و فضیلت آن را چشم میدارم و به زر و زیوری که دل بستهاید دیده نمیگمارم؛ که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم، رخنهای در آن بینم یا ویرانیای که مصیبت آن بر من سختتر از محرومماندن از خلافت است»٣. شخصیت خارقالعاده و بینظیر علی (ع) را در تصمیم سخت او در برابر امواج سهمگین فتنهها باید شناخت. از عجایب و شگفتیهای تاریخ اینکه در آن اوضاع بحرانی و فضای پرالتهاب، شخصیتی منافق و نیرنگباز همچون ابوسفیان که کینه و دشمنی دیرینه او با اسلام اظهرمنالشمس بود، وارد خانه علی(ع) میشود و طی اشعاری او را میستاید و به قیام و شورش تحریک میکند. مضمون این اشعار این است: «ای فرزندان هاشم! سکوت را بشکنید تا مردم خصوصا قبایل تیم و عدی در حق مسلم شما چشم طمع ندوزند. امر خلافت مربوط به شما و به سوی شماست و برای آن جز علی شایستگی ندارد» و این پاسخ امام به ابوسفیان، این گرگ درآمده در لباس میش است که بهترین فرصت را برای فتنهگری و ایجاد شکاف و شقاق میان امت اسلامی یافته است: «تو در پی کاری هستی که ما اهل آن نیستیم. تو جز فتنه و آشوب هدف دیگری نداری. مرا به نصیحت و پند تو نیازی نیست. ارزیابی ابوسفیان چقدر عبرتآمیز است. توفانی میبینم که جز خون چیز دیگری نمیتواند آن را خاموش سازد.»٤ امام با هر ندایی که از آن بوی تفرقه و تشتت استشمام شود، خواه از سوی دوست و خواه از سوی دشمن، به شدت مخالفت میورزد. زبیر بین بکار نقل میکند که یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبنی بر فضیلت و ذیحقبودن علی(ع) و سرزنش مخالفان آن حضرت سرود. امام او را از سرودن اینگونه اشعار نهی کرد و فرمود: برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند، از هر چیز دیگر محبوبتر است٥.آری، امام علی(ع) با نگاه نافذ و بصیرت الهی خویش به ارزیابی دقیق موقعیت اسلام و مسلمین در آن برهه حساس از تاریخ پرداخت و با تصمیم دورانساز خود، پیکره اسلام را از تیرهای فتنه و آشوب زمانه در امان نگاه داشت؛ کاری کارستان که بعد از شهادت مظلومانهاش، فرزند برومندش امام حسن مجتبی(ع) آن را تداوم بخشید. شرایط حساس و پیچیده امروز جهان اسلام نیز تأسی به مشی و مرام مصلحتجویانه و وحدتطلبانه امام علی(ع) را ایجاب میکند، زیرا به قول استاد مطهری «وحدت در جهانبینی، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستشها و نیایشها، در آداب و سنن اجتماعی خوب، میتواند از مسلمانان ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند٦».بنابراین کسانی که بهنام دفاع از ولایت بر طبل تفرقه میکوبند و به تقابل تصنعی شیعه و سنی دامن میزنند، باید بدانند که آب به آسیاب دشمنان قسمخورده اسلام- که به خون شیعه و سنی هر دو تشنهاند- میریزند. باید به امام علی(ع) تأسی جست و با حربه وحدت و همبستگی، نقشه شوم شیاطین و وسوسهگران خناس را نقش بر آب کرد. این بزرگترین درس عبرتی است که از مکتب غدیر میتوان آموخت.
پینوشتها: ١. ر.ک: علی، مکتب، وحدت، عدالت، ص ٣٢، ٨٤-٨٥. /٢. ر.ک: سیری در نهجالبلاغه، ص ١٧٨، ١٨٤./٣. نهجالبلاغه (ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی)، خطبههای ٣، ٥، ٧٤ و نامه ٦٢./ ٤. شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج ٢، ص ٤٤-٤٥، به نقل از: حشمتالله قنبری همدانی، خورشید غدیر، ص ١٢٨. /٥. همان، ذیل خطبه ٦٥، به نقل از: مرتضی مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ص ١٨٢./ ٦. شش مقاله، مقاله «الغدیر و وحدت اسلامی»، ص ٢١٣.
ارسال نظر