اختصاصی صدای میبد/ گفتگو با هادی زارع رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان میبد:
سعی و تلاشم بر این است که میانه عمل کنم/عمده ترین مشکل فرهنگی این شهر، وجود آسیبهای اجتماعی است که با روح شهرمان بیگانه است/ اسفندماه شب محمدسعید جانب اللهی را برگزار خواهیم کرد
دوستان زیادی برای گرفتن مجوز کنسرت مراجعه می کنند البته همه هم مدعی کار فرهنگی اند. اما در اکثر موارد هدف اصلی کسب درآمد و پول زیادی است که با برگزاری یک برنامه دو ساعته عاید می شود.
عصر حاضر را «جامعه اطلاعاتي» نام گذاري کرده اند. برخلاف دوران هاي گذشته جامعه اطلاعاتي بر پايه فرهنگ استوار است. يعني آنچه که دست خوش تغييرات مختلف در اين جامعه مي شود فرهنگ است. کشورهايي که در عرصه اطلاع رساني، رسانه اي و توليد نرم افزارها و سخت افزارها پيشتاز هستند فرهنگشان نيز، فرهنگهاي ديگر را مي بلعد و در خود هضم مي کند. جهاني شدن و جهاني سازي از پديده هاي اين عصر مي است. «تهاجم فرهنگي»، «جنگ نرم» و … از اصطلاحاتي است که حداقل در يک دهه اخير به وفور با آن سرو کار داريم که براي مقابله با آن نياز به نيروهاي جوان، خوش فکر و پيشرو در عصر اطلاعات است. سازمان هايي که در زمينه هاي فرهنگي در کشور فعاليت مي کنند نياز مبرم به اين نيروها دارند و بروزرساني نيروهايشان واقعا بايد در دستور کار قرار گيرد.
در اوايل انقلاب با نيروهاي جوان به جنگ با صداميان رفتيم. در آن زمان کسي از اينکه نماينده مجلس، وزرا، استانداران، فرمانداران و … يک جوان بيست و يا سي و چند ساله بود تعجبي نمي کردند، اما الان چرا! در اين دوران سفير و وزير و رئيس جمهور فلان کشور را نام مي بريم که ۳۰سالش است. يا فلان کشور که به عنوان امن ترين کشور جهان شناخته مي شود توسط نيروهاي جوان اداره مي شود. متاسفانه برخي از نسل اول انقلابي ها با فشار و اعمال قانون و به سختي از صندلي هايشان جدا شدند و وظيفه خدمت کردن به مردم از دوششان با فشار برداشته شد!
در عصر جديد که فرهنگ سرزميني مان دست خوش تغييرات سريع قرار گرفته است و نسل جديد با نسل قديم از نظر طرز تفکر و نوع نگاه فاصله دارند نياز به ديدگاه نو و جديد در اين زمينه احساس مي شود. دستگاه هاي فرهنگي که در خمودگي بسر مي برند نمي توانند با نيروهاي قديمي خود به جنگ ايده هاي فرهنگي دشمن بروند؛ نسلي که به سختي با رايانه و رسانه هاي نوين کار مي کند و البته حوصله اش هم ندارند. با تمام اين تفاصيل به سراغ يک دهه شصتي مي رويم که انگار توانسته حق نسل سوخته انقلاب را بگيرد و بر مسند کرسي فرهنگ شهرستان تکيه بزند.
روي سخنمان با هادي زارع است. متولد آذرماه ۱۶، ديپلم علوم انساني، که مدرک کارشناسي فلسفه را از دانشگاه تهران و کارشناسي ارشد فلسفه دين را از دانشگاه علامه طباطبايي اخذ نموده است. جوان خوش اخلاق، خوش چهره و قاطع. گپ و گفتي با وي انجام داده ايم که در اين شماره مي خوانيد.
آقاي زارع چرا علوم انساني؟
در دوران دبيرستان برخلاف دوره دبستان و راهنمايي هميشه در رياضيات لنگ مي زدم، که علتش بي علاقه گي به اين درس بود و به جاي آن به ادبيات، تاريخ و فلسفه علاقه داشتم، ماحصل اين علاقه و آن بي علاقگي، انتخاب رشته علوم انساني شد.
