تأثّر و تأثیر ابوالفضل رشیدالدین میبدی
حسین مسرّت
یکی از دشواری های بزرگ شناخت منابع آثار کهن و گذشته ، اشاره ننمودن نویسندگان و گردآورندگان به منابع و مآخذ آثار خود است که شاید بزرگترین دلیل آن، معروفیّت و محدودیّت منابع موجود و شناخت اهل علم و دانش آن زمان نسبت به آثار موجود بوده است.
الف – تأثّر یا منابع میبدی
یکی از دشواری های بزرگ شناخت منابع آثار کهن و گذشته ، اشاره ننمودن نویسندگان و گردآورندگان به منابع و مآخذ آثار خود است که شاید بزرگترین دلیل آن، معروفیّت و محدودیّت منابع موجود و شناخت اهل علم و دانش آن زمان نسبت به آثار موجود بوده است. هرچند این موضوع در آن زمانه ، بحث قابل اعتنا و در خوری نبوده است، چنانکه بسیار آثار از این دست وجود دارند و نه تنها در نزد آنان کاری ناپسند نبوده، بلکه به دلیل باورهای اهل علم ، کاری رایج و پسندیده و در جهت نشر و گسترش علوم بوده است، چنانکه در احادیث نیز آمده: زکات علم ، نشر آن است. پس دربارۀ آثاری که جنبۀ عام و میراث مشترک بوده، چنین روا می شده است. (۱) امّا با گذشت زمان و نابودی این آثار، این کاستی برای پژوهشگران این زمان به چشم آمده است.
به طور مثال اکنون ، تنها از راه کتاب «لغت فرس» اثر اسدی طوسی، روشن می گردد که در سدۀ چهارم، سخنوری به نام احمد برمک می زیسته، و گویا دیوان خوبی هم داشته که اسدی از میان آن به نقل بیتی دست زده است، امّا اکنون تنها یک بیت از اشعار او در لغت فرس برجای مانده (۲) آن هم بر حسب خوشبختی، وگرنه چنانچه تمامی نسخه های لغت فرس از بین رفته بود. دیگر حتّی نه این تک بیت، بلکه هیچ نامی از او و ده ها سخنور دیگر برجای نمی ماند . چنانکه امروز نشانی از «لغت نامه» اثر ابوحفض سغدی در دست نیست. (۳) هم چنان است نام و سه بیت شعری که از محمّد بن مخلّد سگزی در تاریخ سیستان بر جای مانده است. (۴)
عدم اشاره به مآخذ چنان شده که مثلاً صاحبان اشعار ۱۲۰۰ بیت شعری که در کشف الاسرار آمده روشن نیست. و تنها در چند جای ، با اشارۀ میبدی که اشعار سنایی را با لفظ « جوانمرد » یا «عزیز» آورده، روشن می گردد که مراد از جوانمرد اوست و دیگر هیچ .امّا دشواری آنجا بیشتر می شود که گاه نویسنده یا گرد آورنده، عبارت، یا مطلب و یا افکار پیشینیان را از زبان خود و به نثر دورۀ خود باز می گوید. اینجاست که به کلّی همۀ دریچه های پژوهش بسته می شود . و تنها از راه برابری و یاری جستن از متون پیش از آن کتاب، می توان به منابع وی دست یافت.
از آنجا که به خوبی روشن است میبدی در سال ۵۲۰ ق آغاز به نگارش کشف الاسرار کرده است، پس برای پی جویی منابع او باید به سراغ آثار پیش از ۵۲۰ ق و یا همزمان با این تاریخ رفت. آنچه در پی می آید دستاورد پژوهش های گسترده دربارۀ برخی منابع میبدی است که بی گمان اندکی از مآخذ اوست:
۱-تفسیر هروی
بی گمان در پیشانی منابع مهمّ میبدی، چنانکه خود نیز در آغاز تفسیر اشاره کرده ، تفسیر عرفانی و موجز خواجه عبدالله انصاری قرار دارد که به دلیل اختصار، میبدی آن را گسترش و شرح کرده و بویژه در نوبت سوم گنجانده است .
