در پی دروغ پراکنی گسترده درباره جشن میلاد مولود کعبه:
دلواپسان؛ برگزاری جشن در فضای باز سالی یک بار ممنوع!
سعیدی فر
به قول خودتان مادرتان فرموده اند که سال گذشته شهرداری یک روز جشن برگزار کرده است. آیا برگزاری سالی یک بار جشن در فضای باز در شهرستان زیاد است؟
در پی درج مطلبی در سایت های خبری شهرستان مبنی بر نامه وارده، یکی از خوانندگان صدای میبد جوابیه ای را برای وی نوشته که در زیر می خوانید:
به گزارش صدای میبد: شب میلاد امیرالمؤمنین همراه با خانواده راهی پارک بهاران شدم. ساعت۹:۳۰ بود. ماشین آنقدر زیاد بود که جایی برای پارک کردن وجود نداشت. به خانواده گفتم که امشب همه میبد به پارک آمده اند. پس از کمی پرس و جو متوجه شدم که جشنی به مناسبت میلاد امام علی(ع) در محوطه پارک برگزار است.
این را به فال نیک گرفتم و تا ساعت ۱۱ در جمع چند هزار نفری میبدی ها در جشن شرکت کردم. واقعا گروه خوبی به این جشن دعوت شده بود. مجری بسیار مؤدبی داشت و مانند برخی دیگر از مجریان به هر وسیله ای قصد خنداندن مردم را نداشت. برای صرف شام به قسمت دیگری از پارک رفتم. صدای بسیار ضعیفی از جشن به گوش می رسید. ساعت نزدیک یک بود که به همراه خانواده به منزل برگشتم.
امروز که برای دیدن تصاویر جشن به سایت های خبری میبد سر زدم در کمال تعجب، مطلبی توجه ام را به خود جلب کرد که از بی انصافی محض نگارنده اش حکایت داشت.
او که خود را محمدحسین امامی معرفی کرده بود مدعی شده که مادرش از لحاظ روحی نیاز به آرامش دارد و آنچنان این صدا او را آزرده که با قرص اعصاب هم خوابش نبرده است. اتاقش را جابه جا کرده و به اتاقی رفته که پنجره نداشته، اما باز صدا آن قدر زیاد بوده که مادرش نتوانسته بخوابد. (ای کاش ایشان نشانی منزل مادرشان را می دادند تا مجموعه شهرداری به منزلشان مراجعه کنند که چگونه صدای جشن در اتاقی دربسته و بدون پنجره و با آن فاصله زیاد وارد اتاق می شده است، آخر صدای هیئت های عزاداری یک محله که در شب های محرم در حسینیه ها گسترده است این طور که شما بیان کرده اید نیست و برخی از منازل اطراف حسینیه و مسجد با صدا مشکل دارند). به چند تن از دوستانم که در شهرک امام جعفرصادق(ع) و بلوار استاد شهریار زندگی می کنند زنگ زدم و پرسیدم که صدای جشن در منزل آنها چطور بوده است! آقای بهشتی زاده یکی از دوستانم خندید که چه جشنی! دهقانی یکی دیگر از دوستانم از صوت بسیار ناراضی بود که صدای صوت به انتهای خود جشن به زور می رسیده چه برسد به منزلمان. او خودش تا ساعت ۱۱ در جشن حضور داشته است.
نکته دیگری که این ادعای شماست که «مادرتان در اتاق دربسته آن قدر صدای جشن زیاد بوده که به خواب نرفته است». به نظر می رسد باید صدای صوت آن قدر بلند باشد که بتواند شهرک را پوشش دهد؟ آن وقت به نظرتان چند هزار نفری که در جشن حضور داشتند می توانستند لحظه ای این شرایط را تحمل کنند؟ و خانواده هایی نیز که در پارک حضور داشتند و در جشن شرکت نکرده بودند به نظرتان می توانستند در این شرایط بسر ببرند؟
در حال نوشتن بودم که یکی از همکارانم که شب جشن را در امامزاده میرشمس الحق با خانواده به سر می برده درباره مطلب شما با او سخن گفتم. وی صدای جشن را در آن مکان مقدس بسیار نامفهوم و بسیار خفیف دانست.
