حرفي با رسانه «ملي»
احمد عزيزي
در پي اعتراضهاي مردمي و بالنسبه فراگير در كشورمان، كه جاي بحث درباره شيوه آغاز، نحوه شكلگيري و انجام آن در اينجا نيست، رسانه ملي، بعد از سكوتي دو روزه، به هر دليل، بالاخره از رويكرد خود به اين تحولات پردهبرداري كرد: توجه كمتر به صداهايي مسالمتجو اما معترض به فساد، بيكاري و ديگرمشكلات معيشتي، […]
در پي اعتراضهاي مردمي و بالنسبه فراگير در كشورمان، كه جاي بحث درباره شيوه آغاز، نحوه شكلگيري و انجام آن در اينجا نيست، رسانه ملي، بعد از سكوتي دو روزه، به هر دليل، بالاخره از رويكرد خود به اين تحولات پردهبرداري كرد: توجه كمتر به صداهايي مسالمتجو اما معترض به فساد، بيكاري و ديگرمشكلات معيشتي، سياسي و اجتماعي گريبانگير …، و بيشتر زير ذرهبين بردن برخي كژرويها، اخلالگريها و هنجارشكنيها؛ در نهايت نيز كاربرد همان برچسب سنتي «آشوبگر» براي هر پا و رد پايي در اين ميان. بنا به سوابق عملكرد اين رسانه، شك نميتوان كرد كه همين رويكرد در ماهها و سالهاي آينده نيز، در هر ياد و تحليلي از رخدادهاي اخير، ادامه يابد. ظاهرا بناست دوربين رسانه ملي در چنين تحولاتي تنها كژيها و ناهنجاريها را ببيند و به تأسي از محمود احمدينژاد، رييسجمهور سابق، كه در ماجراي اعتراضات سال ۸۸ مردم را جز خس و خاشاكي نديد، منحصرا بر پردهدران و آشوبگراني در اين داستان تمركزكند.
صرف اين واقعيت كه شبكههايي اجتماعي، عواملي داخلي يا خارجي، محمل و جرقه باروت مشكلاتي انكارناپذير در حوزههاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي كشورمان باشند و برخي نيز در اين ميان امكان موجسواري پيدا كنند، به هيچوجه نبايد از چشم مسوولان نظام پنهان و پوشيده بماند.
كل نظام بايد چنين واقعيتي را جدي بگيرد و اينبار فارغ از هر ملاحظهاي منبعث از خرده انگيزههاي جناحي تدبيري براي پاسخ به آن بينديشد و در نهايت نيز، با آشتي دادن همه بصيرتها و ملاحظات خيرانديش در كشورمان، به عزمي واقعا «ملي» برسد- بر سر اصلاحاتي سياسي همسو با موازين «حكمراني خوب»، با قصد ناشنيده نگذاشتن اعتراضات مسالمتآميز مردمي و همچنين تبلور اصلاحاتي اقتصادي در راستاي شفافيت بيشتر، فسادزدايي، اشتغالزايي، سرمايهگذاري و البته در مورد اخير بيهيچ ترديدي همسوسازي سياست خارجي با الزامات آن.
نگاه پدرانه كليت نظام به معترضان كليد اين بازنگري است و آشتي با اعتراضات مسالمتآميز، صداهاي مخالف درون و بيرون اين رخداد، يك كاسه كردن نگاهها به مناسبات دروني و بيروني نظام، و البته نوع مناسبات با بازيگران اصلي عرصه قدرت در جهان، لازمه حياتي اين رويكرد است. تنها با چنين نگاهي است كه ميتوان سرمايهها و امكانات گسترده كشورمان را در ميدان بدهبستان جهاني نقد كرد و چالشهاي پيش رو را
به ابزار و فرصتي براي حل مشكلات اجتماعي، اشتغالزايي و رشد اقتصادي كشورمان مبدل كرد. مسوولان نظام، بر هر مسند قدرتي، در هر جناحي و با هر ملاحظه و نگاهي، چنانچه آموزههاي ذاتي اعتراضات اخير را پشت گوش انداخته و همچنان در گير قهرها و اختلافاتي متاسفانه حل نشده تا امروز، راهي نو براي يكپارچه و همسو كردن مصلحتانديشيهايي برسر شكوفايي اقتصادمان، سياستمان و اميدآفريني براي جوانانمان پيدا نكنند، چهبسا به نوعي در همان كژراهه رسانه مليمان باشند.
رسانه ملي، در چارچوب رسالت قانوني خود و به عنوان صداي ملت، بايد در شرايطي نوپديد رويكردهاي حرفهاي خود به چنين مقولاتي را جدا مورد بازبيني قرار دهد. اگر بناست تشكيلات عريض و طويل رسانه ملي اعتمادي نو برانگيخته و به يمن و بركت آن گرهي از مشكلات سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشورمان باز كند، بايد با نگاههايي مخالف نگاه تكسويه خود نيز آشتي كند، همه معترضان را به يك چشم نبيند و بر همهشان برچسب «آشوبگر و اخلاگر» نزند.
رسانهاي كه عنوان مقدس «ملي» را يدك ميكشد نبايد در بزنگاههايي اينچنين حساس و با وجوهي اينچنين فراگير جز ناهنجاريها را نبيند و صداهايي برحق، رسا يا نارسا، زير جلد اين همه را زير آوار برخي ساختارشكنيها مدفون سازد.
زمانه زمانه قديم نيست. امروزه رسانههايي كه راست يا نادرست دوربينشان را متوجه زوايايي پنهان از نگاه رسانه ملي، يا خواسته و نا خواسته ناديده مانده در اين نگاه، كنند كم نيستند. اقبال مردمي به رويكرد حرفه و اثرگذار برخي رسانههاي خبري برونمرزي خود ميتواند درسي براي صداوسيما باشد و محملي براي بازنگري در موازين كاربردي خبررساني و تحليل و تفسير رويدادها در آن؛ بعضا نخنما، و بياثر كه هيچ، در مواردي مخرب و مشكلزا. امروز هر شهروند خود يك رسانه است و گزارشگران، تصويربرداران، تدوينگران و تحليلگران صدا و سيما همكاراني با اغراضي گوناگون و مخالف كم ندارند. مردم نيز در اين ميان ناگزير از تاثيرپذيري از رسانه به اصطلاح مليشان نيستند. رسانه ملي در عرصهاي در اين حد متكثر و با وجود رقبايي ريز و درشت، تازهكار و كهنهكار، مردمي و غيرمردمي، بيشك «ملي» نخواهد ماند اگر در فضاي تازه جايي سزاوار عنوان و رسالت مهم خود براي خود دست و پا نكند. نگاه تكچشمي به رخدادهاي نوپديد دواي دردهاي امروز ما نيست. سود اين بازنگري و كلاننگري و نيز همسويي با تحولات عصر سايبري، بيشك بيش از خسارات احتمالي آن خواهد بود.
قائم مقام اسبق وزارت امور خارجه و عضو نخستين شوراي سرپرستي صداوسيما
ارسال نظر