۲-کتاب های وجوه قرآن
نجف جوکار، پس از بررسی های فراوان در زمینۀ وجوه قرآن به سه منبع اصلی میبدی در بهره روی از این آثار دست یافته که چنین می آورد:
الف. الاشباه و النظایر : مقاتل بن سلیمان
«فضل تقدّم مقاتل و جایگاه علمی وی در تفسیر و علوم قرآنی ، میبدی را بر آن داشت تا در تفسیر خود نه تنها در وجوه قرآن ، بلکه در زمینه های گوناگون تاریخی ، قصّه های قرآنی ، معانی لغات ، تأویل و تفسیر و بویژه شأن نزول آیات ، ده ها بار به سخن مقاتل استناد نماید و حتّی در ذیل آیۀ ۵۳ سورۀ اعراف در میان وجوه “تأویل” ، از کتاب الوجوه و النظایر ، مقاتل به صراحت یاد کند.» ( ۵ )
ب-مفردات الفاظ قرآن الکریم : راغب اصفهانی
«در هر حال روشن است که وفات راغب اصفهانی ، سال ها پیش از شروع تفسیر کشف الاسرار یعنی سال ۵۲۰ ق رخ داده است. بنابراین از نظر زمانی و بویژه با توجّه به اهمیّت کتاب ” مفردات ” در لغت و علوم قرآنی، احتمال بهره گیری میبدی از آن چندان دور نیست. » ( ۶ )
پ-الوجوه و النظایر فی القرآن : حسین بن محمّد دامغانی
« اگر سال ۴۷۸ ق را سال وفات فقیه دامغانی بدانیم . احتمال استفادۀ میبدی از اثر وی قوّت می یابد . زیرا فاصلۀ عصر فقیه دامغانی تا روزهای آغاز تفسیر کشف الاسرار (۵۲۰ ق) زمان قابل ملاحظه ای است . و چه بسا که دامغانی ، سال ها پیش از مرگ ، کتاب وجوه قرآن را نوشته باشد . در مقایسۀ کشف الاسرار و الوجوه النظایر دامغانی ، رقم چشمگیری از موارد مشترک وجوه قرآنی دیده می شود.» (۷)
۳-روح الارواح: احمد سمعانی
یکی از آثار مهمّی که میبدی بدان استناد جسته است ، روح الارواح در شرح اسماء الحسنی ، مبتنی بر شیوۀ مذّکران و واعظان و سرشار از دقایق عرفانی و گفته ها و حکایات بزرگان دین و عرفان است . ( ۸ ) این تفسیر، اثر شهاب الدّین ابوالقاسم احمد سمعانی (ف۵۳۴) و نگارش ۵۲۰ – ۵۱۸ ق است. (۹ ) که میبدی اشعار و عباراتی به نقل از آن در کشف الاسرار آورده است. ( ۱۰ ) به یک نمونۀ آن بسنده می شود :
روح الارواح کشف الاسرار
«هماناسخن پیربوعلی سیاه است:اگرتورا
«پیربوعلی سیاه-قدس الله روحه -گفت:اگرتورا
گویند : بهشت خواهی یا دو رکعت نماز؟
گویند بهشت خواهی یا دو رکعت نماز ؟ تو
تو بهشت اختیار مکن ، دو رکعت نماز
بهشت اختیار مکن ، دورکعت نماز
اختیار کن زیرا که بهشت نصیب تو
اختیار کن ، زیرا که بهشت نصیب تو
است و نماز حق ّ او . »( ۱۱ )
است و نماز خدمت او. » (۱۲)
میبدی حدود ۹۰ بیت از کتاب روح الارواح نقل کرده است .
