تاریخ : 6 می 2015 - 9:55 - شناسه خبر : 680 خواندنی ها

یک در حاشیه واقعی!

«الناز خمامی‌زاده» در روزنامه «جوان» نوشت: – خانم شما که سوپروایزر بیمارستان…. هستید، واقعاً جای تأسف داره که این‌رو ندونید. باید از همه بچه‌هاش رضایتنامه بگیرید. تک‌تک فرزند‌ها باید برای عمل رضایت بدن…. من نمی‌دونم. بیماری نصف معده‌اش رو گرفته… ما سعی خودمونو می‌کنیم. به بچه‌هاش بگین بیمار باید هرچه سریع‌تر عمل بشه. هر یک دقیقه […]

No Pic

«الناز خمامی‌زاده» در روزنامه «جوان» نوشت:

– خانم شما که سوپروایزر بیمارستان…. هستید، واقعاً جای تأسف داره که این‌رو ندونید. باید از همه بچه‌هاش رضایتنامه بگیرید. تک‌تک فرزند‌ها باید برای عمل رضایت بدن…. من نمی‌دونم. بیماری نصف معده‌اش رو گرفته… ما سعی خودمونو می‌کنیم. به بچه‌هاش بگین بیمار باید هرچه سریع‌تر عمل بشه. هر یک دقیقه هم براش غنیمته…. چی! پول ندارن؟ وقتی پول ندارن چرا اومدن به این بیمارستان؟ چه می‌دونم ببرنش بیمارستان فیاض‌بخش. مجبور نیستن بیمارشون رو به بیمارستان خصوصی بیارن. بگین ببرن اونجا.(با طعنه)‌ من نمی‌دونم خانم بهشون بگید برن از آقای مهران مدیری بپرسن… چه می‌دونم ببرنش فیاض‌بخش شاید بتونم تا یه ماه دیگه بهشون وقت بدم!…. و بعد صدای بسته شدن گوشی که حکایت از قطع مکالمه داشت!
این یک یادداشت واقعی است؛ یک مکالمه واقعی که برحسب اتفاق تکرار تلخ و البته واقعی یکی از جنجالی‌‌ترین بحث‌های طنز تلویزیون در ماه‌های گذشته بود. دیروز خانم جراحی که در کمال تعجب سوار خطوط بی‌آر‌تی در خیابان ولیعصر شده بود، آنقدر خونسرد صحبت می‌کرد و در طعنه زدن به بی‌پولی همراهان بیمارش آنقدر راحت خنده‌های عصبی می‌کرد که انگار نه انگار دارد درباره یک موجود زنده صحبت می‌کند؛ مخلوقی از مخلوقات خدا که شاید نفس‌های آخرش را می‌کشد؛ انسانی که در سخت‌‌ترین شرایط عمرش در تقلا میان مرگ و زندگی است و دشواری تجربه او را هیچ‌کس و هیچ‌کس به جز خود او نمی‌تواند درک کند. صحبت‌های قاطع او اشک به چشم می‌آورد از این همه قساوت؛ خانم دکتر سپس رو به مسافری که بغل دستش نشسته بود، شروع به غرولند کردن درباره سریال مهران مدیری کرد و بعد درباره دشواری حرفه‌اش و اینکه گاه آدم میان کار و مسئولیت و وجدان و شخصیتش گیر می‌کند، صحبت کرد. در نهایت در پاسخ به زنگ‌های ممتد گوشی خود مستأصل گفت: «آقای دکتر بیمار رو تحویل بگیرید. دیگه چیکار کنیم؟ ازشون چک بگیرید.» این مکالمه واقعی هرچند پایان خوش داشت، اما متأسفانه بی‌انصافی و بی‌مسئولیتی در میان شماری از پزشکان دارد نام و اعتبار کلیت جامعه پزشکی کشور را خدشه‌دار می‌کند؛ جامعه‌ای که از دل آنها بزرگانی چون دکتر قریب ظهور و دلسوزی و حس مسئولیت و نوع‌دوستی جامعه پزشکی را به عینیت تمام ثابت کرده‌اند. هنوز بسیاری سریال تلویزیونی به یادماندنی «دکتر قریب» را از یاد نبرده‌اند. هنوز که هنوز است در کشور پزشکان با مسئولیتی وجود دارند که بیماران تنگدست خود را بدون اخذ هزینه ویزیت درمان می‌کنند؛ پزشکانی که در کار وقف حوزه درمان و پزشکی سبقه‌ای طولانی دارند. نه‌تنها جامعه پزشکی کشور بلکه جامعه تمام اصناف و اقشار نیاز به دلسوزانی چون دکتر قریب دارند؛ کسانی که نگاهی مقدس به حرفه خود دارند نه نگاهی مال‌اندوزانه که زندگی تنگدستانه بیمار را به اسکناس و کاغذ بفروشند. سریال «در حاشیه» هم با وجود همه اغراق‌ها و بزرگنمایی‌هایی که داشت تلنگری به این خانم پزشک و امثال او بود. تلنگر به جامعه و صنفی مقدس که هرچه زودتر باید تاول‌های چرکی را از بدن خود بزداید تا نام و اعتبارش خدشه‌دار نشود.

الناز خمامی‌زاده 

 

ارسال نظر