تاریخ : 26 سپتامبر 2019 - 20:12 - شناسه خبر : 31115 اخبار شهرستان، یادداشت

اختصاصی صدای میبد/ سری سوم

آشنایی با آثار و تالیفات ابوالفضل رشید الدین میبدی

حسین مسرّت

میبدی در دوره ای قلم می زد که اندیشمندان آن را دورۀ رشد و شکوفایی و ارزشمندی زبان و ادبیّات فارسی می دانند، عصری که نثر و نوشتار به پختگی و کمال رسید و بسیاری از نویسندگان خوب و توانای زبان فارسی در این هنگام پای به عرصه نهادند…

آثار میبدی

میبدی در دوره ای قلم می زد که اندیشمندان آن را دورۀ رشد و شکوفایی و ارزشمندی زبان و ادبیّات فارسی می دانند، عصری که نثر و نوشتار به پختگی و کمال رسید و بسیاری از نویسندگان خوب و توانای زبان فارسی در این هنگام پای به عرصه نهادند. شعر و نثر، کم کم به میان مردم و صوفیان آمد و از این رهگذر، کتاب های عرفانی که زبان سادۀ فارسی نگارش می یافت، باعث نفوذ، گسترش و رواج ادبیّات در میان مردم شد. (۱) امّا در پایان سدۀ ششم، نثر ساده و روان عصر سامانی، جای خود را به نثر دشوار و پیچیده و درهم شده با واژه های سنگین عربی داد.(۲)

بر پایۀ دانستنی های بسیار کمی که از میبدی در دست است و نیز گفته های خود او و برخی گمان ها، که ناشی از پشت سرنهادن ۹۰۰ سال است، آثار بر جای مانده از او را می توان به دو دسته تقسیم کرد که برخی به درستی از آن اوست و برخی به یقین نمی توان گفت از آن او باشد این آثار عبارتند از:

۱-اربعین

۲-طبقات الصّوفیه

۳-الفصول (کتاب الفصول)

۴-کشف الاسرار وعدّة الابرار ( تفسیر)

۵-وجوه و نظایر

۶-دیگر آثار

۱-اربعین

بسیاری از نویسندگان، مفسّران و عالمان دینی بر پایۀ حدیث پیامبر اکرم (ص) که فرمودند: هرکس که برای پاسخ به نیاز امّت من، چهل حدیث را به یاد داشته باشد، خداوند در روز رستاخیز او را در زمرۀ دانشمندان و عالمان دینی قرار می دهد، (۳) از این رو بسیاری از دانشمندان اسلامی با گردآوری و توضیح چهل حدیث خوب و مستند یا چهل موضوع که بیشتر پیرامون توحید، احکام، موعظه، عبادات و مانند آن است، کوشش کرده اند تا مشمول آن حدیث نبوی گردند.(۴) چنین کتاب هایی را به نام «اربعین» یا «اربعون» (چهل) می‌خوانند .

میبدی هم که خود از جمله مفسّران، روایان و حافظان حدیث بوده، در پی اجرای این روایت گران قدر، دست به تألیف کتاب «اربعین» زده است. متأسّفانه از این کتاب، اکنون نسخه ای وجود ندارد تا آگاهی بیشتری دربارۀ آن به دست آید. تنها از طریق گفتۀ خود میبدی که در تفسیر کشف الاسرار و در توضیح آیۀ ۴۱ سورۀ رعد، پس از نقل حدیثی که در آن واژۀ «اربعون» به کار رفته است، باخبر می شویم چنین کتابی وجود داشته است. وی می نویسد: «اصلی عظیم است، این خبر در علوم حقایق و تمکین ارباب معارف و ماشرح آن در کتاب «اربعین» مستوفی گفته ایم. کسی که این بیان خواهد از آنجا طلب کند. » (۵)