۴-سوانح العشّاق : احمد غزّالی
اثر احمد غزالی و نخستین اثر عرفانی دربارۀ عشق و عاشق و معشوق است که از همان زمان نگارش، مورد توجّه و عنایت بسیاری از نویسندگان و صوفیان قرار گرفت. (۱۳) میبدی نه تنها ابیاتی از این اثر را نقل کرده، بلکه برخی عبارات آن را نیز با دگرگونی ساختاری در تفسیر خود وارد کرده است. (۱۴)
۵-رسالۀ عینیّه
احمد غزّالی در این اثر که خطاب به عین القضات همدانی است ، بسیاری از نکات عرفانی را برشمرده که مورد توجّه میبدی هم قرار گرفته است. (۱۵) این اثر بوسیلۀ نصرالله تقوی به نام « تازیانۀ سلوک » چاپ شده است. (۶)
۶-التحبیر فی علم التذکیر: قشیری
میبدی داستان هایی از این کتاب را نقل کرده است. ( ۱۷ )
۷-لطایف الاشارات (تفسیر القشیری)
اثر عبدالکریم بن هوازن قشیری (ف ۴۶۵ ق) میبدی بویژه در نوبت سوم ، برخی از کلمات ، عبارات ، نثر موزون ویا ترجمۀ آن را وارد تفسیر خود کرده است . ( ۱۸ )
دیگر آثار
با یک تحقیق گسترده و برابری با متون سده های سه تا شش می توان به دیگر مآخذ میبدی دست یافت . که در اینجا تنها به نام برخی از آن ها پرداخته می شود :
اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابولخیر : محمّد بن منوّر مهینی / تفسیر منسوب به امام جعفر صادق ( ع ) / آثار حکیم ترمذی / المجالس / آثار عین القضات همدانی مانند : تمهیدات، نامه ها و دیوان / آثار احمد غزّالی / آثار خواجه عبدالله انصاری مانند : مناجات نامه ، منازل السایرین، صد میدان / دیوان شعرای فارسی و عربی ، مانند : سنایی غزنوی ، رودکی سمرقندی ، مسعود سعد سلمان، ابوسعید ابوالخیر، حسّان، بحتری، لبید ، فرزدق ، رابعۀ عدویّه ، جریر ، زهیر بن ابی سلمی ، عبدالله بن رواحه ، مخبل السعدی و غیره.
تأثیر میبدی
روی خوبت آیتی از لطف بر ما «کشف» کرد
زان سبب جز لطف و خوبی نیست در «تفسیر» ما
حافظ
هر اثری که پدید می آید ، بویژه اگر از لحاظ علمی ، ارزشمند و مستند باشد . هم از نوشته های پیشین بهره و تأثیر گرفته و هم بر نوشته های پسین خود تأثیر می گذارد . و تفسیر کشف الاسرار هم بی گمان در ردیف چنین آثاری است . در بخش پیش به منابع میبدی اشاره شد . در اینجا تنها به تأثیری که میبدی بر آثار و افکار پس از خود تا پیش از چاپ کشف الاسرار در سال ۱۳۳۱ ش نهاده به گونۀ گذرا اشاره می شود :
شاید نخستین جایی که بتوان ادّعا کرد که نامی از کشف الاسرار می برد ، تذکرة الاولیاء اثر فرید الدّین عطّار نیشابوری ( نگارش سدۀ ۷ ق) است، وی در کتاب خود، از سه کتاب نام می برد که می توان معارف اولیاء را در آن جست که یکی از آنها، کشف الاسرار است. (۱۹) هر چند کتاب زیادی بدین نام وجود دارد . (۲۰) که معروف ترین آن ها، گزیدۀ کشف المحجوب است ، امّا به گمان بسیار می توان ، مراد عطّار را همین کتاب میبدی دانست. (۲۱)
برخی، روح الارواح را نیز برگرفته از کشف الاسرار می دانند، امّا با توجّه به تاریخ نگارش، آن، این سخن، پذیرفتنی نیست. (۲۲)
پس از آن می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:
مفتاح السعاده: محمّد بن ابراهیم ایجی ( تألیف ۷۸۵ ق )/ سلک السلوک: ضیاء الدّین نخشبی، عارف سدۀ ۸ ق / مواهب علیّه (تفسیر حسینی)، جواهر التفسیر، تفسیر سورۀ یوسف ( گزیدۀ مواهب علیّه )، تحفة الصلواة (الصلاة)، همگی از آثار کمال الدّین ملّا حسین واعظ کاشفی بیهقی سبزواری (ف ۹۱۰ ق) که بسیار از کشف الاسرار نام می برد و گفته های بسیاری را از آن گواه می آورد و به گفتۀ انزابی نژاد: « چنین بر می آید که وی در هرات، هنگام تألیف کتاب خود ، کشف الاسرار را در دسترس داشته و از مطالب آن اقتباس های فراوان کرده است.» (۲۳)
دیگر، مجموعه آثار معین الدّین ملّا مسکین بن شرف الدّین حاجی محمّد فراهی «مسکین فراهی» ( درگذشتۀ ۹۰۷ ق) به نام های : احسن القصص (تفسیر سورۀ یوسف)، حدایق الحقایق فی کشف اسرار دقایق (بحر درر )، معارج النبوّة فی مدارج الفتوّة و الواضحه فی تفسیر الفاتحه است . مسکین نیز اهل هرات و به سال ۹۰۰ ق قاضی هرات بوده و بی گمان در دیگر آثارش نیز نامی از کشف الاسرار برده است. و حتّی باعث شده که برخی از گردآورندگان ، رباعیّات آمده از کشف الاسرار در آثار فراهی را به اشتباه به نام وی بخوانند .
