مرکل پری بشردوست شده است
بحران پناهجویان و خطر فروپاشی اتحادیۀ اروپا
در حال حاضر، کمیسیون در نظر دارد که آلمان ۳۱۴۴۳ پناهجوی دیگر را بپذیرد. فرانسه باید ۲۴۰۳۱، اسپانیا ۱۴۹۳۱، لهستان ۹۲۷۸، رومانی ۴۶۴۶، و جمهوری چک ۲۹۷۸ پناهجو بپذیرند. سایر کشورها هم هر یک سهمیهای برای پذیرش دارند.
فرارو- یک کودک پناهجوی سه ساله در تلاش برای رسیدن به ساحل امنیت اتحادیۀ اروپا جان داد. خانوادههای پناهجوی سوری قطارهای بوداپست را به زور پلیس پر و خالی میکنند. سایر پناهجویان توسط پلیس چک روی بازوهایشان شمارهگذاری میشوند. سیمهای خاردار در مرز مجارستان ساخته شده است.
به گزارش فرارو به نقل از ایندیپندنت، آلمان میگوید: “بیخیال قوانین. بگذارید همۀشان وارد شوند.” سوئد هم همین موضع را دارد. برخی کشورهای اروپای شرقی میگوید: “اروپا فقط جای پناهجوهای مسیحی است؛ آن هم نه خیلی.” ایتالیا و یونان که مملو از پناهجو شدهاند، خواستار کمک شرکایشان هستند. اتریش و فرانسه دودل هستند.
بریتانیا همچون همیشه تلاش میکنند که با قوانین خودش با قضیه برخورد کند.
شمال در برابر جنوب؛ شرق در برابر غرب؛ بریتانیا در برابر بقیه؛ رهبری آلمان یا سلطۀ آلمان. بحران پناهچویان شبیه به یک تست استرس شیطانی شده که همزمان همۀ معضلات اخلاقی و سیاسی اتحادیۀ اروپا را آشکار کند.
استفان لوفون، نخست وزیر سوئد و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان
اتحادیۀ اروپا با دشواری به دنیا آمد. در طول شش دهۀ گذشته، سیاستهای آن اغلب مولود حل مناقشات میان کشورهای عضو بوده است.
با این وجود، بحران تازه به نظر عمیقتر، شدیدتر، پیچیدهتر، و مسمومتر از همۀ بحرانهای پیشین است. این بار بحث بر سر ارز یا کمک مالی یا یارانۀ کشاورزی نیست، بلکه به مسائل اساسی نظیر انسانیت و یکپارچگی بازمیگردد، که اتحادیۀ اروپا مدعی هر دوی آنهاست.
بحران پناهجویان با دیگر چالشهای موجود همزمان شده و این خطر وجود دارد که آنها را پیچیدهتر سازد، چالشهایی از قبیل: بدهی یونان و حفظ ناحیۀ یورو؛ اصلاحات اتحادیۀ اروپا و رفراندوم بر سر باقی ماندن یا رفتن بریتانیا از این اتحادیه که قرار است در سال آینده برگزار شود.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، هفتۀ گذشته گفت: “جهان در حال نظارۀ ماست. اگر اروپا در مسئلۀ پناهجویان ناموفق باشد، پیوند نزدیک آن با حقوق بشر همگانی نابود خواهد شد و دیگر اروپایی که رویایش را داشتیم نخواهد بود.” آنگلا مرکل هشدار داده است که چنانچه این بحران به سرعت حل و فصل نشود، ممکن است که یکی از مهمترین دستاوردهای اتحادیۀ اروپا، یعنی مرزهای باز در این قاره از دست برود.