برخی نویسندگان برپایۀ این باور نادرست که تفسیر کشف الاسرار از گفته های خواجه عبدالله انصاری است که میبدی آن را گردآوری و نوشته است، (۶) نقل قول پیشین را از خواجۀ انصاری داشته و از این‌رو «اربعین» را هم جزء آثار او می دانند، (۷) امّا این نظر فراگیری نیست و دکتر انزابی نژاد و دیگران هم آن را نپذیرفته اند. (۸)  شاید چون جزء آثار خواجۀ انصاری هم، کتاب «الاربعین فی الصّفات» یا «کتاب الاربعین فی دلایل التّوحید» که مجموعه ای است از احادیث نبوی دیده می شود. (۹) و نیز در طبقات الصوفیه اثر انصاری اشاره به دو کتاب دیگر او به نام های «اربعون فی التّوحید» و «اربعون فی الستّه » شده است، این پندار نادرست به ذهن کوشندگان و چاپگران آن، محمّد سرور مولایی و عبدالحیّ حبیبی راه یابد که «اربعین» را هم از انصاری بدانند. برای آگاهی بیشتر بنگرید: لطایفی از قرآن: ۳۵ / یادنامۀ میبدی، مقالۀ بنیاد باقرالعلوم، ج۱: ۱۲۰ ۱۱۹ / کتابشناسی میبدی ۴۰-۳۹ / گزیدۀ تفسیر کشف الاسرار ( انزابی نژاد ) : ۱۷ / فرهنگ آثار ، ج ۱ : ۱۸۲ / زبدة الآثار : ۱۳ . ( برای اربعینات ) .

۲-طبقات الصّوفیّه

چنانکه آمده است، طبقات الصّوفیه از تقریرات (گفته های) خواجه انصاری و نگارش یکی از شاگردان اوست، از اینرو اگر نظر عبدالحیّ حبیبی که بر اثر پژوهش های خود پیرامون آثار انصاری و میبدی در دیباچۀ طبقات الصّوفیه بیان می دارد و می نویسد: چون در بین مضمون ها، لفظ ها، کلمات و طرز ادای مطالب و لهجۀ این کتاب و کشف الاسرار نزدیکی تمام و سلیقۀ یکسانی وجود دارد و میبدی از شاگردان و معاصران انصاری است که در سال ۵۲۰ ق تفسیر او را گسترش و تفصیل داده ، بعید نیست که گردآورنده و نویسندۀ طبقات هم او باشد. (۱۰) و در جای دیگر می نویسد : در زبان کشف الاسرار و طبقات الصّوفیه آن قدر نزدیکی لهجه، دستور، اصطلاح و کلمه و سبک و شیوه موجود است که پس از خواندن آن دو یقین بدست می آید که نویسندۀ هر دو، یک نفر بوده و یا اینکه هردو در یک جا درس خوانده و در یک محیط زندگی کرده و فرهنگ لهجۀ آنها یکی بوده است. و یا اینکه میبدی مضمون ها و عبارت هایی را عیناً از طبقات برگرفته است. (۱۱)

اگر این دو سخن حبیبی را بپذیریم، باید گفت که طبقات الصّوفیه هم اثر میبدی است. امّا دکتر رکنی یزدی و نویسندگان باقرالعلوم، دلایل حبیبی را دایر بر نگارش طبقات بوسیلۀ میبدی نابسنده می دانند و آن را نمی پذیرند. (۱۲) امّا از کنار هم گذاشتن این گفته ها و دیگر گمانه ها، هر پژوهشگری را به درنگ وا می دارد. بویژه آنکه آقایان عبدالحیّ حبیبی و محمّد سرور مولایی ، کوشندگان چاپ های گوناگون طبقات در دیباچه های آن تقریباً با این معنی می نویسند: بدون بهره بردن از کشف الاسرار و مطالب و توضیحات نام آن ، چاپ خوب و پیراستۀ طبقات ممکن نبود. (۱۳) نکتۀ پایانی اینکه طبقات الصّوفیۀ خواجه عبدالله، تقلیدی از طبقات الصّوفیۀ ابی عبد الرحمن سلّمی بوده است.

