نوشتاری از حجه الاسلام عبدالرحیم اباذری
۵ آسیبی که جمهوری اسلامی را تهدید می کنند
حجه الاسلام عبدالرحیم اباذری
دهه مبارک فجر فرصت مناسبی است تا انقلاب اسلامی ایران در ابعاد گوناگون آسیب شناسی شود و در سایه این نقد ها و نقادی ها به رشد و بالندگی وشکوفایی آن افزوده گردد. وقتی انقلاب های جهانی را که درسال ها و قرن های پیش در کشور های اسلامی وغیر اسلامی رخ داده مورد دقت […]
دهه مبارک فجر فرصت مناسبی است تا انقلاب اسلامی ایران در ابعاد گوناگون آسیب شناسی شود و در سایه این نقد ها و نقادی ها به رشد و بالندگی وشکوفایی آن افزوده گردد.
وقتی انقلاب های جهانی را که درسال ها و قرن های پیش در کشور های اسلامی وغیر اسلامی رخ داده مورد دقت وتامل قرار می دهیم، می بینیم در هر کدام عناصری به وجود آمده و سبب انحراف و شکست آنها شده است. البته گاهی یک عنصر به تنهایی موثر بوده و گاهی در کنار علل و عوامل دیگر جزء العله به شمار می آمده است.
در سال ۱۷۸۹ میلادی، انقلاب فرانسه با آن همه عظمت وشکوه یک رژیم ریشه دار سلطنتی را سرنگون ساخت و به خاطر پایگاه وسیع مردمی به حق «انقلاب کبیرفرانسه» نام گرفت. اما همین انقلاب کبیر در پی نفوذ و به قدرت رسیدن عناصر افراطی و تندرو به انحراف کشیده شد و بعد از ۱۴ سال «ناپلئون بناپارت» قدرت را به دست گرفت و دوباره رژیم سلطنتی در کشور فرانسه حاکمیت پیدا کرد به گونه ای که پادشاهان قبلی اصلا بسیاری از خشونت ها و دیکتاتوری های ناپئلون را بلد نبودند.
در انقلاب فرانسه هنگامی که حلقه دوم از شخصیت ها با شعار های ارزشی و انقلابی به قدرت رسیدند، چون آدم های افراطی ، بی خرد وظاهر نگر بودند، در اولین فرصت به سراغ انقلابیون واقعی رفتند و آنها را متهم به محافظه کاری کرده وبه همین جرم همه را به جوخه اعدام سپردند. ازهمین جا می بینیم انحراف در انقلاب فرانسه ظاهر شد و شمارش معکوس شکست آن آغاز گردید.
در انقلاب مشروطه ایران ، علل و عوامل مختلفی را می توان برای شکست آن مطرح کرد از جمله بروز اختلافات در میان رهبران اصلی که ضربه بزرگی بر پیکر مشروطیت وارد کرد و در این باره بحث های فراوانی می توان عنوان نمود. اما در این میان نباید از دو عنصر مهم دیگر مانند « تحجرگرایی ، کج اندیشی» و در کنار آن از عنصر «غرب گرایی وسکولاریسم» غفلت نمود.
بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت، وقتی قرار شد مجلسی تشکیل گردد و از هر صنفی ، نمایندگانی به مجلس بروند و قانون به نفع ملت و نظام تصویب کنند و اداره مملکت را خود به دست بگیرند ، تعدادی از روحانیون و سایر متدینین از بازار و جاهای دیگر عقب نشینی کرده و گفتند ما را با سیاست چه کار است؟! و از نمایندگی در مجلس امتناع ورزیدند وبدین وسیله راه را برای آدم های فرنگ رفته مهیا کردند.
از همین مرحله بود که عنصر سوم نیز خودش را نشان داد و جان گرفت. افرادی که از نظر فکری وشخصیتی گرایش آشکار به فرنگ داشتند یکی پس از دیگری وارد مجلس شدند و تخم انحراف در انقلاب مشروطیت را درهمین مجلس کاشتند و محصولش را هم درو کردند. آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری اگر چه این انحراف را زودتر فهمید ودر مقابل آن ایستاد و «مشروطه مشروعه» را عنوان کرد، اما منحرفان و مخالفان وی با تبلیغات وسیع و تحریف سخنان ایشان نگذاشتند صدای رسایش به گوش مردم برسد، او را ضدِ انقلابِ مشروطه وکسی که علیه منافع ملی کشور ومردم حرکت می کند! معرفی کرده و در یک دادگاه ساختگی حکم اعدامش را دادند و در میان تشویق ، کف و هورای مردم به چوبه دار آویختند.
