گاليوِر را محكم ببنديم
سيدجلال دهقاني فيروزآبادي
دولت آمریکا به دلایل متعدد سیاسی و بینالمللی، گزینه دیپلماسی و مذاکره را در قبال برنامه هستهای ایران برگزیده است. برخی از این دلایل، معلول تواناییهای هستهای و قدرت و منزلت منطقهای جمهوری اسلامی ایران بوده است. بعضی دیگر از علل و عوامل تصمیم آمریکا برای مذاکره با ایران، ناشی از توزیع قدرت در سطح […]
جمهوری اسلامی ایران نیز به منظور اعتمادسازی و غیر امنیتی کردن پرونده هستهای خود، گزینه دیپلماسی را برگزیده و ادامه داده است. هدف آمریکا به تأخیر انداختن به اصطلاح گریز هستهای ایران از طریق محدودسازی ظرفیت و سطح غنی سازی ایران و نظارت بر فعالیت هستهای بوده است. هدف جمهوری اسلامی ایران نیز حفظ توان هستهای و غنیسازی از یک سو و لغو تحریمها از سوی دیگر بوده است. ایران در صورتی که با پذیرش محدودیت و نظارت هستهای بتواند به اهداف راهبردی خود دستیابد، دستاورد قابل قبولی داشته است.
با تلاقی گزینههای ایران و آمریکاْ مذاکرات هستهای بین ایران و ۵+۱ تکوین و تداوم یافته است. حاصل هجده ماه مذاکره مداوم و مستمر دو کشور نیز تاکنون برنامه اقدام مشترک در ژنو و بیانه هستهای لوزان بوده است. توافق ژنو ماهیت سیاسی داشت و بیانه لوزان نیز ماهیتی نزاکتی و سیاسی دارد. به احتمال بسیار، برجام نیز این گونه خواهد بود. این امر بدان معناست که ضمانت اجرای تعهدات هستهای ایران و آمریکا در نهایت سیاسی بوده و به حسن نیت و اراده سیاسی دو کشور بستگی دارد. از سوی دیگر، رویه و عملکرد آمریکا در توافقهای پیشین با ایران از جمله بیانه الجزایر، توافق ژنو و بیانه لوزان آشکار میسازد که این کشور در اجرای توافقات و تعهدات به تفسیر مطلوب خود از آنها دست میزند.
بر این اساس، ضمانت اجرای تعهدات توسط آمریکا، ساز و کار حل اختلاف، مرجع تفسیر متن توافق، مرجع نظارت بر حسن انجام تعهداتِ آمریکا در توافق جامع هستهای ضرورت و اهمیت راهبردی دارد. رویه و سابقه آمریکا بیانگر این واقعیت است که در حین اجرای تعهدات خود به تفاسیر دلخواه از تعهدات و چگونگی اجرای آنها مبادرت میورزد، به ویژه آنکه مرجع نظارت بر انجام تعهدات ایران آژانس تعیین شده است. پس مرجع نظارت بر انجام تعهدات آمریکا نیز باید مشخص و شفاف باشد. افزون بر این، ساز و کار ماشه و برگشت پذیری تحریمها از سوی آمریکا و اروپا یک تضمین عینی برای آنهاست که ایران به تعهداتش عمل میکند؛ اما برگشت پذیری سریع برای ایران به شرایط و توان هستهای اولیه به این آسانی ممکن نیست، چون این امر میتواند به نقض قطعنامهای تفسیر شود که قرار است به عنوان جزیی از توافق نهایی از سوی شورای امنیت ذیل ماده ۴۱ فصل هفتم صادر شود.
ماهیت فنی، حقوقی، سیاسی و راهبردی برنامه هستهای کشور ایجاب میکند، توافق نهایی به گونهای باشد که هرگونه راه گریز از انجام تعهدات و نقض آنها در مقام اجرا را بر آمریکا ببندد. بیتردید، اولین گام، تدوین یک متن حقوقی محکم و متقن عاری از هرگونه ابهام و ایهام است که امکان تفاسیر مختلف را نمیدهد. با این حال تضمینهای حقوقی لازم است ولی کافی نیست. چون داستان آمریکا و الزامات و تضمینهای حقوقی، حکایت به بند کشیدن گالیوِر در سرزمین لیلیپوتهاست. از آمریکا باید تضمینهای برون متنی در حوزههای سیاسی و راهبردی نیز گرفت. مهمترین تضمین نیز حفظ و تولید اهرمهای چانه زنی سیاسی از طریق تولید قدرت ملی است؛ همان عاملی که آمریکا را پای میز مذاکره کشاند.
مهمترین عناصر، ابزارها، و اهرمهای قدرت که اجرای توافق از سوی آمریکا را تضمین میکند، علاوه بر سازو کارهای حقوقی، عبارتند از: اول، اجماع و انسجام ملی در مورد حفظ قابلیت و توان هستهای به صورت مسالمت آمیز؛ دوم، حفظ و افزایش روحیه ملی به معنای اولویت و ارجحیت منافع ملی بر منافع فردی، گروهی و جناحی از یک سو و حمایت و پشتیبانی ملت از دولت از سوی دیگر؛ سوم، اراده ملی و سیاسی در تولید و بازتولید عناصر درون زای قدرت ملی به ویژه اقتصاد بدون نفت؛ چهارم، استفاده بهینه و بموقع از دیپلماسی به عنوان یکی از مهمترین عناصر قدرت و ابزار تأمین منافع ملی به صورت مسالمت آمیز، به ویژه به کارگیری دیپلماسی کنشگر و کنشمند در رابطه با کشورهای عضو ۱+ ۵ به منظور موازنه سازی نرم در قبال آمریکا و فعال سازی دیپلماسی چند جانبه منطقهای جهت تنش زدایی و اعتمادسازی حتی با رقبای منطقهای یک ضرورت راهبردی است؛ پنجم، حفظ منزلت و قدرت منطقهای برای بازیگری فرامنطقهای؛ ششم همکاری، هماهنگی و هم افزایی کارگزاریها و کارگزاران مختلف بنا بر یک راهبرد و تقسیم کار تعریف شده که در آن وظایف هر یک از آنها به خوبی تعیین شده است. همان گونه که وحدت فرماندهی هستهای وجود دارد، شکلگیری شورای راهبردی هماهنگی و پایش هستهای نیز حیاتی است. باید با هم گالیور را محکم ببندیم تا موفق شویم.
ارسال نظر