چرا فلسفه؟
زمان انتخاب رشته کنکور، اولويت اولم روانشناسي بود، فلسفه اولويت دست چندم ام بود؛ حتي بعد از حقوق. ولي همين اولويت بندي را هم براساس شهر انتخاب کردم. نتيجه در نهايت اين شد که فلسفه قبول شدم در دانشگاه تهران پرديس قم. سال ۰۸ وارد دانشگاه شدم و چهار سال بعد در کارشناسي ارشد فلسفه دين در دانشگاه علامه طباطبايي تهران ثبت نام کردم. سال ۱۳۸۴اولين ورودي هاي رشته فلسفه دين که رشته ي نوپايي هست در اين دانشگاه با ظرفيت ۵ نفر روزانه پذيرش مي شدند که جزو قبولي ها بودم.
دوران مابعد تحصيل به چه امور مشغول بوديد؟
سال ۱۳۸۷مدرکم را گرفتم و به خيل باسوادان بيکار اضافه شدم. در دوران دانشجويي دو سه شغل را تجربه کردم، در تهران مدتي خبرنگار خبرگزاري ايکنا بودم و در بخش انديشه قلم مي زدم. هر زمان هم که ميبد بودم در مغازه پدري کار مي کردم. پدرم فروشنده لوازم يدکي موتورسيکلت بود و از کاسبان خوش نام ميبد. علاوه بر فروشندگي در مغازه دستم به آچار هم مي رفت و تعمير هم مي کردم. علاوه بر آن تايپيست هم بودم و سفارش کار را در منزل انجام مي دادم. مدت کوتاهي هم بعنوان کارگر در سوپر مارکت کار کردم.
اولين کاري که بعد از فارغ التحصيلي کردم خواستگاري بود! نه شغل ثابتي داشتم و نه سربازي رفته بودم ولي با بزرگواري همسرم و خانواده اش جواب مثبت را گرفتم، اواخر دوره سربازي در آزمون استخدامي معلمي قبول شدم که در هرج و مرج اداري آن زمان رداي معلمي از من گرفته شد و فريادم به جايي نرسيد. بعد از سربازي با شراکت يکي از همکلاسي هاي قديمي با راه اندازي مغازه تايپ و تکثير سه سالي را مغازه داري کردم. سال ۱۹ بصورت قراردادي در بازرسي کل استان يزد شروع به کار کردم و تا ۹۴در آن مجموعه بودم.
چرا از بازرسي استان خارج شديد؟
سازمان بازرسي محيط کاري بسيار سالم و خوبي داشت و تجربه بسيار خوبي کسب کردم. من به دو دليل از اين محيط جدا شدم يکي رفت و آمد روزانه که در مدت سه سال ملال آور شده بود و به علت کسالت برايم قابل تحمل نبود و دوم اينکه در آزمون استخدامي وزارت فرهنگ بصورت پيماني آن هم بعنوان کارمند در شهر خودم پذيرفته شدم که برايم شرايط خوبي بود و در نهايت سال ۹۴ کارمند اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي ميبد شدم.
حال که مسئوليت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي را داريد عمده ترين مشکلات حوزه فرهنگ را چه مي بيني؟
سياست فرهنگي ساليان گذشته انجام فعاليتهاي فرهنگي توسط دولت بوده است. سينماي دولتي، تئاتر دولتي کتابهاي سفارشي دولتي و … رضا اميرخاني در کتاب نفحات نفت به خوبي دخالتهاي بيجاي دولت در اين امور را به تصوير کشيده است. وقتي نمايشي با سفارش و بودجه دولت ساخته مي شود قدرت رقابت از هنرمندان ديگر گرفته مي شود. امروز مجموعه نظام اداري به اين نتيجه رسيده است که بايد امور را به بخش خصوصي واگذار کند. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان يکي از متوليان اصلي فرهنگ و هنر سياست گزار و برنامه ريز است نه اجرا کننده. امروزه بخش آموزش هنري اعم از آموزش موسيقي و آموزش هنرهاي تجسمي به بخش خصوصي برون سپاري شده و اين اداره ناظر بر فعاليتهاي هنري آموزشگاه هاي آزاد است.