در ثانی این جشن ساعت ۱۲:۳۰ به پایان رسیده بود (به نقل از عکاس صدای میبد) و رئیس شورا نیز نزدیک به ۱۲:۱۵ دقیقه در حد چند دقیقه با مردم صحبت کرده است. این در صورتی است که یکی دیگر از موارد دروغگویی شما، این است که تازه رئیس شورا ساعت ۱۲:۴۵ تریبون به دست گرفته و از خود تعریف می کرده است. واقعا انسان برای کسی که در کنار حرم حضرت معصومه زندگی می کند و این طور شایعه پراکنی می کند تاسف می خورد.
روی سخن دیگر به این انسان محترم قم نشین!
آقای امامی شهر میبد مملو از کارگران نجیبی است که هر روز شاهد یک زندگی تکراری و یکنواخت هستند. مدعی شده اید که جشن باید در فضای بسته برگزار شود. بله در سطح شهرستان جشن های متعددی این روزها به مناسبت های خاص در فضای بسته برگزار می شود. نهادها و ارگان ها برای کارمندان خود این مراسم ها را برگزار می کنند. شهرداری هم می توانست جشنی را در یکی از همین سالن های سطح شهر برگزار کند و دغدغه های فراوان برگزاری جشن در فضای باز را به جان نخرد. پس سهم این همه مردمی که وابسته به هیچ ارگان و نهادی نیستند و کارگرند یا شغل آزاد دارند چیست؟
به قول خودتان مادرتان فرموده اند که سال گذشته شهرداری یک روز جشن برگزار کرده است. آیا برگزاری سالی یک بار جشن در فضای باز در شهرستان زیاد است؟
برای صحت و سقم ادعایتان پیشنهاد می کنم مجموعه شهرداری به تک تک منازل شهرک مراجعه کنند و از اهالی این مورد را پرس و جو نمایند. زیرا گمان می رود دلواپسان برگزاری هرگونه شادی و جشن را نمی توانند تحمل کنند و از طریق برخی رسانه های شهرستان اقدام به فضای تخریبی و دروغ پراکنی در سطح شهر می نمایند تا اینکه جشن دیگری برگزار نشود و خاطر عزیزشان مکدر نشود.
آقای امامی! بگذارید شهری که در ایام سوگ و اندوه اهل بیت غمگین می شود به حدی که در کشور بی نظیر است در مراسم شادی ائمه هم این روش را ادامه دهد تا اسلام را فقط به عنوان دین غم و اندوه و گریه برای جوانان مان جا نیندازند.
آقای امامی! در همین ماه گذشته دو مورد خودکشی داشتیم. شهری که اقدام به خودکشی آن فراوان است. افسردگی در مردم موج می زند این را هم از با کمی جستجو در همین رسانه های سطح شهر می توانید بفهمید.
آقای امامی! مولای علی (ع) می فرمایند: فرح و شادمانی باعث بهجت و انبساط روح و مایه ی تهییج وجد و نشاط است. (غرر،ص۱۵۷) شاید اگر مادرتان را به این جشن می آوردید و گل خنده را بر لبانشان می نشاندید برای این مادر بزرگوار بهتر بود.
نکته پایانی که به نظرم می رسد این است که فرح و شادی انواع مختلفی دارد و طرق مختلفی می توان به آن رسید مانند سفرهای زیارتی، زیارت شهدا گمنام و … اما یکی از این مباحثی که شادی آور است اجتماع مردم است چه در عزاداری و چه در شادی اهل بیت. این اجتماع باعث مسرت و شادی است. پس بهتر است که جانب انصاف را رعایت کرده و همان طوری که مجالس روضه خوانی حضرت ابا عبدالله(ع) که با بلندگوها و اکوهای کذایی برگزار می شود و حتی در منازلی که در وسط محلات است و هرگز مورد ایراد واقع نمی شود مراسم جشن نیز به پاس گرامی داشت میلاد مسعود ابی الائمه حضرت علی (ع) برگزار شده و مانند روضه که اتفاقا در محله ما در دو مسجد در شب میلاد در حال برگزاری بود، ایراد نگیرید تا دست اندرکاران رغبتی پیدا کرده و این مراسم جشن را سالی یک بار حداقل برگزار نمایند!