دیگر آثاری که نامی از کشف الاسرار برده اند: رسالۀ عمدة الاسلام یا عمادالاسلام از ابوطاهر بن کمال مولتانی در ۱۰۳۴ ق یا ؟ /منهاج الطالبین ( ؟ ) /تفسیر سورۀ بقره ، نسخۀ خطّی کتابخانۀ وزیری یزد ، ش ۵۹۳ / تفسیر قرآن به فارسی ، نسخۀ خطّی کتابخانۀ وزیری ، ش ۱۶۳۰ /حقایق التفسیر ( ؟ ) / تفسیر سورۀ یوسف ( احسن القصص ) از محمّد حسین بن محمّد علی لاری متخلّص به طایر در ۱۲۲۷ ق / رسایل تصوّف ( ؟ ) در ۱۱۸۹ ق / تفسیر روح البیان : اسماعیل حقّی برسوی افندی / حواشی بر قرآن ، نسخۀ خطّی کتابخانۀ گنج بخش پاکستان ش ۶۲۳ / تفسیر الاکسیر : سیّد صدیق حسن خان بخاری قنوجی در ۱۲۹۰ ق / عسل المصفّی : علی اکبر نهاوندی . و چند کتاب که بیشتر اشاره شد .
امّا یکی از تفسیرهای ماندگار که جلوه هایی از کشف الاسرار را در خود دارد . تفسیر منظوم صفی ، اثر ارزنده و عرفانی صفی علیشاه اصفهانی ، عارف و سخنور و مفسّر بزرگ سده های ۱۳ و ۱۴ است که تقریباً هم چون میبدی ،نخست آیات قرآن را به زبان فارسی ترجمه کرده و پس از آن تفسیر و شرح عرفانی و فلسفی نموده است که در این بخش چون نوبت سوم کشف الاسرار ، آکنده از روایات و حکایات فراوان بوده و به خوبی آشکار است که تفسیر کشف الاسرار را پیش روی داشته است . در این باره به ذکر یک نمونه بسنده می شود و برای دسترسی بیشتر به موارد دیگر می توان به مقالۀ «تأثیر تفسیر کشف الاسرار در تفسیر عرفانی صفی علیشاه» نوشتۀ طاهرۀ خوشحال دستجردی مراجعه کرد. (۲۴)
میبدی در تفسیر آیۀ ۱۴۱ سورۀ اعراف می گوید: «چون نفسانیّت موسی در آن صفحه از میان برخاست و بشریّت وی با کوه دادند ، نقطۀ حقیقی را تجلّی افتاد که اینک ماییم ، چون تو از میان برخاستی ، ما دیده وریم » (ج ۳ :۷۳۱)
صفی علیشاه همین مطلب را چنین به نظم آورده :
بود آن کوه وجود موسوی
گفت بین گرماند آن بر جای جوی
هم بود ممکن که بینی آن جمال
وین بود تعلیق بر امری محال
کوه اندر جای خود اصلاً نماند
رفت از خود ، هستی موسی نماند
گشت یک جا فانی از حیث وجود
پس چو باز آمد به هوش اندر شهود
گشت باقی بر بقای کبریا
آن بقایی کش ز پی نبود فنا » (۲۵)
تأثیر بر آثار و اندیشۀ بزرگان ادب
۱-مولوی
دراین باره مولوی ، داستان شاه و کنیزک را به نقل از کشف الاسرار ( ج ۴ : ۴۰۶ – ۴۰۵ ) در دفتر اوّل و ششم آورده است . نیز مرتد شدن یکی از کاتبان وحی را به نقل از ج ۳ و ۶ کشف الاسرار در دفتر اوّل خود آورده است . دیگر مورد بهره روی ، داستان یوسف و زلیخا دربارۀ عصمت انبیاء است که مولوی به نقل از کشف الاسرار ( ج ۵ ) در دفتر سوم مثنوی آورده است. (۲۶ ) فروزان فر، مآخذ داستان محمود و ایاز را اسرارالتّوحید دانسته است ، در حالی که با برابری آن با متن کشف الاسرار (ج ۳ : ۵۸۷ ) روشن می شود که متن مولوی به نوشتۀ میبدی نزدیک تر است. (۲۷)
