به بهانه اجرایی شدن برجام و لغو تحریم ها
پایان عصر یخبندان
مهرداد خدیر
قابل پیش بینی است که منتقدان برجام با دامن زدن به انتظارات و آگاهی از محدودیت های دولت به خاطر کاهش فاحش قیمت نفت مدام بپرسند چی شد پس؟!
عصر ایران؛ مهرداد خدیر – سرانجام، برجام به فرجام رسید و «شد» همانی که میگفتند نمی شود و در داخل و خارج تمام تلاش خود را به کار بسته بودند که به نتیجه نرسد.
همان ها که می گفتند نمی شود و دوست نداشتند که بشود پس از توافق لوزان در روز ۱۳ فروردین امسال چشم به طرح سه فوریتی بستند و بعد به گزارش کمیسیون ویژه. با این حال توافق در ۲۳ تیر ۹۴ در وین حاصل آمد و شورای امنیت سازمان ملل نیز چند روز بعد قطعنامهای صادر کرد که باطل کننده قطعنامه های قبلی بود.
پس از آن اما هم مجلس به طرح پیشنهادی کمیسیون امنیت ملی و نه آنچه در کمیسیون ویژه تصویب شده بود رای داد، هم شورای نگهبان تایید کرد، هم از تصویب شورای عالی امنیت ملی گذشت و هم رهبری – البته با ملاحظات و نکاتی – امضا کردند.
اکنون ایران از انزوای سیاسی و اقتصادی به درآمده و فصل جدیدی آغاز شده است.
در پیام رییس جمهوری نیز آمده است که فصل تازه ای از روابط سیاسی ایران گشوده شده و «ایران در مدار اقتصاد جهانی قرار گرفته است».
در این باره چند نکته هر چند که قبلا نیز به آنها اشاره شده خالی از لطف نیست:
اول این که توافق هستهای بدون حمایت های رهبری به دست نمی آمد. ازهمان ابتدا که تعبیر «نرمش قهرمانانه» را به کار بردند و اجازه مذاکره با آمریکا را صادر کردند راه باز شد.
به یاد آوریم که در سال ۸۳ نیز دکتر حسن روحانی که در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسوول پرونده هسته ای ناگزیر بود از بین سه گزینه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد ، اروپا و آمریکا دومی را انتخاب کند و خود در سال ۹۱ در گفت و گو با ماهنامه مهرنامه به این نکته اشاره کرده بود که ازمیان « دوچرخه، پیکان و بنز» به پیکان بسنده می کردیم. تمثیلی از غیر متعهدها، اروپایی ها و آمریکا که به مذاق اروپایی ها هم خوش نیامد.
دوم: هر چند برجام و توافق هستهای نام جواد ظریف را به ذهن متبادر میکند اما نباید از یاد برد که این پروژه حسن روحانی است و مهم ترین وعده او در انتخابات ریاست جمهوری تغییر مسیر پرونده هسته ای و توافق به قصد رفع تحریم ها بود و حضور او و سعید جلیلی مسوول وقت مذاکرات عملا انتخابات را به همه پرسی هسته ای بدل کرد.
سوم: صدا وسیما و رسانههای منتسب به منتقدان برجام همچنان ترجیح می دهند به جای «لغو» تحریمها از«توقف تحریمها» بگویند. انگار هنوز باور ندارند که تحریم ها لغو شده یا واقعا برچیده می شود. شوک برجام سهمگین تر از آن بوده که در تصور آنان بگنجد.قابل پیش بینی است که از این پس تبلیغ خود را بر چند محور مشخص متمرکز کنند:
۱- با توجه به کاهش فاحش قیمت نفت، به انتظارات دامن بزنند. طبعا دولت با نفت ۲۵ تا ۳۰ دلاری کار ویژه و خارق العاده ای نمی تواند انجام بدهد اما همین که در مدار اقتصاد جهانی قرار گرفته ایم و زبان دلواپسان پر مدعا و پر گو کوتاه می شود یک دستاورد سیاسی و اجتماعی است. با این حال قطعا مدام خواهند گفت: « چی شد پس؟!». حال آن که با برجام گچ پای اقتصاد ایران گشوده می شود. از صاحب این پا اما یک دونده نمی سازد!
۲- می کوشند دولت از این موفقیت به مثابه سرمایه ای برای عمل به وعده های دیگر بهره نبرد. با این نگاه دولت روحانی تک ماموریته بوده و همین که به این موضوع بپردازد کافی است.
این در حالی است که می دانیم توافق هسته ای اگر چه مهم ترین برنامه و پروژه دولت بوده اما در عرصه های دیگر نیز برنامه دارد و همین هفته گذشته بود که در عسلویه از انتخابات آزاد و رقابتی و اخلاقی سخن گفت.
۳- همچنین قابل پیش بینی است که تاکید کنند اجرایی شدن برجام به معنی باز شدن باب رابطه با دیگر کشورها خصوصا ایالات متحده نیست.
این سخن روحانی در ۱۴ فروردین ۹۴ که برجام، پله نخست است و قصد داریم تا بام تعامل جهان را طی کنیم بسیار ثقیل افتاد و از آن پس به اشکال مختلف دیدیم که اصرار بر این است که انگارقرار نیست اتفاق خاصی در حوزه سیاست خارجی رخ دهد.
سال ۹۴ را ابتدا با ۱۳ فروردین شناختیم ( توافق در لوزان)، بعد با ۲۳ تیر و سپس ۲۷ تیر و حالا باید ۲۷ دی را به یاد بسپاریم.
ارسال نظر