به نظرم عمده ترين مشکل فرهنگي اين شهر، وجود آسيبهاي اجتماعي است که با روح شهرمان بيگانه است. مردمان ميبد و بصورت کلي مردمان اين استان از ديرباز انسانهايي آرام، صرفه جو، کاري و باوجدان شناخته شده اند و وجود آسيبهايي چون فحاشي، اعتياد، طلاق و … چهره شهرمان را دگرگون کرده است. مقابله با اين آسيبها و کاهش اثرات آنها به حداقل ممکن وظيفه تمامي دستگاه هاي فرهنگي و از جمله اين اداره است.
نظرت در مورد اثر کار فرهنگي چيست؟
کار فرهنگي ديربازده است، مثال مشخص آن مساله عفاف و حجاب است. کمتر از صد سال پيش به زور خواستند حجاب را از سر زنان ايراني بردارند که نتوانستند. در طول اين مدت و به طور مشخص از زمان پهلوي دوم برنامه هاي فرهنگي جايگزين زور شد. آن قدر بر روي اين مساله کار شد که قسمتي از جامعه را سست کرد. امروز شما نمي توانيد وجود کساني که حجاب را منکرند يا به آن مقيد نيستند را در اين جامعه نفي کنيد. براي درمان هم اگر مي خواهيد جامعه را به سمت عفاف و حجاب سوق دهيد بايد کار فرهنگي انجام داد.
نسل جديد بايد توجيه شود که چرا بايد حجاب داشته باشد اگر اين مساله توجيه شد مسئله حل خواهد شد. اينجا وظيفه فرهنگ و دستگاه هاي فرهنگي است. همانهايي که گفتم نبايد کار اجرايي انجام بدهند و بايد سياست گزاري کنند. يعني بايد از وجود هنرمندان و ابزارهاي فرهنگي هنري استفاده کرد. بايد به هنرمند سفارش کار داد که اگر با اين مشخصات کار توليد کني از تو حمايت مي کنم. مثلاً در بحث طراحي بنرهاي شهري يا اجراي تئاتر يا گالري هاي نقاشي و گرافيک، با حمايت از هنرمندان مي توان از آثار خلق شده آنها در جهت آموزش هاي فرهنگي استفاده کرد. اگر شما بصورت مدام توليد محتواي فرهنگي در حوزه عفاف و حجاب داشتيد و توانستيد با غناي توليدات فرهنگي از فرهنگ غربي پيشي بگيريد مي توانيد اميد داشته باشيد که اين مساله حل شود و گرنه با حذف شبکه هاي ماهواره اي يا کاهش دسترسي به فضاي اينترنتي و فضاي مجازي زمان غلبه بي حجابي بر حيا و عفت در جامعه را به تاخير مي اندازيد ولي صورت مساله باقي خواهد ماند.
با نسل هفتاد و هشتاد چطور کنار مي آييد؛ ديد آنها با شما متفاوت است؟
من دهه شصتي ام و خيلي فاصله اي با آنها ندارم. البته اين شکاف نسلي که شما اشاره کرديد بحث جدي و مهمي است، ارتباط گرفتن با نسل دهه شصتي بصورت غالببر عهده تلويزيون و کتاب بود همچنين خانواده ها وقت بيشتري براي بچه ها داشتند. اما امروز با پيچيده تر شدن زندگي، نقش خانواده ها کمرنگ شده و فضاي مجازي مثل اينستاگرام و تلگرام جاي کتاب و برنامه هاي تلويزيوني را گرفته است. ببينيد در زمان کودکيِ ما بسياري از مفاهيم و ارزشهاي هويت ايراني-اسلامي از طريق برنامه هاي تلويزيون و کتابها به ما آموزش داده مي شد. امروز فضاي مجازي از اين ارزشها پيروي نمي کند. نتيجه آن بروز ناهنجاري ها و تضادهاي اجتماعي است. براي ارتباط گيري و راهبري نسل دهه هفتاد و هشتاد بايد از ابزار امروزي استفاده کرد. البته من بر اين عقيده ام مصّرم که تا زماني که نوجوان ما قابليت تشخيص خوب و بد را نيافته است نبايد بصورت رها و کنترل نشده به فضاي مجازي دسترسي داشته باشد.