۲-سعدی
سعدی نیز داستان یوسف و زلیخا را دربارۀ عصمت انبیاء را به نقل از کشف الاسرار دربوستان ، حکایت ۱۶ ، باب نهم در تو به راه صواب نقل کرده است . ( ۲۸ ) مطلع شعر چنین است :
زلیخا گشت از می عشق ، مست به دامان یوسف دراویخت دست
۳-حافظ
آنان که با متن کشف الاسرار بویژه نوبت سوم آشنا هستند با یک نظر اجمالی به دیوان حافظ ، درمی یابند که او به تفسیر کشف الاسرار عنایت ویژه ای داشته است که گاه عین لفظ و گاه عین معنا را دریافته و در اشعار خود بازتابانده است :
میبدی در تفسیر «فتلّقی آدم من ربّه کلمات …» گوید :
یا آدم نگر تا عهد ما فراموش نکنی و دیگری بر ما نگزینی. » ( ج ۱ / ۱۶۳ )
حافظ گوید :
اگر بر جای من غیری گزیند دوست ، حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
در تفسیر « وافوا بعهدی اوف بعهدکم » و « واذ اخذّنا میثاقکم … ) آرد :
این میثاق بر عموم ، روز اوّل و در عهد ازل برفت. ( ج ۲ / ۲۱۹ )
حافظ گوید :
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود
میبدی گوید:
موسی را گفتند : یا موسی خواهی که همه آن بود که مراد تو بود ؟ مراد خود، فدای مراد ازل ما کن. (ج۱/ ۳۲۰)
حافظ گوید :
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست (۲۹)
داریوش آشوری در این باره می نویسد: «زیباترین و شاعرانه ترین تأویل به نثر از داستان آفرینش را در تفسیر کشف الاسرار می توان یافت … به نظر می رسد از کتاب هایی است که حافظ با آن ها انس داشته است و این را از اشتراک فراوان اصطلاح ها و مفهوم ها در دیوان او و این تفسیر می توان دریافت.» ( ۳۰ ) ان گاه وی به نقل این داستان از کشف الاسرار و ابیات حافظ به عنوان گواه پرداخته است.
پی نویس
۱-برگرفته از: « برخی از منابع فارسی کشف الاسرار »: اکبر نحوی ، در یادنامۀ ابوالفضل رشیدالدّین میبدی ، به کوشش : مهدی ملک ثابت ، یزد : شورای پژوهشی ادارۀ کلّ فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد ، ۱۳۷۹ ، ، ج۲ : ۲۷۴ .
۲-اسدی طوسی ، ابومنصور : لغت فرس ، به کوشش محمّد دبیر سیاقی ، تهران : طهوری ، ۱۳؟ : ۲۹۷ .
۳-مدبّری ، محمود : شرح احوال و اشعار شاعران بی دیوان ، تهران : پانوس ، ۱۳۷۰ : ۱۷ .
۴-؟ : تاریخ سیستان ، به کوشش : محمّدتقی بهار ، تهران : خاور ، چاپ دوم ، ۱۳۵۲ : ۲۱۳ .
۵- جوکار ، نجف : وجوه قرآن در تفسیر کشف الاسرار وعدة الابرار ، شیراز : دانشگاه شیراز ، ۱۳۸۱ : ۱۹ .
۶-همان : ۲۱ .
۷-همان : ۳۴-۲۳ .
۸-نحوی : « برخی از منابع » همان : ۲۷۹ .
۹-سیفی ، علی اصغر : « تأثیر روح الارواح در تفسیر کشف الاسرار » در یادنامۀ ابوالفضل رشیدالدّین میبدی ، به کوشش : یدالله جلالی پندری ، یزد : انتشارات یزد ، ۱۳۷۸ ، ج ۱: ۳۶۶ .