خوانندگان گرامی می توانند مطلب آقای محمد حسین امامی را در زیر بخوانند:
“من برای گذراندن تعطیلات این روزها از قم به میبد آمدم و در منزل مادرم در شهرک امام جعفر صادق(ع) اقامت دارم.
دیشب که ساعت ۱۰ از منزل یکی از اقوام به خانه مادرم آمدم، سر و صداهای محیطی زیادی که حاکی از برگزاری جشن و پایکوبی در محیطی باز بود، تمام خانه را پر کرده بود.
من تعجب کردم که چه کسی دارد چنین کاری می کند چون کسی حق ندارد این گونه جشن برگزار کند و جشن ها باید در مکان بسته و بدون مزاحمت برای دیگران برگزار شود.
وقتی این موضوع را به مادرم گفت ایشان پاسخ داد که این جشن توسط شهرداری میبد در پارک بهاران دارد برگزار می شود. تعجبم بیشتر شد چرا که نهادی دولتی متولی این مردم آزاری آشکار بود. میگویم مردم آزاری به این خاطر که مادر عزیزم پس از تصادف هولناکی که چند سال پیش داشت و در جریان آن شوهرش را از دست داد، دچار ناآرامی روحی است و بایستی آرامش داشته باشد و به همین خاطر هم او را از منزل سابقمان به شهرک امام جعفر صادق منتقل کردم.
مادرم گفت این اولین مرتبه نیست و شهرداری یکسال قبل هم به همین صورت جشن را در همین پارک برگزار کرده و اعتراض ما هم راه به جایی نبرده.
ناراحت شدم اما کاری از دستم ساخته نبود به همین خاطر به مادر توصیه کردم که در اتاقی که پنجره ای رو به بیرون ندارد استراحت کند اما این کار فایده ای نداشت، چون بلندی صدای این جشن به حدی بود که جابجایی اتاق تاثیر چندانی در کم شدن آن نداشت.
وضعیت همینطور ادامه داشت تا اینکه ساعت ۱۰:۳۰ شد و این جشن با سر و صداهای زیادش همچنان ادامه داشت. به مادرم توصیه کردم که نیم ساعتی برویم بیرون و چرخی در شهر بزنیم. حتما تا ساعت ۱۱ این سر و صداها تمام می شود.
مادرم ترجیح داد که در به رختخواب برود به امید اینکه قرصهای اعصابش فرصت خواب را برای او فراهم کند.
ساعت ۱۱ نه تنها این سر و صداها تمام نشد بلکه بیشتر هم شد. کم کم من هم خوابم گرفته بود، به همین خاطر رختخوابم را انداختم تا بخوابم اما صدای موزیک و جیغ و دادهای مجری مراسم به وضوح در خانه ما میپیچید.
ساعت ۱۱:۳۰ شد و سر و صداها همچنان ادامه داشت.
وقتی ساعت ۱۲ شد و دیدم که این مردم آزاری همچنان ادامه دارد تلفن را برداشتم و به پلیس ۱۱۰ زنگ زدم و به مامور پشت خط گفتم: آقا! اگر ما نسبت به این مردم آزاری شهرداری میبد در پارک بهاران اعتراض داشته باشیم باید به چه کسی بگوییم؟
آن مامور گفت: تماسهای زیادی داشتیم که به این مسئله اعتراض داشتند و ما هم چند بار مامورمان به محل پارک بهاران رفته و تذکر داده اما توجهی نکرده اند. شما به ۱۳۷ هم زنگ بزن و به آنها هم بگو.
