کودکانی که تعصب و خشونت را میآموزند
پرورش تروریستها در مدارس پاکستان
ناتوانی پاکستان در وضع مقررات برای مدرسههای مذهبی باعث میشود که خشونتهای مذهبی و افراطیگری رایج در این کشور پایان نگیرند.
دیپلماسی ایرانی: در پاکستان، «مدرسه»های مذهبی استعداد خاصی در پرورش تروریست دارند. دولت از این مشکل آگاه است، اما موضع ثابتی در قبال مدرسه ها اتخاذ نمی کند. بعد از حمله دسامبر سال گذشته به مدرسه ای در پیشاور، دولت قانونمندسازی مدرسه ها را در اولویت قرار داد. اما ماه گذشته وقتی پرویز رشید، وزیر اطلاع رسانی، علیه مدرسه ها صحبت کرد، حتی یک نفر از اعضای دولت از او حمایت علنی نکرد.
این برخورد متناقض یک شبه شکل نگرفته است. ریشه بنیادگرایی در پاکستان به زمان نخست وزیران اسبق این کشور، ذوالفقار علی بوتو و ضیاء الحق، باز می گردد که قصد داشتند این کشور را صبغه ای اسلامی بدهند. سیاست آموزشی ضیاء الحق که در سال ۱۹۷۹ تصویب شد و هنوز در کتاب های درسی این کشور قابل مشاهده است، برنامه درسی را حول مذهب شکل می داد. اما آرمان بنیانگذار پاکستان، محمدعلی جناح، با این سیاست در تناقض است؛ او پاکستانی می خواست که همه شهروندانش فارغ از مذهب با هم برابر باشند. اما در وضعیت امروزی، تندروهای مذهبی قدرتمندتر شده اند و مدرسه های پاکستان ایدئولوژی های افراطی را ترویج می کنند.
در سال ۱۹۴۷ که پاکستان بنا نهاده شد، تنها ۱۸۹ مدرسه در این کشور وجود داشت. اکنون چیزی بین ۲۰ تا ۴۰ هزار مدرسه در این کشور فعال هستند که بین ۱٫۸ تا ۳٫۵ میلیون کودک را آموزش می دهند. چیزی بین ۱۰ تا ۱۵ درصد مدرسه ها با گروه های افراطی سیاسی یا مذهبی در ارتباط هستند، اما به گفته حکومت، تنها ۳ تا ۴ درصد آنها با تروریسم ارتباط دارند. اکثر مدرسه ها از تعلیمات فرقه دیوبندی پیروی می کنند. فرقه دیوبندی یکی از شاخه های مذهب تسنن است که به شدت تحت تأثیر وهابی گری است. بیشتر گروه های افراطی، از جمله تحریک طالبان پاکستان، مجلس احرارالاسلام، سپاه صحابه پاکستان، لشکر جهنگوی و طالبان هم تحت تأثیر تعلیمات دیوبندی هستند.
پرویز هودبهائی، فیزیکدان و نویسنده پاکستانی می گوید: «بزرگترین تهدید علیه پاکستان، نظام آموزشی اسفبار این کشور است.» مدرسه ها برای بسیاری از کودکان در دسترس ترین محیط آموزشی هستند، به خصوص در مناطق روستایی که مدارس دولتی، حتی اگر هم وجود داشته باشند، امکانات و کارکنان کافی ندارند. امکانی که مدرسه ها در برابر خانواده های روستایی قرار می دهند مهم است این مدرسه ها برای کودکان روستایی غذا و مسکن فراهم می کنند و معمولاً رایگان هستند. حتی یافته های کمیسیون بررسی حادثه یازدهم سپتامبر هم نشان می داد که مدرسه ها در پاکستان «تنها فرصت آموزشی هستند.» ناتوانی دولت در فراهم کردن آموزش برای عامه مردم اصلی ترین مشکل است.
نگاهی به برنامه درسی این مدرسه ها به خوبی نشان دهنده ذهنیت نابردبار پشت آنها است و به خوبی نشان می دهد پاکستان به کدام سمت می رود. به جای مطالعه ریاضی، علوم تجربی، انشا و درک مطلب، دانش آموزان بیشتر روز را صرف حفظ متون افراطی، خواندن سرودهای جنگ و مبارزه و ستایش از دولت می کنند. آموزه های افراطی این مدارس حتی به مواد درسی متعارف مانند علوم تجربی، جغرافی، زبان انگلیسی و زبان اردو راه یافته است. به گفته یک دیپلمات آمریکایی: «کودکان [در مدرسه های افراطی] از ارتباط با جهان خارج منع می شوند و به آنها افراط مذهبی، نفرت از غیرمسلمانان و اندیشه های ضدغرب و ضددولت پاکستان آموخته می شود.»