نیز بنگرید: یادنامۀ میبدی، مقاله نویسندگان بنیاد باقرالعلوم، ج ۱ : ۱۲۲-۱۲۱ / کتابشناسی میبدی: ۳۹-۳۸، ۸۰-۷۹/لطایفی از قرآن : ۳۱ / . دیباچۀ طبقات الصّوفیه به کوشش عبدالحیّ حبیبی و محمّد سرور مولایی.

۳-الفصول ( کتاب الفصول )

تنها نسخۀ شناخته شدۀ این کتاب اکنون در مجموعۀ خطّی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد که در سال ۱۳۴۹ ش به کوشش محمّد تقی دانش پژوه بازخوانی و ویرایش و در مجموعۀ فرهنگ ایران زمین چاپ شده است. (۱۴)

این کتاب نوشتۀ استاد ابوالقاسم یوسف بن الحسین بن یوسف البیّع (یا المبیع) هروی بوده که به نظر دانش پژوه، میبدی آن را به فارسی درآورده است . امّا نسخۀ خطّی موجود را حسین بن قاضی معلّم خبّاز از روی خطّ میبدی، گویا در سال ۷۱۹ ق بازنویسی کرده است .

الفصول، در یک مقدّمه و شش فصل به نظم و نثر و به ترتیب زیر سامان یافته است : فصول السّلاطین ، فصول القضّاة. کتاب از لحاظ موضوع در ردیف آثار «فصّالی» قرار دارد و فصّالی: یک نوع ادبیّات شفاهی و جزئی از آداب و رسوم مردم ایران در دورۀ خوشی و آسودگی و رفاه پیش از حملۀ مغول بوده است و فصّالان افرادی بودند که کارشان مجلس آرایی و رونق دهی و اعتبار بخشی، مجلس بزرگان بوده است. (۱۵) نیز در این کتاب، مناظره (گفتگو) هم دیده می شود. که به گفتۀ پورجوادی ، کهن ترین مناظرۀ منثور در زبان فارسی است (۱۶).

ابوالقاسم هروی و یا میبدی در این کتابچه که از پادشاهان، وزیران، قاضیان، رئیسان و سادات ستایش می کند، هیچ جا نامی از آنان و جایگاهشان نبرده و به کلمۀ «فلان» بسنده کرده است و با این کار دریچه های پژوهش را بر روی پستی و بلندی زندگانی خود بسته اند. این کار یا از روی آگاهی بوده و یا اینکه «الفصول» کتاب همگانی بوده که نویسنده برای آگاهی از دانش فصّالی نوشته ، مانند کتاب های آموزش انشاء که در آن روزگار و این روزگار رایج است.

عبدالحیّ حبیبی باز در فهرست آثار انصاری که پیوست طبقات الصّوفیه نموده، این اثر را هم به نادرست و بی پایه از نوشته های انصاری برشمرده است . در حالی که حسین بن قاضی خبّاز، کاتب آن در دیباچۀ الفصول به روشنی نوشته است که کتاب نوشتۀ ابوالقاسم یوسف هروی و استخراج (گردآوری، بازنویسی، نگارش یا ترجمه) امام رشیدالدّین میبدی است .

هرچند دانش پژوه معتقد است که میبدی آن را به فارسی درآورده است (یعنی عربی بوده) امّا از دیباچۀ الفصول و متن آن که به نثر و نظم فارسی است، چنین مطلبی به دست نمی آید. دکتر رکنی، بواسطۀ سبک نگارش و محتوای غیر عرفانی ، نسبت آن را به میبدی ضعیف می داند.

قرار بود همزمان با برگزاری همایش جهانی بزرگداشت میبدی در سال ۱۳۷۴ ، تصحیح جدید آن چاپ شود، امّا انجام نشد.

نیز بنگرید : کتابشناسی میبدی : ۳۸-۳۷ ، ۷۹ / زبا ن حال : پورجوادی : ۱۶۶ / فهرست دانشگاه تهران، ج ۱۶ : ۷۰۹ ۷۱۱ / نواخوان بزم صاحبدلان : ۱۲-۱۱ / فرهنگ ایران زمین ، ج ۱۶ و ۱۷ ( ۴۹ ۱۳۴۸ش): ۸۹ ۴۴ ، چاپ دوم ، ۱۳۵۴ / رسالة الطیور ، به کوشش : محمّد امین ریاحی : ۹۰-۸۹ / یادنامۀ میبدی، مقالۀ بنیاد باقرالعلوم ، ج ۱ : ۱۲۱-۱۲۰ / برگزیدۀ کشف الاسرار : رکنی یزدی : ۸ .