این که اتحادیۀ اروپا را به خاطر “چندصدایی” مقصر بدانیم مضحک است. در همۀ کشورهای اروپا، و بسیاری از احزاب سیاسی و بسیاری از خانوادهها در این موضوع که شیوۀ برخورد با بزرگترین بحران پناهجویان در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم چگونه باید باشد، تفاوت نظر وجود دارد. جواب سادهای برای این مسئله وجود ندارد. این معضل در ماهها و سالهای پیش رو حتی از این هم بزرگتر خواهد شد. اتحادیۀ اروپا چطور میتواند که در مسئلهای به این اهمیت دچار چنددستگی نشود؟ برخی از این تفاوت نظرها نمایانگر تفاوتهای اصیل و شرافتمندانه درتحلیل و استراتژی، در جغرافیا و قدرت اقتصادی هستند. اما برخی از اظهارات نشانگر انگیزههای تاریکی نظیر ملیگرایی افراطی و عدم مدارای نژادی هستند.
اختلاف نظر یک چیز است و تفاوتهای آشتیناپذیر یک چیز دیگر.
آنگلا مرکل که در داستان خروج یونان از اتحادیۀ اروپا، نقش پری تکنوکراتیک بد را ایفا میکرد، حالا در بحران پناهجویان به پری بشردوست خوب بدل شده است. و با این وجود رهبری اخلاقی او در این بحران مورد قبول همۀ کشورهای عضو اتحادیۀ اروپا نیست و این مخالفت تنها منحصر به کشورهای اروپای شرقی نیست.
این بحران همچنین میتواند تاثیری مستقیم بر اصلاحات اتحادیۀ اروپا که پیش از رفراندوم بریتانیا صورت خواهد گرفت بگذارد. موضع دیوید کامرون مبنی بر اینکه بریتانیا در طول پنج سال ۲۰۰۰۰ پناهجوی سوری که در اردوگاههای پناهجویان خاورمیانه پذیرش خواهد کرد و عملاً بریتانیا را از موضوع پناهجویانی که در حال حاضر در اروپا حضور دارند کنار کشیده، و باعث عصبانیت برخی از دولتهای اروپایی شده است.
موضع دیوید کامرون این حقیقت که همین الان ۳۰۰۰۰۰ پناهجو در اروپا هستند و هر روز به این تعداد افزوده میشود نادیده گرفته و برنامهای برای آن ارایه نمیکند. رفتار خودمحورانۀ بریتانیا مسماً در جلسۀ دوشنبۀ هفتۀ بعد وزرای خارجۀ اروپایی در بروکسل به چالش کشیده خواهد شد. همچنین انتظار میرود که در این جلسه کشورهای اروپای شرقی که از پذیرش پناهجویان غیرمسیحی سرباز میزنند، زیر حملات سنگینی قرار گیرند.
دیوید کامرون
اتحادیۀ در بحران ایجاد شده و اغلب در واکنش به آن شکل یافته است. آیا حال با بحرانی مواجه شدهایم که آن را از هم فرو خواهد پاشید؟
کشورهای اتحادیۀ اروپا برای برخورد با افراد خواستار پناهندگی دارای یک چهارچوب حقوقی هستند: کنوانسیون دوبلین که در سال ۱۹۹۰ به امضا رسیده و در سال ۱۹۹۷ اجرایی شد. به طور خلاصه، در این کنوانسیون آمده است که هر پناهجویی که وارد خاک اتحادیۀ اروپا شود، باید در اولین کشور عضو این اتحادیه که در آن پا میگذارد، درخواست پناهندگی کند. هدف از این فرآیند این بود، که پناهجویان برای گرفتن پناهندگی در کشورهای اتحادیۀ اروپا دوره نیافتند.
این سیستم هرگز عملکرد چندان مناسبی را به همراه نداشت. اما در طول دو سال گذشته، تحت فشار سیلی از پناهجویان آفریقایی و خاورمیانهای که از مدیترانه عبور میکنند و خود را به ایتالیا و یونان و اخیراً با مهاجرت گسترده از سوریه به مجارستان و بلغارستان از هم فروپاشید.