پیش خودم گفتم مگر پلیس باید فقط تذکر بدهد و آیا شهرداری میبد اینقدر قدرتمند است که به تذکر پلیس اعتنایی نکند؟
به ۱۳۷ هم زنگ زدم. به مردی که گوشی را برداشت در این رابطه تذکر دادم و او هم همان حرفهای پلیس را تکرار کرد و گفت پلیس و مردم چند بار به ما زنگ زده و ما هم به نگهبانی پارک گفته ایم که این کار واقعا مردم آزاری است و آنها قول داده اند که الان تمامش می کنند. توضیحات ۱۱۰ و ۱۳۷ به روشنی نشان می داد که عده زیادی از مردم از این بابت معترض بوده اند با این وجود صدای بلند این مراسم همچنان ادامه داشت و من به این فکر می کردم که آیا مردم آزاری شاخ و دم دارد؟ آیا می توان به بهانه برگزاری جشن میلاد حضرت امیرالمومنین علی(ع) حق الناس را زیر پا گذاشت و آرامش مردم را پایمال کرد؟ آیا گناه سوءاستفاده از نام مولا علی(ع) دوچندان نیست؟
آیا علی(ع) نفرمود: عَادَهُ الْأَشْرَارِ أَذِیهُ الرِّفَاق
آیا پیامبر(ص) نفرمود: عَلَامَهُ الْخَائِنِ فَأَرْبَعَهٌ عِصْیانُ الرَّحْمَنِ وَ أَذَى الْجِیرَانِ وَ بُغْضُ الْأَقْرَانِ وَ الْقُرْبُ إِلَى الطُّغْیان
ساعت ۱۲:۴۵ دقیقه شد و من می شنیدم که مجری مراسم با شور افتخار شهردار و رئیس شورای شهر را فرامی خواند و از آنان تجلیل می کند تا این بزم را به پایان برد. تقبل الله!!!
به این فکر می کردم که جشن بعدی شهرداری میبد در پارک بهاران کی خواهد بود و آیا دوباره همین آش و کاسه برقرار خواهد ماند! ظاهرا که تذکر پلیس اثری ندارد به همین خاطر من دست به قلم شدم تا مگر تلنگری باشد بر دوستان شهرداری میبد.“
گفتنی است تعدادی از شهروندان میبدی نیز روز شنبه در شبکه های اجتماعی نسبت به طولانی شدن زمان این جشن اعتراض نموده بودند.
خوانندگان گرامی می توانند نظرات خود را برای تجزیه و تحلیل و تحلیل محتوا در پایین مطلب درج نماییند تا به مسئولین مربوطه ارجاع داده شود.
آقای امامی متاسفم برات .همین
با سلام
متن تقريبا يكطرفه نوشته شده يعني بعضي از مواردي كه به نفع شما بوده نوشته ايد و بعضي نه!!!
من با جشن گرفتن خيلي خيلي موافقم چون حضرت على(ع) مىفرمايد: «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يبذلون اموالهم و انفسهم فينا،اولئک منّا و الينا؛ شيعه و پيروان ما در شادى و حزن ما شريكند . دارايي و جان خويش را در راه ما بذل مي کنند، آنان از ما هستند و بازگشت شان به سوي ما است# ولي با جشني كه جشنودي اما م زمان در آن باشد.
*اميدوارم رفتار و كارهاي ما به خاطر خشنودي اما م زمان باشد و مانند شهدا كار را براي رضاي خدا و ائمه باشد*
اينم در مورد خودم عرض ميكنم-امروز مواظبیم ناممان گم نشود-:
دیروز از هرچه بود گذشتیم
امروز از هرچه بودیم !
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز.
دیروز دنبال گمنامی بودیم امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان می داد
اینجا ایمانمان بو می دهد.
جبهه سرزمین صداقت بود
اینجا پر از حسادت.
جبهه زمین جوانمردی بود
اینجا جوانمردی بر زمین می خورد.