۴-کشف الاسرار وعدّة الابرار ( تفسیر )

بحث آن جداگانه خواهد بود

۵-وجوه و نظایر

علم وجوه و نظایر از شاخه های علم تفسیر قرآن به شمار می رود و وظیفۀ این دانش، چنین است که بیان کند یک واژه در جای های گوناگون با اینکه به یک لفظ و حرکت آمده ، امّا معنای دیگر دارد و در این باره بسیاری از دانشمندان و مفسّران قرآن، کتاب هایی را به نام «وجوه قرآن» یا «وجوه و نظایر» نوشته اند.(۱۷) که معروف ترین آنها عبارتند از :

نزهة الاعین فی علم الوجوه و النظایر ( از ابن جوزی ) / الوجوه و النظایر فی القرآن ( از حسین بن محمّد دامغانی ) / الاشباه و النظایر ( از مقاتل بن سلیمان ) / مفردات الفاظ قرآن کریم ( از راغب اصفهانی )

مفسّران برای جستجوی معانی واژه های قرآنی و تفسیر آن، نخست به خود قرآن می نگریستند، سپس از منابع گوناگون بهره می گرفتند. میبدی هم که ناگزیر بود برای تفسیر و توضیح واژگان قرآنی و نگارش مجموعۀ بزرگ کشف الاسرار به همۀ کتاب های پیش از خود در زمینۀ وجوه قرآن بنگرد ، چون در این کار به شناخت خوبی دست یافته بود (چنانکه از متن تفسیر بر می آید ) از اینرو کتاب های موجود را کافی ندانست و برای آسانی کار مفسّران پس از خود ، دست به تدوین کتابی به نام « وجوه و نظایر » زد که در تفسیر آیۀ ۹۲ سوره نساء به این کار مهم اشاره کرده است « در وجوه و نظایر ، بیان آن کرده شود ، انشاء الله » ( ۱۸)

امّا تاکنون نسخه ای از این کتاب یافت نشده است . و شاید هم میبدی نتوانسته این کار ارزنده را به انجام برساند . ( ۱۹ ) البتّه گذشت زمانی بیش از ۹۰۰ سال هم می تواند دلیلی بر یافت نشدن آن باشد .

۶-دیگر آثار میبدی

از درون فهرست های چاپی و خطّی کتابخانه های ایران و جهان ، نشانی از دیگر آثار رشیدالدّین میبدی دیده نمی شود . و این به دلیل غارتگری ها و آتش سوزی های چند بارۀ کتابخانه های ایران ، جنگ ها، کشتارها، وجود حادثه های طبیعی مانند : سیل ، زلزله ، باران ، موریانه قابل پیش بینی است . با این وجود، آقا بزرگ تهرانی در کتاب مشهور خود « الذریعه » اشاره به این دارد که علی اکبر نهاوندی در کتاب «العسل المصفّی » به شمار دیگری از آثار میبدی می پردازد . ( ۲۰ )

 پی نویس:

۱-صفا، ذبیح الله : تاریخ ادبیّات در ایران ، تهران : فردوس ، چاپ هشتم ، ۱۳۶۷  ، ج۲ : ۳۳۲ ۳۲۴ .

۲-همان : ۸۷۸ ۸۷۹ .

۳-رکنی یزدی ، مهدی : لطایفی از قرآن کریم، برگزیده از کشف‌الاسرار و عدۀ‌الابرار، مشهد: آستان قدس رضوی، چاپ هفتم، ۱۳۷۴ : ۳۵ .