مدرسه ها با قرائت مخدوش خود از اسلام، تبعیض علیه غیرمسلمانان و تقسیم بندی غیرمسلمانان و مسلمانان مذاهب دیگر به کافر، مشرک، ذمّی، مرتد و دشمن حکومت را آموزش می دهند. نتیجه این تعالیم آن شده که فارغ التحصیلان این مدارس تفکر انتقادی و تحلیلی ندارند، در مقابل اندیشه های متفاوت نابردبارند و در نهایت تبدیل به «مولوی»هایی می شوند که فتاوای غیرعقلانی صادر می کنند و علیه گروه های اقلیت نفرت می پراکنند.
تا وقتی اکثریت مدرسه های پاکستان پیرو فرقه دیوبندی باشند، تکثر در جامعه این کشور معنی نخواهد داشت. دین اسلام شاخه های متعددی دارد و قرار دادن کودکان در معرض قرائتی کوته بینانه از این دین زمینه را برای عدم تسامح و شکل گیری چرخه پایان ناپذیر خشونت مذهبی فراهم می آورد. این مشکل از خشونت مذهبی میان گروه های اسلامی فراتر می رود و اقلیت های دینی و قومی و اکثریت مردم پاکستان را تحت تأثیر قرار می دهد. همین مدرسه های ستیزه جو بوده اند که «عُمر منصور»، طراح حمله به مدرسه پیشاور و «عبدالعزیز»، سخنران نفرت پراکن و توجیه گر اعمال گروه طالبان را در دل خود پرورانده اند.
پاکستان چگونه می تواند این تعصبات مذهبی ریشه دوانده در جامعه خود را از بین ببرد، وقتی که مدرسه ها به آن دامن می زنند؟ اصلاح مدرسه ها، که بارها برای آن تلاش شده است، هنوز تحقق نیافته است. دولت اقدامات اندکی برای وضع مقررات در مدرسه های مرتبط با تروریسم انجام داده است. پروژه اصلاح مدرسه ها که در سال ۲۰۰۶ مطرح شد قصد داشت که با ایجاد تعادل میان آموزش رسمی و آموزش مذهبی و افزودن علوم اجتماعی و تجربی، تسامح مذهبی و حقوق بشر به برنامه درسی مدرسه ها، رویه آنها را تصحیح کند. اما تنها ۶٫۳ درصد مدارس مورد نظر تحت پوشش این برنامه قرار گرفتند.
در سال ۲۰۰۸، وزیر آموزش و پرورش پاکستان گزارش داد که صرفاً ۴ میلیون دلار از ۱۰۰ میلیون دلار در نظر گرفته شده برای مدرسه ها در طول ۶ سال گذشته خرج شده است. صحبت از تشکیل «کمیته اصلاح مدرسه ها» نیز بوده، اما تاکنون خبری از برقراری اش نشده است. در «برنامه اقدام ملی» (National Action Plan) نواز شریف که در ماه دسامبر کلید زده شد، مورد شماره ۱۰ این طور می گوید: « برنامه ریزی برای ثبت مدرسه ها و وضع مقررات برای آنها در حال انجام است.» در ماه جاری، ایالت سند اعلام کرد که به حساب ۴۸ مدرسه مرتبط با تروریسم خواهد رسید. شاید نشانه پیشرفت باشد، اما این مدرسه ها تنها تعدادی اندک از هزاران مدرسه موجود هستند.
تاکنون، هیچ طرح جامع و دائمی برای اصلاح مدرسه ها اجرا نشده است. مقامات دولتی از ترس واکنش مقامات مذهبی دست به این اقدام نمی زنند. نتیجه آن شده است که نظام مدرسه، نفرت و نابردباری در پاکستان نهادینه شده اند. «روبینا سایگول»، کارشناس امور آموزشی می گوید: «من بارها گفته ام که سیستم دولتی ما، خود بزرگترین مدرسه پاکستان است.»
اما برای مقابله با آموزه های افراطی، متوقف کردن تندروی مذهبی و خنثی سازی گفتمان خشونت در پاکستان، دولت باید جایگزینی برای نظام آموزشی مدارس در نظر بگیرد و برنامه درسی آنها را قانونمند سازد. اختصاص پول و منابع بیشتر به نظام آموزشی به پاکستان کمک خواهد کرد که از چرخه افراط مذهبی و خشونت رها شود. بدون انجام این اصلاحات حیاتی، پاکستان دولتی خواهد بود که از اقلیت هایش محافظت نمی کند. رؤیای محمدعلی جناح قطعاً این نبوده است.
منبع: فارن افرز/ مترجم: علی عطاران
ارسال نظر