چه برنامه هايي را در دستور کار قرار داده ايد؟
اداره فرهنگ در اکثر مباحث شهري مورد رجوع است. ما در تمام زمينه هاي فرهنگي و هنري با فرمانداري، شهرداري و ديگر دستگاه هاي اجرايي همکاري داشته و داريم. علاوه بر اين دبيري شوراي فرهنگ عمومي شهرستان بر عهده اين اداره است. مي دانيد که شوراي مذکور مهمترين نهاد تصميم گير در مسائل فرهنگي شهرستان است. در اواخر سال ۷۹ ليستي از برنامه هاي پيشنهادي اداره جهت اجرا در سال ۸۹ تقديم آيت ا… اعرافي شد که مورد استقبال ايشان قرار گرفت. ما طبق اين برنامه عمل مي کنيم. احياي انجمن هاي فرهنگي هنري، تکميل فاز دوم مجموعه تئاتر شهر ميبد، رونق بخشيدن به فعاليتهاي هنري در سطح شهر، ايجاد فضاي نشاط در محيط شهري، برپايي نمايشگاه هاي فرهنگي هنري، کاهش آسيبهاي اجتماعي و …
امسال دو انجمن به انجمنهاي شهر اضافه شد: سراي اهل قلم ميبد که بصورت هفتگي و منظم برنامه دارند و نيز انجمن سينماي جوان ميبد. روساي جوان اين دو انجمن هم در رشته خودشان تبحر دارند هم بسيار با انگيزه اند.
انشاا… به زودي بتوانيم دوستان هنرهاي تجسمي را هم مجدداً دور هم جمع کنيم. در ساليان گذشته هنرستانهاي هنرهاي زيباي پسران و دختران ميبد هنرمندان خوبي تربيت کرده اند. البته برخلاف هنرستان دختران که به خوبي به فعاليت خود ادامه مي دهد هنرستان پسران سه سالي هست که تعطيل شده که در سفر اخير وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به استان توانستيم مجوز فعاليت مجدد اين هنرستان را هم بگيريم.
در کارهايتان چقدر محتاط عمل مي کنيد؟
سعي و تلاشم بر اين است که ميانه عمل کنم که نه اين طرف بام بيفتم نه از آن طرف. شايد به تعبيري بشود گفت احتياط. البته اين احتياط را براي بقاي صندلي ام نمي کنم چرا که نه اصراري به گرفتن اين صندلي داشته ام نه اصراري بر باقي ماندش. تا وقتي مفيد فايده باشم در اين پست خواهم بود و هر وقت عذرم را بخواهند در مقام کارشناس اداره انجام وظيفه مي کنم. احتياط مي کنم چرا که خيرالامور اوسطها. بايد به عواقب تصميمات و اقدامات هم فکر کرد. در صدور مجوزهاي فرهنگي هنري دقت مي کنم چرا که علاوه بر اينکه از لحاظ قانوني و شرعي مکلف به اين امر شده ام بايد فضاي شهر هم سنجيده شود. دوستان زيادي براي گرفتن مجوز کنسرت مراجعه مي کنند البته همه هم مدعي کار فرهنگي اند. اما در اکثر موارد هدف اصلي کسب درآمد و پول زيادي است که با برگزاري يک برنامه دو ساعته عايد مي شود. براي همين است که کل کشور را تب برگزاري کنسرت فرا گرفته است. من با برگزاري کنسرت در اين شهر موافقم البته با شروطي. هم حدود قانوني و شرعي حفظ شود هم برنامه اي باشد که ما را يک قدم در فرهنگ و هنر بالاتر ببرد نه اينکه عقبگرد فرهنگي داشته باشيم. يا برپايي سمينارها و همايشهاي موفقيت که امروزه مُد شده. نمي توان به هر کسي مجوز برپايي چنين برنامه هايي را داد چون هرکسي صلاحيت ندارد به مردم مشاوره دهد برخي با برگزاري اين نوع برنامه ها جهلشان را با لفاظي به مردم آن هم به قيمتهايي گزاف مي فروشند. موارد زيادي داشته ايم که درخواست صدور مجوز براي چنين همايش هايي دارند و سخنران الفباي موضوع را هم نمي داند و از مدرک حداقلي تحصيلي برخوردار است.