۴- انصاری خوشابر ، مسعود : « اربعینات » ، فرهنگ آثار ایرانی و اسلامی ، به سرپرستی : احمد سمیعی گیلانی ، تهران : سروش ، ۱۳۸۵ ، ج ۱ : ۱۸۲

۵- میبدی، ابوالفضل رشیدالدّین: کشف‌الاسرار و عدّه الابرار، به کوشش و زیر نظر: علی‌اصغر حکمت، تهران: امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ ، ج ۵ : ۲۲۰ ۲۱۹ .

۶-عبدالحیّ حبیبی در فهرست آثار فارسی و عربی پیر هرات ، تفسیر کشف الاسرار را به نام تفسیر قرآن به پارسی یا کشف الاسرار از تألیفات خواجه عبدالله انصاری دانسته است . ( طبقات الصّوفیه ، ص ۱۷۶ و ۷۹ ) .

۷- انصاری، خواجه عبدالله:  طبقات‌الصّوفیّه، به کوشش: محمّد سرور مولایی، تهران: توس، ۱۳۶۲، ص هشتاد و نه / انصاری، خواجه عبدالله: طبقات‌الصّوفیّه، به کوشش: عبدالحیّ حبیبی، تصحیح: حسین آهی، تهران: فروغی، [ چاپ دوم، ۱۳۶۲]  ص ۱۸۹ .

۸- بنیاد باقرالعلوم : « زندگی آثار ، آرا و عقاید میبدی  » ، یادنامۀ ابوالفضل رشیدالدّین میبدی ، به کوشش : یدالله جلالی پندری ، یزد : انتشارات یزد ، ۱۳۷۸  همان : ۱۲۰ / انزابی نژاد ، رضا: نواخوان بزم صاحبدلان، گزیدۀ کشف‌الاسرار و عدۀ‌الابرار، تهران: جامی، چاپ دهم، ۱۳۸۵: ۱۷٫

۹- زرّین کوب ، عبدالحسین : جستجو در تصوّف ایران ، تهران : امیر کبیر ، چاپ چهارم ، ۱۳۶۹ : ۷۶ .

۱۰-دیباچۀ طبقات الصّوفیه ، حبیبی ، ص ۲۳ . مهدی رکنی یزدی بر پایۀ این گفتۀ حبیبی گمان برده که وی معتقد است ، میبدی شاگرد انصاری بوده ( لطایفی : ۳۱ ) در حالی که مراد حبیبی این بوده که طبقات هم چون کشف الاسرار ، گردآوری و نوشتۀ میبدی است .

۱۱-همان : ۲۴ .

۱۲-بنیاد باقر العلوم ، همان : ۱۲۲ / رکنی یزدی ، لطایفی از قرآن ، همان : ۳۱ .

۱۳-بنگرید دیباچه های طبقات الصّوفیه به کوشش حبیبی و مولایی .

۱۴- فرهنگ ایران زمین ، ج ۱۶ و ۱۷ ( ۴۹ ۱۳۴۸ ) . : ۸۹-۴۴ از روی نسخۀ خطّی شمارۀ ۷۸۱۳ ، بخش سوم ، در ۴۶ برگ .

۱۵-برگرفته از دیباچۀ محمّد امین ریاحی بر رسالة الطیور : نجم الدّین رازی ، تهران : توس ، ۱۳۶۲ : ۸۸ .

۱۶-پورجوادی ، نصرالله : زبان حال ، تهران : هرمس ، ۱۳۸۵ : ۴۳۰ .

۱۷- دهخدا، علی اکبر ، لغت نامۀ دهخدا ، تهران : دانشگاه تهران ، چاپ مکرّر ، ۱۳۷۷ ، ج ۱۵ : ۲۳۱۳۱ نقل از کشف الظنون .

۱۸-کشف الاسرار ، ج ۲ : ۶۳۲ .

۱۹-جوکار ، نجف : وجوه قرآن در تفسیر کشف الاسرار وعدة الابرار ، شیراز : دانشگاه شیراز ، ۱۳۸۱ : ۹ .

۲۰-آقا بزرگ تهرانی ، محمّد حسن : الذریعه الی تصانیف الشیعه ، قم : اسماعیلیان ، مکرّر ، ج ۱۸ : ۱۹ .

 

اخبار مرتبط

ارسال نظر