من با برنامه شادی آور مخالف نیستم اما شما دارید دروغ میگویید
دقیقا ساعت ده دقیقه به یک، سرود خداحافظ خواجه امیری داشت پخش میشد. صدای برنامه هم آنقدر بلند بود که همه همسایگان را آزار می داد لازم نیست که صدا به وضوح در خانه ها برسد بلکه همان صداهای مبهم هم آزار دهنده است آن هم ساعت ۱۲ و یک نصفه شب
لطفا ماستمالی نکنید
به این آقا بگید این روضه ها که تا ساعات پایانی شب برا مردم مزاحمت مکنه مار ایشون اذیت نمشن.ها این روضه ها برا امثال این آقا دکونه برا چی بیان با بلندگوی مساجد مخالفت کنن
سلام خدمت همه کسانی که سعی در شاد کردن این مردم غمگین دارند
کسی که از ماجرا خبر ندارد و این متن را بخواند فکر میکند این آقای امامی بدترین آدم روی زمین است ولی نمیداند که این آقای امامی حق شهروندی دارد و خواسته از حق خودش دفاع کنه و فقط انتقاد کرده و الان این نویسنده محترم ایشون را دروغگو خطاب میکند بنده از نویسنده سوال دارم که چطور دوست شما در امام زاده میرشمس الحق صدای خفیف شنیده و شما در گوشه ای از همین پارک صدایی نشنیده ای شما میتوانستی به جای این متن یه عذر خواهی کنی نه اینکه همه مردم و دروغگو خطاب کنی اگر این جشن ۱ ساعت زودتر تمام میشد نیازی به این بحث ها نبود و این از بی برنامه بودن مسولین برگذاری جشنه کمی دقت لازمه کار شماست .
برخی دوستان توجه داشته باشند که اولا الان ساعت ۸ مردم از نماز بر می گردند تا خواسته باشی کاری را شروع کنی ساعت ۹ است. در ثانی فردای آن روز تعطیل است و اکثر مردم زودتر از ساعت ۱۲ نمی خوابند. الان شب های بهاری و تابستانی را پیش رو داریم که اگر انصاف را رعایت کنیم کسی زودتر از ساعت ۱۱:۳۰ تا ۱۲ نمی خوابد حالا این جشن نیم ساعت دیر شده!
هر چه میکشیم از جهالت انسان ها و غرض ورزیهای شخصی و قبیله ای است
این ها که این انتقادات رومیکنن همون متحجران فکری و کسانی اند که فکر میکنند اگر حرفی نزنن مردم میگن لالن
اخه ادم اگه مدعی نباشهکه چیزی حالیشه که این حرفا رونمیزنه
ودر آخر :
که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند…
به نظرم مسائل رو از اصل وارد فرع نکنیم بهتره. مراسم عزاداری و یا جشن، هر دو برای ائمه هست و قابل احترام، اون چیزی که باید رعایت بشه حدود این شادی و غم هست که اون هم از طرف دوستان افراطی در هر گروه نادیده گرفته میشه. جالب اینکه هر دو هم به اسم ائمه هست و طرفین حق رو به خودشون میدن
من نظرم این هست که چه فرقی میکنه جشن و یا عزا ؟؟؟؟
اصل این جشن و عزا مگه برای کسی جز ائمه اطهار بوده که اینجوری سر عزا و شادی بحث میکنید ؟؟؟؟
مهم این هست که باید در هر دو مراسم معضلاتش رو از بین برد، تا همه بتونن در این مراسم استفاده کامل رو ببرند. چه در عزا و چه در شادی، اگر گروهی لذت میبرند، این دلیلی نیست که “کور بشن بقیه، چون اکثریت اومدن فلان مراسم و لذت بردند” !!!
ما کم نداریم معضلات مراسم عزاداری، متاسفانه در جشنهامون هم بیشتره چون نتونستیم بر مبنای اسلامی جشن طرح ریزی کنیم. بگردیم و ببینیم این مراسم ها رضایت خدا و ائمه رو در پی داره یا خیر ؟
می بینیم که بیشتر به خاطر هوا و هوس جبهه گیری میکنیم.