کشورهای جنوبی و شرقی اتحادیۀ اروپا از این که قوانین کنوانسیون دوبلین تقریباً تمام بار پناهجویانی که از طریق مدیترانه به اروپا میآیند را به گردن آنها میاندازد، شکایت دارند. کشورهای شمالی اروپا با این موضوع ابراز همدردی کردند، اما اقدام چندانی در این مورد انجام ندادند.
نظر شهروندان کشورهای اروپایی در مورد پذیرش پناهجویان عموماً مثبت است
برخی کشورها نظیر آلمان، بلژیک، دانمارک و سوئد پذیرفتند که بعضی از درخواست کنندگان پناهندگی را پذیرش کنند. سایر کشورها، نظیر فرانسه، در مرزهای جنوبی خود مانع ایجاد کردند (کاری که با روح شنگن در مغایرت است) تا مانع آمدن پناهجویان یا مهاجران به شمال شوند.
با این وجود، به هر ترتیبی که بود بسیاری خود را به شمال رساندند. برخی از آنها – که کسر کوچکی از کل تعداد پناهجویان محسوب میشوند- در کالۀ فرانسه جمع شدهاند تا راهی برای ورود به بریتانیا پیدا کنند.
این تابستان، قوانین دوبلین بالاخره تحت فشار انبوه مهاجران سوری، کوزوویی و سایر مهاجرانی که از طریق بالکان خود را به مجارستان میرسانند، فروپاشید. دولت دست راستی مجارستان با وضعیتی غیرممکن مواجه شد و آن را خوب مدیریت نکرد.
واکنش این دولت ساخت فنسی تیغ دار در مرز با صربستان بود؛ پلیس با پناهجویان بدرفتاری کرد. ابتدا مانع از حرکت آنها به سمت اتریش و آلمان شد و سپس نظرش را عوض کرد.
اما بوداپست چه کاری غیر از این میتوانست بکند؟
برمبنای قوانین دوبلین، این کشور ملزم به جلوگیری از ورود دسته جمعی مهاجران به اتحادیۀ اروپایی است؛ این کشور ملزم بود که کسانی را که به مرزهایش وارد میشوند را مورد بازجویی قرار دهد و برای کسانی که تصور میکرد حقیقتاً در حال فرار از جنگ یا سرکوب هستند، فرآیند اعطای پناهندگی را آغاز کند. اما این کشور تجهیزات و آمادگی لازم برای انجام هیچ یک از این موارد را دارا نبود.
نخستوزیر این کشور، ویکتور اوربان، با اظهاراتی جنجالی مبنی بر اینکه مسلمانان “در حال تجاوز به اروپا هستند” و گفتن اینکه “تنها پناهجویان مسیحی” اجازۀ سکنی یافتن در کشورش را داشته باشند، بر میزان خشم و جنجالها افزود. دولتهای چک و اسلواکی نیز از پذیرش غیر مسیحیان سر بازمیزنند. لهستانی تنها کمی در این زمینه دست و دل بازتر عمل کردهاند.
ویکتور اوربان
ماه گذشته آلمان اولین کشوری بود که آشکارا آنچه را همه میدانستند، به زبان آورد. کنوانسیون دوبلین مرده است. تدوین یک سیاست پناهندگی جدید برای کل اتحادیۀ اروپا ضروری است. برلین اعلام کرد که در آینده حتی پناهجویان سوریای را که از کشورهای دیگر اتحادیۀ اروپا عبور کرده باشند را هم خواهد پذیرفت. آنگلا مرکل گفت که آلمان انتظار دارد که ۸۰۰۰۰۰ پناهجو را بپذیرد. او از کشورهای اتحادیۀ اروپا خواست تا طرح کمیسیون اروپایی مبنی بر اختصاص سهمیههای دائمی برای پذیرش پناهجویان بر مبنای وسعت کشورها و قدرت اقتصادی آنها را که پیشتر رد شده بود بپذیرند.
