گفتگوی اختصاصی با خانم دکتر اسمعیلی روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه:
برنامه ریزی و انعطاف پذیری کلید عبور از بحران کرونا/
ماجرای کرونا علاوه بر تهدیدهایی که دارد فرصتهایی را نیز به همراه دارد. مثلاً باعث افزایش زمان با کیفیت، با خودمان و خانواده مان میشود. همچنین این دوران، بهترین وقت، برای یاد گرفتن مهارت های جدید و انجام کارهای عقب افتاده قدیمی است. البته همانطور که گفتم، همهی این ها، نیازمند برنامهریزی، انعطافپذیری و خلاقیت است.»
یک بخشی از حمایتهای عاطفی آموزش است که من یاد میگیرم کجا سکوت کنم، چطور همدلی کنم، کجاها باید نادیده بگیرم، کجاها باید گذشت کنم، گاهی هم در برخی مسائل به پذیرش برسم
از اسفندماه سال گذشته بود که کشورمان وارد فاز جدیدی به نام کرونا شد. بیماری که در مدت کوتاهی تمام جهان را فرا گرفت و به گفته بسیاری ازکارشناسان جهان به قبل از کرونا و بعد از کرونا تبدیل شده است. هر روز اخبار کرونا را گوش می کنیم که امروز چند نفر از مردم شریف کشورمان را از دست می دهیم. آمار و ارقام برایمان مهم است و یا برخی بی تفاوت از کنارش رد می شوند. جهان درگیر ویروس کوچکی است که هزاران نفر را به کام مرگ کشانده و خیلی ها نیز در صف انتظار هستند. تا به حال اینقدر مرگ را از نزدیک لمس نکرده بودیم. گویا قتل عامی در جهان در حال رخ دادن است و همه منتظر فرا رسیدن مهر نشسته ایم گویا آنفولانزا و کرونا می خواهند غوغا کنند. خیلی ها از ترس و اضطراب و استرس نیاز به مسائل مشاوره ای دارند و لزوم مباحث مشاوره ای و آموزشی بسیار در این زمان حائز اهمیت است. به پای صحبت های خانم دکتر معصومه اسمعیلی نشسته ایم و دراین رابطه با او گفتگو کرده ایم.
دکتر اسمعیلی اصالتا کرمانی است. پدرش نظامی و مادرش خانه دار است. فرزند اول خانواده است. در سال ۶۹ با همسر میبدی اش ازدواج می کند و به شهرستان میبد نقل مکان می کند. در دانشگاه ادبیات و روان شناسی را خوانده است. در مقطع دکتری دو ترم ادبیات می خواند سپس قید ادبیات فارسی را می زند و باز به مقطع کارشناسی ارشد روی می آورد و این دفعه روان شناسی. پس از پایان مقطع ارشد، دکترای خود را در زمینه روانشناسی اخذ می کند.
وی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد است. سابقه تدریس در دانشگاه های آزاد اسلامی واحد میبد، اردکان، علمی کاربردی، علوم قرآنی، دانشگاه میبد و مراکز مختلف علمی را از سال ۳۸ در کارنامه دارد.
مسئول مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبد، عضو شورای فرهنگی دانشگاه، عضو هیأت اندیشه ورز استان، عضو مدرسان استان در حوزه مشاوره پیش از ازدواج و همچنین ضمن عقد، در شهرستان های یزد، میبد و اردکان، مجری برگزار کننده طرح دانشنامه ازدواج در مراکز مشاوره شهرستان میبد، مشاور مدارس، همکاری با آموزش و پرورش، همکاری با مراکز مشاوره در میبد و یزد از جمله رزومه کاری نامبرده است.
کرونا باعث شد سبک جدیدی از زندگی در جهان و کشورمان را تجربه کنیم. ابتدا میخواهیم آسیبهای روانی این دوران را بسنجیم. لطفاً در این باره توضیح دهید.
کاملاً درست است. دوران قرنطینهی کرونا، برای ما، هم محدودیت آورد و هم محرومیت. مثلاً محرومیت از زندگی روزمره مثل ورزش کردن، خرید رفتن، قدم زدن در پارک و محدودیت در کار، تحصیل و مواردی از این قبیل. همین باعث میشود هیجاناتی که قبلاً با دیدن دوستان و خانواده مان تخلیه میشد، درون ما ذخیره شود و اثرات تخریبی بالایی داشته باشد.