به شخصه بارها با پلیس تماس داشتم و شکایت مراسمهای مداحی پر سروصدا رو کردم. الحمدلله کنار پارک منزلم نیست وگرنه بارها به پلیس شکایت مراسم جشن رو میکردم…
خدا و ائمه اطهار دوست دارند در ایام شادی و غم، خوشحال و غمگین باشیم، اما معیارهای دینی حدود رو هم تعیین کردند، خواهشاً کمی دقت داشته باشیم…
تشکر ویژه از “صدای میبد” به خاطر این بخش و دادن فرصت به طرفین
سلام
بطور تصادفی توسط یکی از دوستان متوجه شدم نامی از فامیلی بنده برده شده
بدین وسیله هرگونه تماس این دوست نویسنده رو با خودم یا برادرانم و پدرم رو بشدت تکذیب میکنم دوست عزیز خواهشا برای ثابت کردن حرفتون به دروغ متوسل نشوید و در ضمن خیلی خوشحال میشم نظر بنده رو ثبت کنین
مصطفی بهشتی زاده
آقاي بهشتي زاده فكر نمي كنيم كه فاميل بهشتي زاده مختص شخص شريف شما باشد و ديگر در ميبد چنين فاميلي وجود نداشته باشد!
آقاي محمدحسين خان من در جشن حضور داشتم باندها كه تعدادشان ۴ عدد بود به طرف جمعيت و امامزاده بود نه به سمت شهرك
من خودم یکی از اهالی شهرک امام جعفر صادق علیه السلام هستم در شب تولد به پارک بهاران و جشن رفتم در انتهای جشن ایستاده بودم که صدای مجری به زور به انتهای آن می رسید دقیقا چه برسد به داخل شهرک.
تصمیم گرفتم برای بهتر شنیدن صدای مجری به ردیف های اول رجوع کنم. برای من یکی، جشن بسیار بسیار خوبی بود و اون روز رو از ته دل خندیدم بخصوص مسابقه آشپزی خانم ها.
تازه تو دلم می گفتم این همه شهردای خرج کرده این گروه نمایشی بسیار خوبی رو دعوت کرده فقط این صداش چرا اینقد کم است که تا انتهای خود جشن به زور باید گوش ول داد.
بعد تا آنجایی که من دیدم طرف باندهای بلندگو به سمت پمپ بنزین بود نه به طرف شهرک و تا آن جایی که من میدانم هر آنچه اگر هم صدا بلند بود که نبود آن صدا میان آن همه مردم و درختان به راحتی گم می شد.
من یکی که آن شب فقط یک ساعت در جشن بودم از این جشن واقعا لذت بردم و از ته دل شادمان به خانه برگشتم.
من صمیمانه از آقای شهردار
اعضای شورای شهر
و همه کسانی که در این جشن کمک کرده اند تا به این خوبی برگزار شود صمیمانه تشکر و قدردانی می کنم.
اقای محترم خودتو به پزشک نشان بده اید مشکلی داری
یه مطلب کاملا بیربط!
زمان درج کامنتاتون هم مشکل داره ۱۲:۵۷ ب.ظ زده
موفق و موید باشین
عجب
سلام
جشني نبود كه در ضمن شادي و طراوت ، انديشه و احساس جوان را تقويت يا بهسازي كند
نمي دانم چرا موسيقي سنتي در حاشيه است و …..
باباhgبا عرض سلام و خسته نباشید خدمت شهردار و دست اندرکارن برگزاری جشن که برای ساعاتی دل مردم را شاد نمودند.
اما برادران دلواپس باید اجازه دهند تا مردم هم حق داشته باشند لحظاتی رابا خانواده و بدون پرداخت هزینه ای شاد باشند.
باعرض سلام خدمت همه ی دوستان دلواپس وغیر دلواپس!!