۱۰-بنگرید : سیفی ، علی اصغر : « تأثیر روح الارواح » همان : ۳۹۴ – ۳۵۶ / نحوی ، اکبر ، « برخی از منابع » همان : ۲۸۳ – ۲۷۹ . / مسرّت ، کتابشناسی ابوالفضل رشیدالدّین میبدی ، یزد : انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ، ۱۳۷۴ ، پاورقی، ص ۲۲ .
۱۱-سمعانی ، شهاب الدّین ابوالقاسم : روح الارواح فی شرح اسماء الملک فتاح ، به کوشش : نجیب مایل هروی ، تهران : علمی و فرهنگی ، ۱۳۶۸ : ۶۹ .
۱۲- میبدی ، رشیدالدّین ابوالفضل : تفسیر کشف الاسرار و عدّة الابرار ، به کوشش : علی اصغر حکمت ، تهران : امیر کبیر ، چاپ پنجم ، ۱۳۷۱ ، ج ۷ : ۷۷ .
۱۳-نحوی ، اکبر . « برخی از منابع » همان : ۲۷۷ .
۱۴-همان : ۲۷۸-۲۷۷ و پورجوادی ، نصرالله : زبان حال ، تهران : هرمس ، ۱۳۸۵ ، همان : ۱۶۵ .
۱۵-نحوی ، اکبر ، همان : ۲۷۹ -۲۷۸ .
۱۶-دیگر آثار احمد غزّالی که در ایران چاپ شده ، به قرار زیر است : رسالۀ فارسی السوانح فی العشق ، به کوشش : مهدی بیانی / رسالۀ سوانح و رساله ای در مواعظ از آثار حضرت شیخ احمد غزّالی ، به کوشش : جواد نوربخش / دو رسالۀ عرفانی در عشق : احمد غزّالی و سیف الدّین باخرزی ، به کوشش : ایرج افشار / تازیانۀ سلوک ، مکتوب احمد غزّالی ، به کوشش : احمد مجاهد / مجالس ، تقریرات ، احمد غزّالی ، به کوشش : احمد مجاهد / سوانح ، به کوشش هلموت ریتر ، تصیح : نصرالله پورجوادی .
۱۷-سیفی ، علی اصغر ، همان : ۳۶۹ .
۱۸-اخلاقی ، زکریّا : « یاد خداوند و راز حروف مقطّعه در نظرگاه میبدی » یادنامۀ میبدی ، همان : ج ۱ : ۱۰ .
۱۹-عطّار نیشابوری ، فریدالدّین : تذکرة الاولیاء ، به کوشش : رینولد نیکلسون ، تهران : مولی ، ۱۳ ، ج ۱ : ۵۰ .
۲۰-مسرّت ، حسین : کتابشناسی میبدی ، همان : ۶۳-۵۶ .
۲۱-رهنمای خرّمی ، ذوالفقار : « شعر فارسی در کشف الاسرار » یادنامۀ میبدی ، همان : ج ۱ : ۲۹۷ .
۲۲-سیفی ، علی اصغر ، « تأثیر روح الارواح » همان : ۳۵۶ .
۲۳-انزابی نژاد . رضا : نوخوان بزم صاحبدلان، تهران : جامی ، چاپ دهم ، ۱۳۸۴ : 13 – ۱۲ .
۲۴-یادنامۀ میبدی ، همان ، ج ۱ : ۲۴۲ – ۲۳۲ .
۲۵-همان : ۲۳۸ ، نقل از تقسیر صفی علیشاه : ۲۵۵٫
۲۶-جوینی ، عزیزالله : « نسخه شناسی و لزوم تصحیح دوبارۀ تفسیر کشف الاسرار »یادنامۀ میبدی ، همان ، ج ۱ : ۲۱۹ – ۲۱۰ .
۲۷-ریاحی ، محمّد امین : بگشای راز عشق ( گزیدۀ کشف الاسرار میبدی ) ، تهران : سخن ، ۱۳۷۳ : 192 .
۲۸-جوینی ، عزیز الله ، همان : ۲۱۷ .
۲۹-بهرامیان ، مسیح : « حافظ و کشف الاسرا ر» یادنامۀ میبدی ، همان ج ۱ : ۱۵۰ – ۱۴۹ .
۳۰-آشوری ، داریوش : هستی شناسی حافظ ، تهران : مرکز ، ۱۳۷۷ : ۷۰ .
ارسال نظر