او به طور ضمنی گفت که آلمان آماده است که بیشترین مسئولیت را برعهده بگیرد، اما امکان کشیدن بار مسئولیت را به تنهایی ندارد. برخلاف سایر رهبران اروپایی، پس از انتشار عکسی از یک پسر سه سالۀ غرق شده در سواحل ترکیه، او آماج خشم و احساسات شدید مردمی قرار نگرفت.
واکنش روزنامههای انگلیسی به غرق شدن آیلان کوردی
فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه، حالا از مواضعی که چندین ماه داشت، قدری کوتاه آمده است. او پیشتر هر نوع سیستم خودکار و دائمی برای تقسیم پناهجویان را رد میکرد، اما حالا در حمایت از طرح سهمیهبندی بروکسل به آلمان و ایتالیا پیوسته است.
کشورهای اروپای شرقی همچنان به شدت با این طرح مخالفند.
این اولین آزمون اخلاقی و سیاسیای است که پیش روی کشورهای اروپای شرقی قرار گرفته که میزان پایبندیشان به اتحادیۀ اروپا را محک میزند. دولتمردان کشورهای اروپای شرقی، اتحادیۀ اروپایی را منبع سرمایه و فرصت به مردم خود معرفی کرده بودند، نه منبعی از تعهدات اخلاقی یا تقسیم فشارها.
کشورهای اروپای شرقی میگویند که آلمان برای تقویت جمیعت رو به پیری خود به پناهجویان نیاز دارد و سایر کشورهای اروپایی در حال حاضر جمعیتهایشان ترکیبی از مسیحیها و مسلمانهاست. و مدعیاند که خودشان که در مرزهای شرقی اتحادیۀ اروپا هستند، چنین وضعیتی ندارند.
با وجود راستهای سرسخت در چنین کشورهایی که هر روز هم قدرتمندتر میشوند (و در مجارستان هم در قدرت هستند) در هم شکستن این موضع برای دولتهای اتحادیۀ اروپایی بسیار سخت خواهد بود.
یک مقام آلمانی به ایندیپندنت گفته است: “تاکنون، دولتهای اروپای شرقی با عضویت در اتحادیۀ اروپا از مزایای زیادی در رابطه با سرمایهگذاری و رفت و آمد جوانانشان به نقاط مختلف اروپا بهرهمند شدهاند. حال وقت آن رسیده که بپذیرند که باید به شکل معقولانه در تصمیمی که تمام اروپا برای برخورد با این فاجعۀ انسانی خواهد گرفت، مشارکت کنند.”
تمام اروپا؟ اینجاست که دیوید کامرون وارد میشود. کامرون میگوید که پناهجویان سوری بیشتری را خواهد پذیرفت؛ اما نه از میان آنهایی که تا به حال خود را به اروپا رساندهاند. او استدلال میکند که دادن پناهندگی به این دسته از پناهجویان، گروههای قاچاقچی انسان را تشویق میکند و پناهجویان بیشتری را متمایل به انجام سفر خطرناک دریایی برای رسیدن به اروپا میکند.
ممکن است که منطق سردی بر این استدلال حاکم باشد، اما نتیجۀ آن رها کردن کشورهای جنوبی و شرقی اتحادیۀ اروپا در محاصرۀ پناهجویان است. جزیرۀ یونانی لسبوس به تنهایی شاهد حضور ۱۵۰۰۰ پناهجوی سوری است. تعدادی که بریتانیا در طول سه سال حاضر پذیرش است.
کامرون استدلال میکند که بریتانیا از سیاست مهاجرتی اتحادیۀ اروپا مستثنی شده است. کمیسیون اروپایی هم این استدلال را از لحاظ فنی میپذیرد.