در انقلاب الجزائر به عنصر مهم دیگری بر می خوریم که خیلی می تواند قابل تامل و دقت باشد. همان طوری که می دانید در هر انقلابی در کنار شخصیت های سیاسی ، اجتماعی و دینی ، یکی دونفراز نظامیان هم حضور دارند و در امور مربوط به نظامی ودفاعی ، رهبران اصلی را یاری می کنند و نقش اینها تا جایی مثبت و تعیین کننده است که از محدوده وظایف اصلی و نظامی خود خارج نشوند که در انقلاب الجزایر متاسفانه این اتفاق نیفتاد.
بعد از پیروزی انقلاب چون قدرت درمیان سه شخصیت اصلی و بنیانگذار یعنی «فرحت عباس» ، «احمد بن بلا» و«آیت احمد» رد وبدل می شد، انقلاب الجزائر هیچ مشکلی نداشت اما وقتی در میان این سه نفر اختلاف بروز پیدا کرد، نظامیان از فرصت استفاده کردند وبه رهبری «هواری بومدین» که یک فرد نظامی و در ظاهر از شخصیت های اصلی انقلاب بود،آنها را کنار زدند وقدرت را به دست گرفتند.
بومدین حکومت دموکراتیک خلق الجزائر را تشکیل داد و از این تاریخ انقلاب الجزائر که با هزاران شهید ، جانباز و خون دل خوردن های مردم پیروز شده بود با ورود نظامیان به عرصه سیاست به مسلخ برده شد و دوباره فضای کشور امنیتی گردید و دیکتاتوری این بار در قامت هواری بومدین بر مردم حاکم گردید.
در سال ۱۹۹۱ دوباره در پی تلاش مبارزان و انقلابیون واقعی، انتخابات سراسری در کشور الجزائر برگزار شد وجبهه نجات اسلامی به رهبری شیخ عباس مدنی پیروز انتخابات شد. اما باز هم دخالت نظامیان در امور سیاسی مانع از اصلاح امور و باز گشت به انقلاب شد. چنانکه به اتهامات ساختگی عباس مدنی و بسیاری از اعضای این جبهه را گرفتند و زندانی کردند. هنوز هم مردم الجزائر در حسرت انقلابشان به سر می برند وبه گونه نامرئی در چنگ نظامیان اسیر هستند.
در انقراض دولت مقتدر صفوی، عناصر مختلفی را می توان موثر دید ولی در این میان نباید نقش نظامیان «قزلباش ها»را دست کم گرفت. همه می دانند که پادشاهان سلسله صفوی مشروعیت شان را از فقهای عظام مثل « محقق کرکی » ، « مقدس اردبیلی» و«علامه مجلسی» گرفتند و نسبت به آنها گوش شنوایی داشتند و مرتب رهنمود وم شورت کسب می گردند، به همین خاطر نیز از اقتدار قوی برخوردار بودند تا جایی که دولت عثمانی در مقابل آن کم می آورد.
اما از روزی که قزلباش ها وظایف اصلی خود را فراموش کرده و به تدریج وارد امور سیاسی و اجرایی شدند ، از سوی دیگر ارتباط و مشورت پادشاهان هم با علما و فقها کمتر و کمرنگ شد، اقتدار دولت صفوی رنگ باخت و کم کم رو به انقراض گذاشت.
به طور کلی بعضی ازعناصر انحراف ، انحطاط وسقوط انقلاب ها وحکومت ها را می توان در موارد زیر فهرست کرد:
۱ – اختلاف میان رهبران و بنیانگذاران اصلی.
۲ – تحجر و واپسگرایی و کج اندیشی.
۳ – غرب گرایی ، ولنگاری و سکولاریسم.
۴ – ورود نظامیان به عرصه های سیاسی.
۵ – افراط گری و انحصارطلبی.
روشن است که انقلاب اسلامی ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با انقلاب های فرانسه ، روسیه و الجزایر نیست و تفاوت ماهوی با همه آن ها دارد. در راس این نظام ولی فقیه جامع شرایط وجود دارد که مردم اعتقاد و اعتماد کامل به او دارند و بر همین اساس در همه صحنه ها حضور آگاهانه ومتعهدانه پیدا می کنند ومانع از بعضی انحراف ها ، لغزش ها واشتباه ها می شوند. تجربه ۳۷ سال گذشته این واقعیت وحقیقت را به خوبی وروشنی ثابت می کند.