خانوادهها در این دوران، به دو دسته تقسیم میشوند. دستهی اول آنها که مشکلاتشان، قبل از کرونا هم کم بود و با گذراندن زمان، کنار هم مشکلی نداشتند. دستهی دیگر، مشکلات زیادی داشتند و آنها را هیچ وقت حل نمیکردند اما به خاطر اینکه حضورشان در خانه و در نهایت با هم کم بود، درگیری بین آنها پیش نمیآمد.
دستهی اول، در دوران قرنطینه مشکلی ندارند و از آن، به عنوان یک فرصت خارقالعاده برای بیشتر با هم بودن استفاده میکنند. اما دستهی دوم، به مشکلاتی جدی بر خوردند. زیرا آنها قبل از کرونا هم مشکل داشتند و مشکلاتشان حل نشده و یا سرکوب شده بود. در این خانوادهها، قبلاً زن و مرد، در انتهای روز نهایتاً ساعتی را با هم سپری میکردند و بعد میخوابیدند و مشکلاتشان را به روی خود نمیآورند. اما کرونا باعث شد که این طیف از آدمها، تمام روز در خانه و نزد هم باشند. به همین دلیل تعارضات آنها بالا میرود، مشکلات سرکوب شده شان سر باز میکند و به هر بهانهای دعوا شکل میگیرد.
کرونا برای کسانی که مدت ها مشکلاتشان را پوشاندهاند و تنها صورت مسئله را پاک کردهاند، به عنوان یک تشدید کننده عمل کرد. کسانی که مهارت زندگی مشترک، تاب آوری و گذشت را نیاموختهاند و حاضر به مراجعه به مشاور نیستند، در این دوران به آسیب جدی برخورد میکنند.
کرونا برای کسانی که مدت ها مشکلاتشان را پوشاندهاند و تنها صورت مسئله را پاک کردهاند، به عنوان یک تشدید کننده عمل کرد. کسانی که مهارت زندگی مشترک، تاب آوری و گذشت را نیاموختهاند و حاضر به مراجعه به مشاور نیستند، در این دوران به آسیب جدی برخورد میکنند.
متاسفانه، یکی از رهاوردهای قرنطینه «اضطراب» بود. یعنی در کنار تعارضات زناشویی، وسواس فکری و وضعیت بد اقتصادی، اضطراب نیز گریبان گیر خانواده ها شد. در واقع، اضطراب یک عکسالعمل هیجانی است. عکس العملی که به خاطر نگرانی از آینده ای مبهم ایجاد میشود. با آمدن کرونا، نگرانیهایی همهی ما را فرا گرفت. نظیر اینکه حالا چه باید کرد؟ وضعیت اقتصادی چه میشود؟ اختلافات بین من و همسرم چگونه حل میشود؟ به چه کسی باید مراجعه کنم؟ و همین خودش به یک عامل جدید برای تشدید کردن تعارض های خانوادگی تبدیل شد.
در این مدت ما به صورت تلفنی به مردم مشاوره میدادیم و چیزی که نظر من را جلب کرد، باورهای متفاوت زن و مرد از نقش افراد در خانواده بود، که البته این خودش نیز عامل دعوا بود. مثلاً اینکه بعضی از آقایان معتقدند تحت هر شرایطی، خانه داری وظیفهی خانمها است. درک نمیکنند که اکنون که زن و مرد، هر دو در خانه هستند، وظایف خانه هم باید تقسیم شود. یا در مقابل بعضی از خانمهای شاغل که تاکنون همیشه غذا را از بیرون تهیه میکردند و برای تمیزی خانه خدمتکار میگرفتند، اکنون هم اینکارها را وظیفهی خود نمیدانستند و انتظار داشتند که مسائل، مثل قبل حل شود.
برای حل شدن این مسائل، همدلی و همراهی زن و مرد چاره ساز است. و دیگر این که از نگاه های سنتی و مردسالارانه و همچنین مدرنیته و فمینیستی دست بردارند و به این نتیجه برسند که هر دو به یک اندازه در خانه زندگی می کند، پس وظایف را هم باید تقسیم کنند.
نکتهی دیگر اینکه، باید برای زندگی هدف تعیین کرد و برنامهریزی داشت. قرنطینه باعث شد برنامههای روتین زندگی به هم بخورد. خود من برنامههایی برای انجام کارهای پژوهشی و برگزاری کارگاهها داشتم که همه لغو شد. اما به این نتیجه رسیدم که اگر نمیتوانم کارگاه حضوری تشکیل دهم، پیج اینستاگرام که میتوانم بزنم! به همین منظور پیجی راه اندازی کردم و مطالبی را برای عموم نشر دادم. داشتن قدرت تغییر و انعطاف پذیری خیلی به گذران از این دوران کمک میکند.