در نشست روز دوشنبه، بروکسل تقسیم اجباری ۱۲۰۰۰۰ پناهجویی که در حال حاضر در اتحادیۀ اروپا هستند را بررسی خواهد. این رقم علاوه بر ۴۰۰۰۰ پناهجویی است که کشورها تا الان به صورت داوطلبانه پذیرفتهاند. سازمان ملل اصرار دارد که ۲۵۰۰۰۰ رقم واقعبینانهتری است. حتی این رقم هم در ماههای آتی افزایش خواهد یافت. چرا که ۴ میلیون پناهجویی که در حال حاضر در کمپهای خاورمیانه هستند، در حال سبک سنگین کردن رساندن خود به اروپا هستند.
طرح بروکسل شامل کنترلهای بیشتر اتحادیۀ اروپا در مرزهای بیرونیش میشود. از جمله ایجاد کمپهایی که در آنها پناهجویان اجباری از پناهجویان اقتصای که به دنبال زندگی بهتر به اروپا مهاجرت میکنند جدا شده و بناست که پناهجویان اقتصادی به مبدا باگردانده شوند.
در حال حاضر، کمیسیون در نظر دارد که آلمان ۳۱۴۴۳ پناهجوی دیگر را بپذیرد. فرانسه باید ۲۴۰۳۱، اسپانیا ۱۴۹۳۱، لهستان ۹۲۷۸، رومانی ۴۶۴۶، و جمهوری چک ۲۹۷۸ پناهجو بپذیرند. سایر کشورها هم هر یک سهمیهای برای پذیرش دارند.
به بریتانیا “دستوری” در مورد پذیرش پناهجویان داده نمیشود، اما از آن “دعوت میشود” که به صورت داوطلبانه پناهجو بپذیرد. اگر بریتانیا از این موضوع سر باز زند، از این کشور خواسته خواهد شد که هزینۀ ساخت محل سکونت پناهجویان در کشوری دیگر را بپردازد.
فرانسه و آلمان در هر شرایطی از موضع کامرون عصبانی هستند. اگر بریتانیا در جلسۀ دوشنبۀ آینده در اردوی ضدسهمیهای اروپای شرقیها قرار گیرد (امری که وزن زیادی به موضع آنها بخشید)، مرکل شدیداً عصبانی خواهد شد. او همین الان هم به صورت غیرمستقیم هشدار داده است که در چنین شرایطی نیاز چندانی به حفظ بریتانیا در اتحادیۀ اروپا که لازمهاش کوتاه آمدن در برابر این کشور باشد، نمیبیند.
فرانسه هم دیدگاهی مشابه دارد. یک مقام ارشد این کشور گفته است: “موضع ما همواره این بوده که به کامرون کمک کنیم تا بریتانیا را در اتحادیۀ اروپا نگاه دارد، اما ما شرایطی را که در آن بریتانیا از همۀ مزایای عضویت بهرهمند باشد، اما هیچکدام از مسئولیتها را نپذیرد، نخواهیم پذیرفت. این دقیقاً چیزی است که کامرون در مسئلۀ پناهجویان خواستار آن است.”
در حالی که اتحادیۀ اروپا با بزرگترین چالش انسانیای که تاکنون پیش رویش قرار گرفته دست و پنجه نرم میکند، خطر چندپاره شدن را بیش از همیشه بالای سر خود میبیند. احتمال فروپاشی کامل این اتحادیه اندک است. احتمال قویتر این است که در صورت تشدید این بحران، این اتحادیه به دو لایۀ “مرکزی” و “جنبی” تقسیم شوند و در چنین شرایطی بریتانیا و کشورهای اروپای شرقی در لایۀ خارجی یا دوم قرار گیرند.
در چنین شرایطی، رفراندوم سال آیندۀ بریتانیا برای خروج از اتحادیۀ اروپا یا ماندن در آن، اهمیتی چندانی نخواهد داشت. اتحادیۀ اروپا عملاً میتواند پیشاپیش بریتانیا را رها کند.
ارسال نظر