پيامكهاي خودسر
عليرضا كيانپور
«خودسرها»؛ هنوز شناسايي نشدهاند، هرچند صفاتشان بارز است و مشخص. بهنام «خودسر»ند اما تجربه زيسته آنها در عالم سياست و ميان سياسيون و نيز، تجربه زيسته ما با آنها در همه اين سالها ميگويد كه اتفاقا بيش از آنچه بايد، گوش به فرمانند. و اين است آن تناقض اساسي كه هويتِ ناشناس اين گروه خشن […]
«خودسرها»؛ هنوز شناسايي نشدهاند، هرچند صفاتشان بارز است و مشخص. بهنام «خودسر»ند اما تجربه زيسته آنها در عالم سياست و ميان سياسيون و نيز، تجربه زيسته ما با آنها در همه اين سالها ميگويد كه اتفاقا بيش از آنچه بايد، گوش به فرمانند. و اين است آن تناقض اساسي كه هويتِ ناشناس اين گروه خشن را برساخته است.
زماني دشمنانشان مشخص بودند. بايد عبدالله نوري ميبودي كه عمامه از سرت بيندازند و اصلاحطلب تا تيربار نقدشان را بهسمتت نشانه بروند اما حالا كمتر سياستمدار ايراني است كه از نهيب برنده هجمههاي دردناكشان در امان مانده باشد. بهخصوص اين چندسال اخير كه دايره حملاتشان از محدوده اصلاحطلبان وسيعتر شده و نهتنها انقلابيوني چون آيتالله هاشمي و اعتداليوني چون حسن روحاني و علي مطهري، كه اصولگراياني همچون علي لاريجاني و اين اواخر حتي فراجناحياني همچون علياكبر صالحي را هم شامل شده است.
با اين سطح از تغيير در سوژهيابي عمليات تخريبگرانهشان اما در اين چند دههاي كه از عمر «خودسرها» ميگذرد، بعضي ويژگيهايشان همواره ثابت مانده: اينكه در گذر ايام و در پس عبور ماهها و سالها، هميشه جواناند؛ بهخصوص وقتي جواني را با شر و شور مترادف بگيريم. اينكه اهل گفتوگو نيستند و حرفشان را به فرياد ميگويند؛ حتي اگر مخاطب سراپا گوش باشد و آماده گفتوگو. اينكه اقليتند اما به مدد شيوههاي «خودسري» در جايگاه اكثريت مينشينند و اينكه همواره خود را حامي سرسخت ملت و مملكت ميدانند؛ با آنكه نتيجه اعمالشان در اين چند دهه جواني، بيشترين خسارات و دردسرها بوده براي ملت و مملكت.
يكشنبه همين هفته آخرين نمونه خودسري خودسرها بود. هدف حملهشان در اين نوبت، نمايندگان مجلس. شيوه حملهشان، ارسال پيامك، و موضوع و انگيزه اين حملات مجهز به تكنولوژي روز، مخالفت با تصويب لايحهاي در مجلس كه اگر تصويب ميشد، ميتوانست گامي مهم باشد در مسير ساماندهي و شفافيت نظام بانكي كشور و پيوستن به بازار جهاني و نظام بانكي بينالمللي.
