هفتمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم:
کاخ سفید از خشم رهبر ایران می ترسد
«رفتار کشورها بر اساس مصالحشان است یا بر اساس احساساتشان؟»
دیپلماسی ایرانی: برای پنجمین سال است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. امسال نیز بر اساس همان رویه دیپلماسی ایرانی تلاش دارد این یادداشت های را ترجمه و منتشر کند. با این تفاوت که از لحاظ زمانی تلاش می شود نزدیک تر به زمان انتشار آن در روزنامه مرجع یعنی روزنامه النهار باشد و کاربردی ترین آنها در این جا انتخاب و منتشر شود. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شوند که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند. در ادامه بخشهفتم این یادداشت ها می آید:
از مسئول سابق که به طور جدی پیگیر اوضاع منطقه به خصوص سوریه و لبنان و ایران بود و در این حوزه کار می کرد و در حال حاضر به عنوان پژوهشگر همچنان در این زمینه کار می کند، درباره پرونده هسته ای ایران پرسیدم، گفت: «مشکل در توافق نیست. من با توافق موافقم. اما ایرانی ها گمان می کنند که امریکا است که به توافق نیاز دارد نه خودشان، یا این که فکر می کنند ما بیشتر از آنها به این توافق نیاز داریم. برای همین در یک آن با زرنگی و ذکاوت و ماجراجویی و دشمنی برخورد می کنند. به همین دلیل جمهوریخواهان در امریکا و به همراه آنها اسرائیل می ترسند، به ویژه که آنها می دانند که کاخ سفید اوباما از جمله وزارت امور خارجه تمام تلاش خود را می کنند تا انتقادهای آنها را تلطیف کنند یا اعتراض ها را بی اثر کنند مبادا که رهبر ایران خشمگین شود. حتی در موضوع سوریه تلاش می کند که ایران را عصبانی نکند به خصوص که به هر مناسبتی مذاکره کنندگان هسته ای ایران از جمله محمد جواد ظریف پایبندی خود را به مواضع همیشگی شان در مورد آن چه در سوریه می گذرد و به خصوص از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه بیان می کنند. برای همین جان کری، وزیر امور خارجه امریکا گفت که ما آماده مذاکره با اسد هستیم یا به عبارت دیگر گفت که ما چاره ای جز مذاکره با او نداریم اما بعدا به دلایل روشن از این موضع خود عقب نشست. سوزان رایس، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور اوباما نیز وقتی که از او درباره سوریه پرسیدند، گفت: «وضعیتش از لحاظ انسانی وحشتناک است.» چیز دیگری هم اضافه نکرد.»
وی سپس گفت: «حتی نتانیاهو حاضر بود بگوید: «من موافق توافق هسته ای با ایران هستم و اعتراضی به حفظ غنی سازی اورانیوم با غلظت کم توسط ایران ندارم.» اما به او توصیه کردند که این کار را نکند. برای همین دوباره تکرار کرد: «من با توافق موافقم اما بعد از آن چه به دست می آید در حالی که بنا باشد تحریم های ایران لغو شوند بدون این که هیچ تفاهمی با ایران بر سر قضایای مختلف منطقه ای به دست آید؟ چه خواهد شد اگر ایران به دخالت های خود در عراق و سوریه و لبنان ادامه دهد؟ باید با ایران در تمامی این زمینه ها صحبت کرد.» ببین، یک چارچوب توافقی سیاسی(Political Framework) است که با ایران بر سر آن توافق شده است. اما باید بعد از آن با ایران از مسائل منطقه ای گرفته تا جزئیات فنی گفت وگو کرد. اوباما می ترسد اگر توافق به دست نیاید سه اتفاق بیفتد: آغاز جنگ جدید، بدتر شدن وضعیت اقتصادی امریکا، به وجود آمدن یک وضعیت انسانی شبیه کشتارگاه. خوب حالا چه خواهد شد؟ آیا جنگی مذهبی به راه نیفتاده است که باید جلوی آن را بگیریم؟ امریکا می تواند به منطقه سخت بگیرد یا آن را محاصره کند یا منزوی اش کند و تنها دستش را روی نفت عربستان و عرب های خلیج فارس و شاید عراق بگذارد. این وضعیت می تواند سال ها ادامه یابد تا منطقه رسما به طرفداران و دشمنان آن تقسیم شوند. چنین وضعیتی زیاد هم آزاردهنده نیست.»
نظر دادم: «دشمنان ایران می گویند که طرح اصلی ایران صدور انقلاب اسلامی و ایجاد کشور اسلامی واحد یا به نوعی تسلط بر اکثریت جهان اسلام اما با رهبری شیعی است. نمی شود به کسانی به طور جنون آمیز در این زمینه بزرگ نمایی می کنند، اعتنا کرد. به نظر من این بزرگ نمایی بی جا است. ایران از انقلاب اسلامی یا جنگ – بحران سوریه تا کنون همواره تلاش کرده است که هر آن چه در کشورهایی که بر آنها مسلط شده، به دست آورده را حفظ کند و از آن دفاع کند. در این راه هزینه های بسیاری هم داده است. اکنون به دنبال سیاست “مذاکره برای یافتن حامی” است. چرا با خود امریکا بر اساس سیاست مذاکره وارد تعامل نشود و به آن اعتماد نکند. با علم بر این که پیش از این بارها هم به آن اعتماد کرده است، مثلا در مذاکرات ویتنام. شاید بتواند به طور غیر مستقیم از گروه های اسلام گرای تندرو نیز به نفع خود استفاده کند. واقعیت های جدید ایران را بر آن داشته است که به سراغ امریکا بیاید به ویژه که نشانه های ظهور دو طرح منطقه ای آزاردهنده را نیز مشاهده می کند. یکی اسلام سنی – ترکی است که می خواهد در جهان اسلام نفوذ کند. دیگری طرح اسلام سنی خشونت آمیز “جهادی و تکفیری” است که هدف آن ایجاد دولت اسلامی یا خلافت اسلامی به زور اسلحه و به حساب اقلیت های مسلمان و غیر مسلمان است.»