استقبال مردم از سينما در ميبد چگونه است؟
ميبد با دارا بودن دو سالن سينما بالاترين سرانه سينما در استان يزد را دارد. در دو سه سال اخير استقبال مردم از سينما وضعيت خوبي داشت هر چند از ابتداي امسال اين استقبال کاهش يافته است. گراني هاي اخير و نبود فيلمهاي جذاب در گيشه عامل اصلي اين رکود است. ناگفته نماند هنر نمايش زنده يا تئاتر هم در ميبد داراي رشد تماشاگر است. در يک سال گذشته بطور ميانگين هر دو ماه، يک نمايش در ميبد بر روي صحنه رفته است که غالباً با استقبال خوبي مواجه شده.
چرا علي رغم توجه ويژه اي که دولت و نظام به مقوله هاي فرهنگي دارد، باز هم نِمود مناسبي در جامعه مشاهده نمي شود و معضلات فرهنگي بيش از بيش دامنگير جامعه و خانواده ها شده است؟
شايد به دليل عدم تناسب حجم اين کارها نسبت به تغييرات فرهنگي است. ما هنوز در دوران گذار از سنت به مدرنيسم هستيم، نگاه سنتي با نگاه مدرنيسم متفاوت است. من در اينجا در مقام ارزش دهي به سنت يا مدرنيسم نيستم. تقابل اين دو، معضلات فرهنگي را نمود بيشتري بخشيده است. ما به همان اندازه که صنعتي شده ايم آيا فرهنگ زندگي صنعتي را هم لحاظ کرده ايم. مثال بارز اين بحث اجبار به زندگي در آپارتمان در شهرهاي بزرگ است و معضل آن نداشتن فرهنگ آپارتمان نشيني است.
با توجه به اينکه کشور داراي جمعيت جوان، خلاق و در معرض آسيب است، به عنوان يک مدير جوان براي ارتقاء فرهنگ عمومي اين قشر چه پيشنهاد يا راهکاري داريد؟
اين نسل به اندازه کافي و شايد بيش از اندازه زمانش با درس پر شده است و بهترين زماني را که بايد صرف يادگيري مهارتهاي زندگي کند از دست مي دهد، ارتقاي فرهنگ عمومي زماني اتفاق خواهد افتاد که اموزش به اين نسل از حالت تک بعدي و صرفاً توجه به درس خواندن خارج شود و آموزش مهارتهاي زندگي فردي و اجتماعي هم در کنار آن ديده شود. آموزش مهارتهاي هنري و فني يکي از اين راه هاست.
به نظر شما چه اصول، فنون و ابزاري براي ارتقاء فرهنگ عمومي بايد مورد توجه باشد و جاي آن در کارهاي فرهنگي خالي است؟
از نام فرهنگ عمومي هم پيداست، تنها زماني به وضعيت مطلوب خواهيم رسيد که برنامه هاي فرهنگي در متن زندگي مردم وارد شود، افزايش سرانه در کتابخواني، تماشاي تئاتر و از اين قبيل برنامه ها.