اما با همه اینها نباید از پیامد های این پنج عنصر حتی در جمهوری اسلامی ایران غفلت ورزید. در هشت سال حاکمیت جریان افراطی کاملا رد پای هر پنج عنصر به صورت آشکار و پنهان مشاهده و حس می شد. شاید بتوان ادعا کرد که ائتلاف ناخواسته این عناصرباعث حاکمیت این جریان گردید واین همه خسارت مادی ومعنوی به نظام ، انقلاب ومردم تحمیل کرد.
در مرحله اول تلاش کردند میان رهبران وبنیانگذاران اصلی انقلاب اختلاف و جدایی افکنند ، به خصوص خیلی دسیسه و ترفند به کاربردند تا آیت الله هاشمی رفسنجانی را در مقابل رهبری قرار دهند و بعد که اورا کنار زدند به حساب رهبری هم برسند، اما هوشیاری هردو طرف مانع از این شیطنت شد.
جریان تحجر و کج اندیشی هم در این مقطع وارد میدان سیاست و اجرایی شد وبا عملکرد ناشیانه وناکار آمدی خود ، مردم را به دین ، انقلاب و روحانیت ومرجعیت وولایت فقیه بدبین کرد و در واقع زمینه را به گرایش جوانان معصوم به افکار واندیشه های سکولاری وعرفان های کاذب فراهم آورد. تجربه تاریخی نشان می دهد اصولا جریان تحجر و ظاهر نگری و واپسگرایی همیشه در خدمت ضد دین ها بوده است، همان گونه که در انقلاب مشروطه هم دیدیم این متحجران وعافیت طلبان بودند که زمینه را برای ورود غرب گرایان به مجلس باز کردند.
یکی از شاخصه های بارز این افراد این است که هیچ کاری به جز نق رده از دست شان بر نمی آید ولی در عین حال ادعای « قسیم الجنه والنار» و «تالی تلو معصومین» شدن دارند و قیافه تقدس به خود می گیرند.
ورود بعضی از برادران نظامی به عرصه های سیاسی چه در آن هشت سال و چه بعد از آن و اظهار نظرهای بعضی از آن عزیزان پیرامون مسائل گوناگون ازجمله موارد روشنی از آسیب های انقلاب اسلامی ایران به شمار می آید که بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب را نگران ساخته است. اگر چه این اظهارات بدون شک از روی صداقت و خیرخواهی گفته می شود اما در هر صورت پیامدهای ناخوشایند آن بر کسی پوشیده نیست و گاهی انصافا خیلی سطح پایین است.
تندروی، افراط گرایی نیز از جمله آفت های شکننده در نظام ما است که متاسفانه از همان اوائل پیروزی انقلاب مردم گرفتارش شدند و این در حالی بود که بنیانگذاران و در راس همه حضرت امام خمینی همیشه از این گروه ها در هر لباسی اعلان انزجار می کردند. امام در بعضی فرمایشات آنها را به «کرم های فاسد» که از درون اشیاء را به فساد می کشند تشبیه نموده و به مسؤولین دستور دادند جلسه تشکیل دهند و با برنامه ریزی اساسی جلوی اینها را بگیرند.
افراطیون نیز با عملکرد های ناصواب به خصوص در آن هشت سال کذایی آسیب های جدی به نظام وانقلاب زدند و چهره دین ، مذهب ، روحانیت و نظام و انقلاب را خشن جلوه دادند ومردم را به همه چیز بد بین کردند که جبران آن به این سادگی ممکن نیست.
بحمدالله با درایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب و مقاومت و صبر وتحمل ستودنی آیت الله هاشمی رفسنجانی و هوشیاری مردم ، این مرحله خطرناک با همه مشکلات و تبعاتش سپری شد. مردم درانتخابات خرداد۱۳۹۲ به صحنه آمدند، از آنهایی که این پنج عنصر را درمیان مردم ترویج می دادند، برائت جستند و به مدیریت اعتدال و دولت تدبیر وامید رای دادند و هم اینک نیز آماده می شوند تا در هفتم اسفند سال جاری پروژه اعتدال گرایی و برائت از هر گونه افراط گری ، ولنگاری، تحجر ، واپسگرایی وگرایش به غرب و شرق را تکمیل کنند.
در آستانه سی وهشتمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران ، این هوشیاری وگرایش مبارک را به فال نیک می گیریم وبه روح شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی و روح امام شهدا درود می فرستیم.
ارسال نظر