با همه این مسائل من معتقدم که ماجرای کرونا علاوه بر تهدیدهایی که دارد فرصتهایی را نیز به همراه دارد. مثلاً باعث افزایش زمان با کیفیت، با خودمان و خانواده مان میشود. همچنین این دوران، بهترین وقت، برای یاد گرفتن مهارت های جدید و انجام کارهای عقب افتاده قدیمی است. البته همانطور که گفتم، همهی این ها، نیازمند برنامهریزی، انعطافپذیری و خلاقیت است.»
روابط خانوادگی و فامیلی خود را چگونه می توان در این دوران تقویت کرد؟
میتوانیم بعد از ظهرها به حیاط برویم و بچهها در باغچه گل بازی کنند و انرژی آنها آزاد شود. گاهی شام یا ناهار را در حیاط بخورند و با هم صحبت کنند. فیلم بگذاریم همه افراد خانواده ببینند و سپس آن را نقد کنیم و در موردش حرف بزنیم؛ مخصوصاً در خانوادههایی که بچههای بالای ده یا دوازده سال دارند در مورد بچههای کوچکتر روانشناسان کودک و نوجوان کلیپ هایی را ساختند حتی کلیپ های جهانی در این مورد وجود دارد که چگونه بچه ها را سرگرم کنیم. میتوانیم کاردستی با کاغذ یا با وسایل غیرقابل استفاده انجام دهیم، قصه گروهی، همراه کردن بچهها در بازی کردن، ایفای نقشی که خیلی از روابط را میتوان به وسیله آن تقویت نمود.
در مورد همسران چطور؟
همسران هم میتوانند با هم صحبت کنند و حرف های نزده شده، حرف هایی که در گوشه دل مانده، فرصتی برای گفتن آنها پیش نیامده را مطرح کنند شاید بحثی هم به وجود آید ولی همین بحث هم وقتی در موردش گفت و گو می شود آرام می شوند که در مورد آن حرف زدند؛ حالا یا مثبت یا منفی. این خودش کمک کننده است. حمایتهای عاطفی فقط بگو و بخند نیست، متاسفانه فکر میکنیم حمایتهای کلامی یعنی حمایتهای عاطفی در حالیکه بسیاری از حمایتها غیرکلامی است، مانند دارویی که تلخ است ولی اثرات آن مفید است. شاید با همسرم بحث میکنم اما در پایان خوشحالم که این بسته تکلیفش مشخص شده است. یک بخشی از حمایتهای عاطفی آموزش است که من یاد میگیرم کجا سکوت کنم، چطور همدلی کنم، کجاها باید نادیده بگیرم، کجاها باید گذشت کنم، گاهی هم در برخی مسائل به پذیرش برسم.
چگونه با استرس ناشی از کرونا مقابله کنیم؟
اولین نکته اینکه کرونا درسهای مثبت نیز برای ما داشته است. به عنوان مثال اولین نسخه این است که زندگی کوتاه است، امروز هستم ولی شاید فردا نباشم. باید قدر یکدیگر را بدانیم. کسانی که عزیزی را در این دوران از دست دادهاند به شدت دچار استرس می شوند زیرا در شرایط غریبانه ای فرد متوفی را به خاک میسپارند. ما باید به آنها زنگ بزنیم و در غم آنها شریک باشیم. صحبت کردن، همدلی و حمایت های عاطفی میتواند استرس و اضطراب را در آنها کم کند با این عزیزان همدلی و همراهی کنیم.
همدلی و همراهی یعنی چه؟
همدلی یعنی اینکه با کفش او راه برو و با چشم او دنیا را نگاه کن. یعنی من بتوانم چنین دردی را تجسم کنم. مطمئناً چیزی را که میگویم تسکین دهنده هست و درک میکنم که آن فرد چه عذابی را تحمل می کند و چه رنجی می کشد. اگر کاری از دستم بر میآید دریغ نکنم. اگر خواستی زمانی حرف بزنی من گوش شنوایی برای شنیدن درد دارم.