در شرايط فعلي يا به طور خاص در دهه اخير چه اولويت هاي فرهنگي مد نظر بوده و آيا در اين زمينه خوب عمل شده است؟
پايين بودن سرانه کتابخواني در کشور رنج کهنه اي است که درمانش زمان مي برد، جمله جالبي جلال آل احمد دارد: «هر چقدر ما ايرانيها شلنگ قليان به دست داريم اين غربيها کتاب در دست دارند و کتاب جزء لاينفک زندگى اين مردم است. ما چوب حماقتمان را مي خوريم آنها نان لياقتشان را!» چندسالي است که برنامه هاي ترويج کتابخواني مثل شهر پايتخت کتاب، روستاهاي دوستدار کتاب، دوشنبه هاي کتابخوان، جام باشگاه هاي کتابخواني و … به جديت در وزارت فرهنگ و با هدف ترويج کتابخواني در نسل جديد دنبال مي شود که نويد بخش آينده اي بهتر است.
آيا نشسته ايد به سراغتان بيايند؟
دو ديدگاه در مورد کار اداري وجود دارد يکي مرسوم است که زمان اداري که پايان يافت شما کارتان را انجام داده ايد حتي اگر آن روز هيچ کاري نکرده باشيد و ديدگاه دوم نگاه عملياتي است يعني به جاي نشستن و منتظر شدن بايد براي خود کار بتراشيد و کاستي ها را جبران کنيد. تلاشم بر اين بوده که از ديدگاه دوم تبعيت کنم.
چه امکانات سخت افزاري و نرم افزاري نياز داريد که در وهله اول جاي خالي آن گريبانگير مجموعه شما و در مرتبه اي بالاتر شهرستان را درگير کرده است؟
عدم کفايت بودجه براي امور فرهنگي مهمترين معضل اين اداره بوده و هست.
چرا تمام چهره هاي فرهنگي و علمي شهر به خوبي شناسانده نمي شود و در سالهاي اخير به تکرار مکررات رو آورده ايم، در کنار آن شهرهايي در کشور هستند که با کمترين چهره هاي فرهنگي، ادبي و علمي، بيشترين جشنواره ها و همايش ها را براي شخصيت شناسي عقبه فرهنگي خود برگزار مي کنند؟
ميبد پتانسيل بسيار خوبي در فرهنگ و هنر دارد. براي مثال ما تنها در حوزه کتاب بيش از ۱۵۰ مولف در اين شهر داريم که از ابتداي امسال تاکنون ۶ برنامه جشن امضاي کتاب براي اين بزرگواران برگزار شده است و براي معرفي ۳ نويسنده ديگر تا پايان سال برنامه ريزي کرده ايم. ميبد فيلم سازان قابلي هم دارد که با حضور مسئولان شهر در برنامه اي فرهنگي که با حضور سرکار خانم نرگس آبيار کارگردان کشوري برگزار شد از اين بزرگواران تقدير به عمل آمد. سعي ما معرفي تمامي چهره هاي فرهنگي و علمي ميبد است هرچند به دليل کثرت اين عزيزان کار به کندي پيش مي رود. البته مفاخري هم داريم که عمري را براي ميبد کار کرده اند مثل آقاي محمدسعيد جانب اللهي که کتابهاي چهل گفتار در مردم شناسي ميبد ايشان زبانزد است و انشاا… در اسفند ماه با همکاري شهرداري، بنياد ميبدي و انجمن هفت خشت شب محمدسعيد جانب اللهي را برگزار خواهيم کرد.
ميبد در زمينه تئاتر در چه جايگاهي قرار دارد. چه طور شد که براي اولين بار يک جشنواره تئاتر در شهرستان ميبد برگزار شد در اين مسير با چه مشکلاتي روبرو بوديد. گروه فشار که اصولا با برگزاري جشنواره هاي مختلف مشکل دارند شما را به مخاطره نيانداختند؟
بعد از شهرستان يزد، ميبد در هنر تئاتر در استان پيشتاز است هم به لحاظ تعداد بازيگران و گروههاي تئاتر و هم به لحاظ امکاناتي که براي اين هنر تدارک ديده ايم. در آبان ۹۸ اولين مجموعه تئاتر شهر در استان يزد در ميبد مورد بهره برداري قرار گرفت شامل يک سالن قاب عکسي با ظرفيت ۰۰۲ نفر يک سالن پلاتو با ظرفيت کلي ۱۰۰ نفر و يک سالن تمرين ۷۰متري، آمار اجراي نمايش هم افزايش چشم گيري داشته است مطابق آمار يک سال گذشته تقريباً هر ۵۰ روز يک نمايش به روي صحنه رفته است اجراهايي که جز يک مورد مابقي به دليل استقبال مردم تمديد شده است. به پشتوانه همين ظرفيت پيشنهاد برگزاري بيست و هشتمين جشنواره استاني به ميزباني ميبد را داديم که در آبان ماه به مدت ۴ روز و با حضور ۱۶ گروه نمايشي از استان برگزار گرديد. براي اين برگزاري تمهيدات لازم از قبل انديشيده شده بود و بحمدا… مشکلي پيش نيامد.
