از آن انقلابیها تا این انقلابیها
در روزهایی که هرجریان و نحلهای به دنبال این بود تا نظر و رای خود را به دگیران تحمیل کند و اندیشه خود را اندیشه غالب انقلاب معرفی کند. با این حال افرادی مانند مطهری و بهشتی بر این باور بودند که همه حق حرف زدن دارند حتی آنها که خداباور هم نیستند.
عصر ایران؛ مصطفی داننده- ما نسل سوم انقلاب هستیم. متولدین زمان جنگ، کسانی که وقایع ابتدای انقلاب را خوانده، شنیده یا در تلویزیون دیدهاند. انقلابی که در روزهای آینده شمع کیک ۴۰ سالگیاش را فوت خواهد کرد.
انقلاب مردم ایران شخصیتهایی داشت که به اعتدال معروف بودند. طالقانی، مطهری، بهشتی و… . در روزهای هیجانی انقلاب که هر کار و تصمیمی، عقلانی به نظر میآمد این افراد مخالف تندروی بودند. در مورد آیتالله بهشتی بارها و بارها خواندهایم که مخالف بسیاری از تندرویهای ابتدای انقلاب بوده است. اولین رییس قوه قضاییه اهل مدارا و مماشات بود.
میگویند از دیدگاه شهید مطهری حتي ماركسيستها هم مي توانستند در دانشگاه تريبون داشته باشند. آن هم در روزهایی که هرجریان و نحلهای به دنبال این بود تا نظر و رای خود را به دگیران تحمیل کند و اندیشه خود را اندیشه غالب انقلاب معرفی کند. با این حال افرادی مانند مطهری و بهشتی بر این باور بودند که همه حق حرف زدن دارند حتی آنها که خداباور هم نیستند.
حالا برای من نسل سومی سوالی ایجاد شده است که چرا برخی در ابتدای انقلاب حاضر به شنیدن همه حرفها بودند اما امروز برخی دیگر طاقت شنیدن یک کلمه مخالف را هم ندارند؟
چه اتفاقی افتاده است که این چنین کم تحمل شدهایم؟
باور کنید که روزهای آغازین انقلاب را با ذوق میخوانیم و با عشق به خاطرات آن نسل گوش میدهیم. در روزهایی که هم حرف زده میشد و هم حرف شنیده میشد. چرا نباید آن روزها در این روزها تکرار شود. آن هم زمانی که تمام جریانهای سیاسی در ایران زیر چتر انقلاب تعریف میشوند و هدف براندازی ندارند.
چرا نباید مناظره مصطفی تاجزاده و علیرضا زاکانی در تلویزیون برگزار شود؟ مناظرهای که هر دو طرف خود را انقلابی مینامند و حتی در حال اثبات این معنا هستند که کدام برای مردم دلسوز تر هستند.
آنها حرف زدند و شنیدند و بخشی از جامعه هم از طریق فضای مجازی آن را دید و خواند و اتفاقی نیفتاد.
هنوز مردم مناظرههای شهید بهشتی با نورالدین کیانوری و احسان طبری از سران حزب توده در ایران در ابتدای انقلاب را فراموش نکردهاند.
این روزها کسانی که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، سکوت را در دستور کار خود قرار داده بودند، سینه چاک انقلاب شدهاند و همه را متهم به غرب زدگی و پیاده شدن از قطار انقلاب میکنند!
نحوه برخورد با فاطمه معتمد آریا را ببیند! من هم با بخشی از سخنان معتمدآریا در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر موافق نبودم. همین سینمای بعد از انقلاب او را به این جایگاه رساند و نباید همه اتفاقات گذشته را با نگاه منفی دید. در این میان اما برخی هر چه از دهنشان درآمد به او گفتند. قطاری از اتهامات و تهمتها علیه این بازیگر سینما به دلیل یک سخنرانی به صف شد.
همین ماجرای افتتاحیه فیلم فجر نشان داد که چقدر ما کم تحمل شدهایم.باید به دنبال پاسخ این سوال باشیم و راهی برای درمان کم تحملی خود پیدا کنیم.
در زمانهای که دنیا به کوچکی یک موبایل یا تبلت است، گفتن و شنیدن، میتوانند حلّال بسیاری از مشکلها باشد اما گویا عده ای اساساً نمی خواهند مشکلی حل شود، نان و نام آنها در بحران آفرینی و تهمت زدن به این و آن است.
ارسال نظر