۱٫دولت حسن روحانی به خوبی می داند یکی از الگوهای مهم در”اقتصاد مقاومتی “که مورد تاکید رهبر انقلاب است مبحث ارتقاء و توجه جدی  به گردشگری است.کشور ایران اینقدر آثار تاریخی دارد که به راحتی می تواند در صورت حمایت بیشتر به یکی از کشورهای مهم در حوزه توریست مطرح شود.درآمد یک کشور از توریست که درآن آلودگی وحتی دغدغه های صنایع  دیده نمی شود این روزها به یک ضرورت در دولت تدبیر و امید تبدیل شده است.

۲٫کهن شهر تاریخی یزد هم بی نصیب از این موضوع نیست.مگر می شود به شهر تاریخی یزد آمد و از آثار تاریخی آن دیدن نکرد؟ به گفته کارشناسان،یزد تاریخ زنده جهان است ،به طوریکه دومین شهر تاریخی جهان نام گرفته و در تنوع فرهنگ بومی و صنایع دستی به قدری غنی است که هر کدام از این موارد می تواند برای توریست جذاب و قابل توجه باشد.برای همین،استان یزد از سرزمینهای کهن و تاریخی ایران زمین است . ویژگی های متنوع طبیعت استان برای گردشگران داخلی و خارجی جالب و جذاب است به طوری که طبیعت چند گونه و کاملا متفاوت، یکی از پرجاذبه ترین دیدنی های این استان به شمار می رود.

۳٫در روزهای اخیر جک استراو وزیر اسبق امورخارجه انگلستان در حالی به کهن شهر یزد سفر نمود که باز نشر ان در رسانه های عمومی استان یزد زیاد حرفه ای و اخلاقی نبود.جدا از هر فرقه و پشت پرده سیاسی این فرد(این یاداشت به دفاع از وی نیست)باید قبول کنیم که استراو باتوجه به شخصیت سیاسی و رهبری افکار عمومی که در جهان دارد با انعکاس مناسبتر می توانستیم در معرفی یزد و پتانسیل های موجود قدم محکم تری برداریم.

۴٫یزد بعنوان شهر صلح همیشه پیشقدم و معروف بوده است و حالا که بهترین موقعیت های گردشگری و میراث فرهنگی نصیب آن شده است می تواند روبه جلوترخود را به جهانیان معرفی کند و در قبال آن برای ساکنان خود نیز در آمد زایی نماید.اگر ما به دنبال انتقال فرهنگ و صادرات فرهنگی هستیم چه اشکالی دارد که منتقدان و مخالفان هم بیایند و ببنید؟واقعا چه اشکالی دارد که تصورات ذهنی آنها را با فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی و آنهم با ارائه محتواهای حرفه ای روشن تر سازیم ،تا از این طریق بتوانیم یک قدم روبه جلو در معرفی شهر یزد بعنوان یک شهر فرهنگی و یک شهر صلح پذیرمسیر را همواتر سازیم.

۵٫جک استراو در جهان بعنوان یک رهبر افکار عمومی شناخته می شود که طبق نظریه دومرحله ای می توانستیم حرف های بیشتری برای گفتن در مورد یزد و یزدیها داشته باشیم. این الگو که بازشناخت اولیه و مهم شیوه‌ای است که پیام‌های رسانه‌ای از آن طریق، بوسیله روابط بین شخص میانجی‌گری می‌شوند، عبارتست از اینکه: پیام‌های رسانه‌ای گروهی، در مرحلۀ اول به رهبران افکار هر جامعه رسیده و بعد از تسویه توسط رهبران فکری، در مرحلۀ دوم به سائر افراد آن جامعه می‌رسد.

۶٫ بر اساس این فرضیه؛ نمی‌توان مخاطب را توده‌ای از افراد نا مرتبط تلقی کرد چرا که آنان از لحاظ اجتماعی با یکدیگر مرتبط بوده‌اند و این روابط بر شیوه انتقال و شیوه ادراک و دریافت اطلاعات رسانه‌ای تأثیرگذار خواهد بود. وجود رهبری فکری و نقشی که وی در شکل‌گیری افکار عمومی دارد، در سال ۱۹۴۰م توسط پژوهشگران آمریکایی “لازارسفلد، برلسون و گوده” کشف شد. پژوهشگران پژوهش‌های اجتماعی-کاربردی دانشگاه کلمبیا، در طی بررسی اثرهای رسانه‌های جمعی، بر رفتار سیاسی که در جریان مطالعه رأی‌گیری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انجام شد، به مفهوم رهبر فکری پی بردند. آنچه پژوهشگران یافتند این بود که، تماس‌های شخصی در اثرگذاری بر تصمیم رای‌دهی هم فراوانتر و هم موثرتر از رسانه‌های جمعی بوده است.

۷٫به هر روی،این روزها اقتصاد کشور به واسطه برخی بی فکری های گذشته سخت ضربه دیده است.بنابراین وظیفه داریم برای حداقل زندگی بهتر،معرفی بهتریزد بعنوان یک شهر صلح و از همه مهمتر یک شهر فرهنگی با قدمت بالا از داشته ها و ویژگی های یک یزدی به خوبی استفاده نماییم،نه اینکه فرصت را به تهدید تبدیل نماییم و با برخی واژه ها و مطالب غیر اخلاقی و غیر حرفه ای خواسته باشیم برای حزب و گروه خود برنده یک بازی سیاسی باشیم.