ذائقه و سلايق مردم در زمينه فرهنگي شهرستان به چه سمتي است. اصولا گروه هايي که وابسته به دستگاه قدرت هستند طوري در شهرستان با برنامه هايي که با آنها همخواني ندارد برخورد مي کنند که انگار تمامي سلايق شهر و تفکرات مردم مانند آنهاست. نظرتان چيست؟
تفاوت سليقه ها در جامعه امري طبيعي است. هيچ جامعه بشري را نخواهيد يافت که همه مثل هم فکر و عمل کنند. اما سوال اصلي اين است که وظيفه دستگاههاي فرهنگي در اين زمينه چيست؟ آيا ما مي توانيم طبق سلائق مختلف عمل کنيم؟ فرهنگ غالب در ميبد فرهنگ کار است فرهنگي که ريشه در گذشته دارد، اين رشد صنعتي و پايين بودن نرخ بيکاري در ميبد هم به دليل وجود چنين فرهنگي است. اما همين مزيت فرهنگي، باعث شده تا کمتر به فکر پر کردن اوقات فراغت باشيم. نشاط اجتماعي در ميبد مانند ديگر شهرها پايين است، منظورم از نشاط اجتماعي احساس رضايت از زندگي است. قدر مسلم اين است که همه ي سلايق نشاط اجتماعي را لازم مي دانند. اگر تعريف مان از نشاط اجتماعي را به هم نزديک کنيم به نظرم اختلافي باقي نخواهد ماند. ما با تشکيل اتاق فکر شوراي فرهنگ عمومي بيش از يک سال است که اين مباحث را پيگيري مي کنيم.
بهترين دوران فعاليت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي ميبد را چه زماني مي دانيد؟
به دفعات از هنرمندان شهر شنيده ام که زماني که آقاي سيدحسين اسعدي رياست اين اداره را عهده دار بود دوران طلايي فعاليتهاي فرهنگي هنري اين اداره بوده است.
اوقات فراغت شما چطور مي گذرد؟
مسئوليت يک اداره به زمان اداري محدود نمي شود، معمولاً عصرها هم برنامه داريم که درگير هستم. ولي بعد از فراغت از مسئوليت اداره زمانم بيشتر به کتابخواني و کارهاي هنري مي گذرد.
در امور هنري دستي بر آتش داريد؟
چندسالي است ميناکاري روي سفال که رشته اي مختص هنرمندان لاله جين در استان همدان است را با همکاري همسرم در ميبد آموزش مي دهم، تاکنون به بيش از ۵۰هنرمند اين رشته را آموزش داده ايم، علاوه بر آن دو سال با يکي از دوستان قديمي در زمينه گره چيني چوب شراکت کردم که تجربه ناموفقي بود و به لغو شراکت انجاميد. يک سال طول کشيد تا توانستم وسايل و ابزارهايي که سه برابر گران شده بود دوباره بخرم و در کارگاهي مستقل از نو شروع کنم. حالا هر زمان که نياز به استراحت ذهني داشته باشم خودم را با هنر سرگرم مي کنم. تجربه بسيار لذت بخشي است.
سخن پاياني:
ممنون از شما که به بنده وقت صحبت داديد. خدايا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشي و ما رستگار.
مصاحبه: محمدتقی شفیع پور
ارسال نظر