در مورد سالمندان چطور؟
سالمندان ترس از مرگ خیلی بدتر از کرونا روی آن ها تاثیر می گذارد. ترس از مرگ در تنهایی. این ترس سیستم ایمنی را پایین می آورد. میتوان با زنگ زدن و استفاده از فضای مجازی رابطهها را حفظ کرد. ما باید با رعایت تمام اصول بهداشتی حداقل ارتباطات خیلی کوچک این رابطه ها را حفظ کنیم و اضطراب را کاهش بدهیم.
نقش ارتباطات در زندگی انسان بسیار مهم است؟
بله انسان موجودی اجتماعی است و وقتی قرار باشد در شرایط انفرادی قرار بگیرد و از تعاملات اجتماعی فاصله بگیرد حالش خوب نیست انسان اجتماعی که حال خوبی داشته باشد تعاملات زیادی دارد. وقتی حال خوبی که در تعامل با اعضای خانواده و محیط کار در بیرون را داشته باشد شادی و آرامش و خوشبختی را حس میکند. باید متوجه باشیم که خوشبختی چیزی است درونی و هر چیزی که درونی شد ساخت نیست باید برای آن زحمت کشید.
سالمندان ترس از مرگ خیلی بدتر از کرونا روی آن ها تاثیر می گذارد. ترس از مرگ در تنهایی. این ترس سیستم ایمنی را پایین می آورد. میتوان با زنگ زدن و استفاده از فضای مجازی رابطهها را حفظ کرد. ما باید با رعایت تمام اصول بهداشتی حداقل ارتباطات خیلی کوچک این رابطه ها را حفظ کنیم و اضطراب را کاهش بدهیم
از نظر شما خوشبختی چیست و چگونه تعریف می شود؟
خوشبختی سختی دارد ولی ماحصل آن چیزی است که از آن لذت میبری. این آرامش حس خوبی که به انسان میدهد و دید انسان را نسبت به دنیا عوض میکند استفاده میکنی.
خوشبختی یعنی اینکه با داشته هایت و نعمتهایی که در اختیار داری از زندگی لذت ببری. ما اجتماعی هستیم، اگر تعاملات و صمیمیت هایمان را به اطرافیان منتقل نکنیم و از بین برود، دچار خودخوری، وسواس فکری، بدبینی، حس تنهایی و پوچی می شویم. انسان هایی که این چنین حسی پیدا می کنند دچار روانپریشی یا افسردگی می شوند.
شادی درونیاست و چیزی که انسان را شاد نگه میدارد این است که فرد به زندگی خود قانع باشد و اینکه در هر شرایطی که هستی با آنچه که داری شاد باشی و حریص نباشی.
سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا خوشبختی تعریف واحدی دارد؟
برای هر کسی خوشبختی منحصر به فرد است و الگو ندارد فردی که ارتباطات گسترده تری دارد ناخودآگاه موفق تر هست، حال خوبی دارد و شادتر است. آدم ها دوست دارند که دوست داشته شوند و تایید شوند و قضاوت های خوبی در مورد خودشان بشنوند و مورد توجه قرار بگیرند وقتی تمام این موارد سر جای خودش در زندگیت باشد حالت عالی است.
با بچهها در این دوران چه کنیم؟
بچهها چون در این دوران بیشتر در خانه هستند وقت زیادی را با اعضای خانواده میگذرانند. میتوان آنها را مدیریت کرد. بچهها که به خاطر این اوضاع شکایت میکنند و سردرگم میشوند باید برایشان برنامهریزی کرد که والدین میتوانند به بچهها پیشنهاداتی را بدهند. مثلاً اینکه بیا با هم نقاشی بکشیم، ظرف بشوییم، کتاب بخوانیم و یا با همدیگر بازی کنیم. این طوری به بچه ها یاد داده می شود که در موقعیت های مختلف چیزی وجود دارد به نام حل مسئله. والدین باید فکر کنند و برای آنها موقعیت هایی را برای رسیدن به راه حل ارائه دهند و از تهدید، فرصت بسازند.
متاسفانه ارتباط با بچهها را حذف کرده ایم. بچهها را باید مدرسه بزرگ کند و الان چون مدرسهها تعطیل شده این برای خانوادهها خرق عادت شده است. ما با چیزهایی روبرو می شویم که تا به حال تجربه نکرده بودیم. هیچ گاه زن و شوهرها این دوران را تجربه نکرده بودند که این ساعات طولانی را با همدیگر باشند. هیچ وقت پدر و مادرها وقت نکرده بودند که زمان زیادی را برای با هم بودن داشته باشند. اکنون میتوان در این شرایط برنامهریزی مناسب بهترین استفاده را نمود و خلاهای زندگی و کمبود هایی را که در رابطه بین پدر و مادرها فرزندان و همسران به سایر فرزندان وجود داشت پر کرد.