عمليات پيامكي خودسرها از بيرون مجلس اما وقتي همزمان شد با عمليات طوماري اقليتي از نمايندگان مجلس، كار را به آنجا رساند كه طيفي از نمايندگان اصلاحطلب و اعتدالي، دست به نوعي «خودتحريمي» زدند و در شرايطي كه تا تصويب اين لايحه مهم تنها يك رايگيري باقي مانده بود، نمايندگان بهجاي راي دادن به لايحه، به پيشنهاد ٥٠ نماينده براي تعويق ٢ ماهه در بررسي اين لايحه راي دادند. لايحه پيوستن دولت ايران به كنوانسيون مقابله با تامين مالي تروريسم يا همان CFT كه درصورت تصويب تا پيش از ٢٤ خردادماه امسال، ميتوانست زمينهساز خروج ايران از ليست سياه FATF يا همان گروه ويژه اقدام مالي شود و درنتيجه روابط پولي و بانكي ايران را با جامعه جهاني تسهيل كند. چنين اما نشد و درعوض، خودسرها با همان شيوه هميشگي، جاروجنجال كردند و ممانعت از تساهل در امور بانكي. يك روز بعد از اين يكشنبه عجيب مجلس، عليرضا رحيمي از جمله اعضاي جديد هيات رييسه مجلس از پشتپرده پيامكهاي خودسر در جلسه هيات رييسه خبر داد و در حساب كاربرياش در توييتر نوشت: «از گزارش پيامكهاي حاوي تهديد و توهين به نمايندگان در حضور دكتر لاريجاني مشخص شد مركز طراحي و سازماندهي پيامكها عليه نمايندگان و مجلس (با هدف رد لايحه مقابله با تامين مالي تروريسم) شهر مشهد بوده است. حلقه «اولترا افراطي» كه براي ايران، تصوري بيشتر از كره شمالي ندارند. » همين توييت كوتاه بود كه توجهها را بار ديگر به شرق كشور معطوف كرد؛ منطقهاي كه ديماه ٩٦ و هنگامي كه بحث درباره اعتراضاتي در اقصي نقاط كشور كه ابتدا عليه دولت و در ادامه جديتر از روزهاي نخست ادامه مييافت، داغ بود، به عنوان شهري كه نقطه آغازين اعتراضات بود، سر زبانها افتاد. همان شهري كه ديماه ٩٤ نيز پس از اعدام شيخ نمر، مجمع معترضاني بود كه اعتراضشان را با حمله به كنسولگري عربستان سعودي نمايش دادند و نيز همان شهري كه نهتنها كنسرتهاي معمول موسيقي، بلكه سخنراني نايبرييس مجلس را نيز تاب نميآورد. البته كيست كه نداند ريشه اين بيتابيها، نه در كوچه و پسكوچه و در و ديوار و شهر، بلكه در افكار و عقايد همين اقليت خودسري است كه يك روز در قم، با مهر به استقبال علي لاريجاني ميرود و روز ديگر در شيراز، با سنگ و چوب بدرقه علي مطهري!
ازقضا علي لاريجاني و علي مطهري، رييس و نايبرييس مجلس نيز هر دو روز گذشته به خودسري اخير خودسرها كه با كليدواژه «پيامكهاي خودسرانه» هشتگ شده، واكنش نشان دادند. آنجا كه لاريجاني در صحن علني مجلس و در واكنش به تذكر علي اديانيراد، نماينده اصولگراي عضو فراكسيون نمايندگان ولايي در انتقاد از ارسال اين پيامكها، گفت: «ارسال پيامك تهديدآميز به نمايندگان ممكن است، موجب شود نمايندگان نتوانند در موضوعات مختلف تفكر كنند لذا ما در هيات رييسه اين موضوع را بررسي ميكنيم كه چطور شمارههاي نمايندگان در اختيار اين افراد قرار گرفته و براي آن تمهيدي خواهيم كرد.» علي مطهري نيز ساعتي بعد در گفتوگويي با «اعتماد» به اين موضوع پرداخت و در اظهارنظري جالبتوجه، آمران ارسال پيامكها را گروهي خاص و تندرو در مشهد معرفي كرد كه بهزعم او «حتي جبهه پايداري را هم قبول ندارند» و از طيفي كه نامشان مترادف است با تندروي، تندروترند!
اين مسائل از سوي محمدرضا تابش، نايبرييس فراكسيون اميد مجلس نيز مورد انتقاد قرار گرفت. تابش اما فراتر از انتقاد، سرنخهايي نيز از اين خودسرها در اختيار رسانهها قرار داد. او گفت: بعضي از شمارهها تقريبا ثابت است. «ظاهرا تشكيلاتي شماره نمايندگان هر استان را به همان استان مرتبط داده تا آنها اين پيامكها را ارسال كنند؛ البته ممكن است بهصورت كشوري هم اين كار را انجام داده باشند اما اينكه اين تشكيلات چه تشكيلاتي است، موضوعي است كه وزارت اطلاعات بايد آن را عنوان كند.» داستان خودسرها و سياست ايراني، داستان جديدي نيست. داستاني كه از خودسري خودسرها آغاز ميشود و همواره تا همينجا ادامه مييابد كه اينبار ادامه يافته. توصيه دلسوزانه كساني كه مورد حمله خودسرانه قرار گرفتند به اينكه مسوولان امنيتي و قضايي با اين خودسرها و خودسريهاي اين خودسرها برخورد كنند و بعد، روز از نو، روزي از نو!
ارسال نظر