دوستان در اصل برگزاری جشن که همه موافق برگزاری آن هستند , شکی نیست اما دربعضی از جزئیات که اختلاف سلیقه هست می توان دوستانه وبدون جبهه گیری خصمانه وبه طور منطقی تذکر داد . تا آنجا که بنده به عنوان یک شهروند میبدی با دست اندر کاران آشنایی دارم هیچکدام اهل لهو لعب ومردم آزاری نبوده وبه قصد مردم آزاری چنین جشن با شکوهی را برگزار نکرده اند وانگهی این سوال مطرح است که آیا مزاحمت این جشن بیشتر بود یا برگزاری جشن کنار یا بعضا وسط خیابان همراه با پخش شربت وشیرینی , با مسدود کردن خیابان , تلف کردن وقت مردم, زیاد کردن کار کارگرا ن زحمتکش شهرداری, پخش موسیقی های هنجار ونابهنجار باصدای گوشخراش در داخل شهر ووووو……
کمی انصاف داشته باشیم ومنطقی و مودبانه انتقاد کنیم ودر نظر داشته باشیم که خدا از نیت همه آگاه است.
این جشن اگر کاستی داشت محاسنی هم داشت که به بعضی از آنها اشاره می کنم:۱-وسعت و شمول برگزاری جشن که از هر قشر وباهرسلیقه وتوان مالی به رایگان , لحظاتی را شاد بودند.۲-محل برگزاری آن که کمترین مزاحمتها را داشت۳-جلب توجه مردم به بعد فرهنگی شهرداری واینکه کار شهرداری فقط امور شهری و کارهای سخت افزاری نیست .
دوستان !ورود شهرداری به عرصه ی کار فرهنگی را باید به فال نیک گرفت وبا حمایت هیاتها وگروه های مختلف وبانقد منصفانه به پربارشدن این گونه فعالیتها کمک نمود.
عذر خواهی بخاطر اطاله ی کلام- والسلام
بر خلاف گفته دوستان مدیر سایت نظرات همسوی خودشو فقط تایید میکنه و این دیکتاتوریه محضه
هدف شما از تاسیس این سایت چی بوده؟
نظرات منو تایید نکردین اقای عدالت محور!!
سلام جناب mostafa ما که از سه نظری که ازجنابعالی تایید شده جز مچ گیری و بهانه جویی وگوشه کنایه زدن چیزی ندیدیم دوست عزیز!!! 🙂
برچسب زدن به دیگران با عنوان دلواپسان، متعلق به نوعی گرایش فکری است که نمی دانم دست اندرکاران این سایت چرا به این شیوه روی آورده اند
سوال؟
می خوام بدونم اصلا آقای سعیدی فر وجود خارجی داره؟
ما که هر چی تو این شهرک گشتیم و پرسیدم کسی رو به این نام پیدا نکردیم که.
نکنه اینا همش کشک و ماسته
مچ گیری و بهانه جویی چیه اقای محترم؟!!!!
ادبیاتتون رو اصلاح کنین لطفا!
من فقط خواستم دروغ و تهمتی که زده و بسته شده بود رو اعلام کرده باشم شما که اشاعه دهنده خبر بودین چرا جوش آوردین؟؟؟
ضمنا یکی از نظرات منو تایید نکردین که همون جواب تمام پستتون رو میداد
مدیر محترم باید بگم که فامیلی بهشتی زاده ساکن شهرک فقط مختص خانواده ما میشه و بهشتی زاده دیگری در میبد وجود نداره
ضمن اینکه خوشحال میشم اسم اون شخص رو بما هم اعلام کنین شاید خرزو خانی وجود داشته و ما نمیدونیم
توجه داشته باشین به جملتون
“به چند تن از دوستانم که در شهرک امام جعفرصادق(ع) و بلوار استاد شهریار زندگی می کنند زنگ زدم و پرسیدم که صدای جشن در منزل آنها چطور بوده است! آقای بهشتی زاده یکی از دوستانم خندید که چه جشنی! ”
سوتی قشنگی دادین
کماکان منتظر اعلام اون بهشتی زاده هستیم!!!!
🙂
با سلام
اعتبار سايت شما داره خدشه دار ميشه