دانشآموزان و دانشجویان چه باید بکنند؟
در این شرایط مسلماً دانش آموزان علیالخصوص دانشآموزانی که امسال سال کنکور آنهاست و دانش آموزانی که امسال سال اول ابتدایی آنها بود دچار اضطراب و استرس زیادی می شوند.
ما باید با آنها حرف بزنیم که این نیز یک تجربه است که همیشه همه چیز روی روال عادی قرار ندارد. آنها فکر میکنند که زحمات چند سال درس خواندن شان از بین رفته، چرا که آینده برای آنها معلوم نیست. چطور خواهد شد؟ ترس و مبهم بودن آینده که در پیش رویشان قرار دارد باید از لحاظ مشاوره، چه مشاوره معنوی و مذهبی و چه از لحاظ مشاوره روانی به آنها کمک شود که بدانند همه تلاششان در رفع امور است و به فکر شما هستند، شما در این دوران فقط باید درس بخوانید، سایر کارها را دیگران، پدر، مادر، معلمان و مشاوران و تصمیم گیرندگان کنکور برای آنها انجام خواهند داد.
در رابطه با زنان باردار و خانم هایی که در این دوران زایمان میکنند چه پیشنهاداتی دارید؟
از جمله ترس هایی که زنان باردار و یا خانم هایی که از زایمان فارغ شدهاند دچار آن میشوند این است که آیا فرزندش به کرونا مبتلا شده یا در محیط بیمارستان به آن مبتلا نشود و امثال هم….
ببینید ترس عکس العمل هیجانی ما به یک چیز غیر عادی است خوب این ترس در کسانی که شاید اطلاعات پایینی نسبت به کرونا داشته باشند بیشتر رخ می دهد. ما باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که تقویت مادران حامله و یا مادرانی که تازه فارغ شده اند بسیار مهم است. دانش آنها را باید بالا ببریم. پس از زایمان، همسران این افراد نقش شان از همه پررنگ تر می باشد. همان تعاملات، گفتگوها و کلمات حمایتی برای خانمی که زایمان کرده کافی است. یک کلمه هم حرف همسر میتواند کار صد جمله مادر را بکند. حمایت های کلامی و غیرکلامی همسر به لحاظ اخلاق، گفتار و رفتارهای کلامی بیشترین تاثیر را روی مادری که تازه زایمان کرده است دارد و میتواند به او کمک کند که از این مرحله به سلامت عبور کند.
چه توصیه ای برای مسئولین در ارتباط با ارتقای سلامت مردم دارید؟
ما می بینیم و چیزی را که می بینیم بیشتر از چیزیه که میشنویم باور میکنیم مسئولین باید بدانند که جزئی از مردم هستند.
خانم دکتر آیا لازم است که پیوسته اخبار را دنبال کنیم؟
یک سری از آدمها طاقت این همه خبر منفی را ندارند، باید بدانیم که بد نیست گاهی مقداری بی خبر باشیم از تعداد مبتلایان، تعداد فوت شدگان و …
باید بدانیم واقعاً خنده بر هر درد بی درمان دواست. باید افراد برای خودشان شادی بسازند. فیلم های طنز نگاه کنند، ساعتی از روز را برای خودشان باشند و خودشان را برای تابستانی پربار آماده کنند. تابستانی که با بقیه تابستانها فرق دارد.
بیماری کروناتی فرصتی را به وجود آورده که ما را به خودمان برگرداند. خانوادهها به درون خودشان برگشتند.
کرونا شیوههای جدید خدمت و کمک به همنوعان را به ما آموخت کرونا به ما یاد داد تا در این موقعیت های سخت چگونه با ایثار و از خودگذشتگی به آدمهای ناتوان کمک کنیم. میتوانیم کرونا را تمرینی برای خوب بودن، با هم بودن، همدیگر را بهتر درک کردن بدانیم و از این تهدید فرصتی عالی برای ارتقاء سطح زندگی خود و اطرافیانمان بسازیم.
کسانی که عزیزی را در این دوران از دست دادهاند به شدت دچار استرس می شوند زیرا در شرایط غریبانه ای فرد متوفی را به خاک میسپارند.
ارسال نظر