مقام سابق جواب داد: «با تو موافقم. اما مشکل کاخ سفید سوء فهم یا عدم فهم بسیاری از امور جاری در منطقه است. ما در امریکا فکر می کنیم که دنیا مثل ما فکر می کند و مثل ما نقشه می کشد، و قواعد و معیارهایی که به آن استناد می کند و بر اساس آن برای مواجهه با حوادث نقشه می کشد مشابه همان قواعد و معیارهای ما است. در حالی که این صحیح نیست. مثلا عراق را در نظر بگیر. عده ای این جا در امریکا می گویند که حیدر العبادی، نخست وزیر عراق آدم دانایی است. و دولت او شامل همه طیف های ملت عراق Inclusive)) می شود. در حالی که این اراده ایران است که اجرا می شود نه نخست وزیر. به هر حال شاید رئیس جمهور اوباما، حالا خودش به تنهایی یا همراهانش در کاخ سفید، احساس نوعی مسئولیت و گناه نسبت به آن چه نیروهای امریکایی در عراق مرتکب شدند، می کنند. برای همین نمی خواهد بار دیگر این اشتباهات تکرار شود.»
پرسیدم: «رفتار کشورها بر اساس مصالحشان است یا بر اساس احساساتشان؟»
گفت: «کشورها مصالحی دارند. اخلاق مهم است اما مصالح مهمتر است. من نظر خودم را در این زمینه دارم. دو بمبی که بر هیروشیما و ناگازاکی در ژاپن در سال ۱۹۴۵ فرود آمد، عملی جنایتکارانه بسیار بزرگی بود که از لحاظ سطح جنایت در ردیف کوره های آدم سوزی یهودی ها در آلمان بود، اما هر چه باشد به جنگ پایان داد. ترومن، رئیس جمهوری وقت امریکا در برابر انتخاب بسیار سختی بود. برای همین هم اوباما باید روشن و صریح عمل کند. ما نمی خواهیم ایران به بمب هسته ای دست یابد. در حالی که ایران در گذشته تلاش می کرد یا حتی شاید الآن هم تلاش می کند تا به مواد لازم برای ساخت بمب هسته ای در صورتی که روزی احساس نیاز کند که باید به سرعت آن را بسازد، برسد. این مساله از جانب نتانیاهو (اسرائیل) و امریکا و اروپا قابل قبول نیست. نتانیاهو با غنی سازی مشخصی برای ایرانی ها موافقت کرد و به نوعی توافق هسته ای را پذیرفت. اما همان طور که به تو گفتم به او توصیه شد که این موضع را بیان نکند. اما نمی تواند قبول کند که ایران بمب اتمی بسازد. اگر ایران بر این کار اصرار کند مذاکرات شکست خواهد خورد و اوباما به عنوان رهبر امت امریکا و رهبری بزرگترین و قویترین کشور در جهان باید تصمیمی ویژه بگیرد و با ایران به مبارزه برخیزد. در امریکا افراد بسیاری با نظر من موافقند. ایران باید بداند اگر جمهوریخواهان به کاخ سفید برسند از افراد عاقلشان گرفته تا دیوانه هایشان، همگی طرفدار این موضع خواهند بود.»
نظر دادم: «شاید مذاکرات غیر رسمی ای میان کاخ سفید اوباما و ایران در جریان باشد.»
جواب داد: «شاید اما این کافی نیست. ارتباطاتی هست. ما (امریکایی ها) با مسئولان درباره مذاکرات هسته ای با ایران صحبت کردیم و تلاش کردیم آنها را راضی کنیم که مذاکرات را توسعه دهند و شامل مسائل منطقه ای نیز بکنند. اما آنها رد کردند. اما همچنان گفت وگوها با دیگر مقامات امریکایی در این زمینه ادامه دارد. بعد از یک مدت طولانی قبول کردند که خارج از چارچوب رسمی گفت وگوهایی را انجام دهند. هدف از آن آماده کردن موضوعات اقلیمی برای مذاکره است بعد از آن که مذاکرات هسته ای به یک پایان خوب و ایجابی رسید. ایرانی ها به ما می گویند: ما سلاح هسته ای نمی خواهیم. در روزهای حیات امام خمینی، بنیانگذار “ایران اسلامی” و بعد از رحلت او کار بر روی برنامه هسته ای آغاز شد برای این که ایران مظنون بود که ممکن است روزی مورد حمله نظامی امریکا و اسرائیل قرار بگیرد. اما الآن، بر اساس اظهارات مسئولان در جلسات بسته، ایران به این نتیجه رسیده که رسیدن به سلاح هسته ای می تواند مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه راه بیندازد. و این به دلایل بسیار به سود آن نیست. به هر حال، شاید رئیس جمهور اوباما و مجموعه او گمان می کنند که توافق هسته ای با ایران می تواند رئیس جمهور روحانی و افراد معتدل در ایران را تقویت کند. به هر حال این را می دانند که افراد تندرویی در ایران چه در نهاد سیاسی چه در نهادهای نظامی و امنیتی هستند.»
ارسال نظر